"تلاش برای صدور بحران به پاکستان و دامن زدن به آن برای قبضه کردن بمب های اتمی این کشور"

نقد وبررسی " نياز امروز پاكستان (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه آذرماه7 سال –1386"تلاش برای صدور بحران به پاکستان و دامن زدن به آن برای قبضه کردن بمب های اتمی این کشور"
معلوم نیست که خانم بی نظیر بوتو انگلیسی یا آمریکائی می باشد . زیرا مطبوعات وابسته به جناح حاکم هر دواتهام را به ایشان زده اند. عجیب اینکه جریانی که همچون باند دزد وغارتگر مؤتلفه ی انگلیسی که خودش سابقه در زد و بند با انگلیس دارد و اکنون نیز می داند که اکنون باند آخوندهای اطلاعاتی- امنیتی انگلیسی هست که در ایران قدرت را قبضه کرده وخودش نیز حامی همین باند حاکم انگلیسی می باشد. ولی آنگونه ادا و اطوار از خودش در می آورد که گویا رژیم تروریستی آخوندی ضد انگلیس می باشد . یا اینکه پاسدار یادداشت روز نویس خانم بی نظیر بوتو را 6 دانگ آمریکائی دانسته است و نظری همچون پاسدار برکنار شده ی انگلیسی علی لاریجانی داده است که اخیراً در دانشگاه مدعی شده است که شیخ نشن ها و کشورهای عضو شورای منطقه ی خلیج فارس آمریکائی می باشند. در صورتیکه یک آقازاده ی عراقی و مهره انگلیسی که سخنگوی سابق وزارت امور خارجه یعنی حمید رضا آصفی سفیر یکی از همین کشورهای عربی می باشد که رابطه ی بسیار نزدیک با دولت انگلیس دارد . در هر صرت اکنون که پاسدار یادداشت روز نویس بی خیال بررسی مطالبات مردم ایران شده است و عجیب پس از رئیس جمهور شدن پاسدار غلامک پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد دچار دگر دیسی و چرخش 180 درجه ای در یادداشت های روز شده است. زیرا به جزاینکه معاون مدی مسئول روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کبهان سرباز جو حسین شریعتمداری پاسدار محم حسین صفار هرندی وزیر سانسور و تفتیش عقاید ارشاد شده است و گلوی قلمزنان مطبوعات دوم خردادی را می فشرد قلم های روزنامه نگاران ونویسندگان دگر اندیش را می شکند تا هیچ سخنی انتقادی اقتصادی نسبت به عملکرد این دولت ننویسند که ادعای عدالت محوری وتحول گرائی دارد و کابینه اش عاشقان خدمت به مردم ونه همچون رقیب مغلوب جزو شیفتگان قدرت می باشند . همینطور یک قلمزن دیگر این روزنامه سفیر برزیل شده است و سیاست ضد استکباری مدل پاسدار احمدی نژاد و رهبر ولی فقیه و ورق پاره ی کیهان را در در حوزه ی آمریکای لاتین تبلیغ و بسط و توسعه می دهد که دقیقاً در راستای جهانی شدن احمدی نژاد می باشد. همینطور قلمزن دیگر به نام محمد جعفر بهداد معاون اطلاعاتی و خبررسانی دفتر رئیس جمهور شده است. اخیراً نیز سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری به عنوان بهترین منتقد مطبوعاتی دولت از رئیس جمهور جایزه دریافت کرده است .
بنابر این نیاز نیست که اکنون همچون دوران خاتمی و اصللاح طلبی مخالفت با توسعه ی سیاسی کند و از موضع دلسوزی برای مردم اشک تمساح ریزی کند واز فقر اجتماعی و گسترش بیکاری و کارتن خوابی و رشد تورم وگرانی و حاشیه نشینی و فقر رو به فزونی ونابسامانی های اجتماعی و اقصادی و معصلات معیشتی مردم بگوید و انتقاد کند و در برابر از خدمات اصول گرایان از جمله پاسداران احمدی نژاد بگوید وتبلیغ کند که بلی شهردار مردمی و ساده زیست است که هر روز با مردم تهران دیدار دارد و از خدمات انجام شده و در میان مردم بازدید می کند. خلاصه فراموش شده است که یاد آوری گردد که رئیس جمهور کنونی و شهر دار سابق تهران آنقدر سر گرم خدمتگزاری به مردم تهران بود که اصلاً متوجه نشد که چگونه مبلغ ناقابل 350 میلیارد تومان اختلاس کرد و کلی قرار داد با شرکت لاستیک فروشی با اخوی در هتران وکرج بست. البته به دلیل همین تجربه بود که ایشان پس از رئیس جمهور شدنش موفق شد با پرده بازی و چند بار استخاره کرن وبد آمدن نتواند نامزد مناسب برای وزارت نفت به مجلس معرفی کند تا که بتواند رأی اعتماد کسب کند . زیرا یک پاسدار همکار معرفی کرد که به دلیل صاب ثروت های کلان باد آورده بودن از سوی رقبای مجلس پذیرفته نشد ناچاراً به عنوان مشاور اقتصادی رئیس جمهور همچون سبزی ومیوه فروش قصاب محله انتخاب شد و جزو مشاوران اقتصادی رئیس جمهور بسیار مکتبی و ساده زیست و مدعی عاشق خدمتگزاری به مردم در دولت عدالت محور رار گرفت. آری به همین دلیل است که اکنون قلم بر دستان و پاسداران یادداشت روز نویس شده فرجه دارند که از دولت به جای انتقاد دفاع کند . زیراکه پاسدار رئیس جمهور بطور تخته گاز از پروژه ی هسته ای دفاع می کند که دربست تأسیساتش در اختیار سپاه پاسداران است و دعوا ونزاع اصلی با رقیبان دوم خردادی همین بود که این تأسیسات در اختیار انحصاری سپاه پاسداران قرار گرفته شود تا هرچه زودتر قادر باشد رژیم تروریستی آخوندی را صاحب بمب اتمی کند. اکنون نیز به همین مناسبت پاسدار یادداشت روز نویس از هوای تازه برای مردم پاکستان گفته وچشم طعمه به بمب های اتمی پاکستان دوخته که تنها کشور مسلمان صاحب بم اتمی می باشد و دست به تحلیل رقابت ها وتنش های داخلی پاکستان زده است در این راستا اینگونه از اوضاع و شرایط پاکستان تحلیل داده ارائه کرده است :
"در يك جمع بندي ساده مي توان بي نظير بوتو را نماينده جريان ليبرال و غربزده و صد در صد مورد وثوق جريان سلطه، مشرف را نماينده جريان ملي گراي سكولار و ديكتاتورمنش كه همچون همتايان جهان سومي خود در نهايت قبله اش غرب سلطه گر است، و نواز شريف را نماينده جريان متعصب طالباني كه اگرچه خدمات شاياني به منافع راهبردي غرب د ر منطقه كرده ولي امروز يك دشمن بالقوه به حساب مي آيد، دانست."
پاسدار یاداشت روز نویس پس از کلی بد گوئی از مدل حکومت سکولار و لیبرال در پاکستان کردن که مشابه ی این بدگوئی را به شیوه ای دیگر علیه ی تند روهای دوم خردادی در ایران دنبال می شود . در ادامه ضمن چشمک زدن به قدرت گرفتن حامیان طالبانی در پاکستان با ذوق زدگی زیاد مبنی که پاکستان تنها کشور مسلمانی می باشد که دارای بمب اتمی می باشد اهداف خاص نهفته در پشت پرده دنبال می شود . زیراکه اپاسدار یادداشت روزنویس اعتراف کرده بالاخره با نوید اینکه 3 دهه از رژیم تروریستی آخوندی در ایران سپری شده است و افزوده مردم پاکستان خسته از سپری کردن 3 آزمون رقیب در پاکستان می باشند . بنابراین اینگونه نوید هوای تازه مدل ولایت فقیه جمارانی را برای مردم پاکستان پیش بینی نموده وبه آنان هدیه کرده است:
نتيجه جدال هاي چند ماه گذشته -كه احتمالا تا سال ها ادامه خواهد يافت- هرچه باشد، به سود توده هاي عظيم مردم پاكستان نخواهد بود، اگرچه آمريكاييان هيچ مشكلي با اين وضع ندارند. افزايش فقر و تشنج و عقب ماندگي در ميان مردم مسلمان اين كشور پرجمعيت نه تنها آسيبي به آنها نمي رساند، بلكه حتي در بدترين شرايط قابل پيش بيني يعني قدرت گرفتن جريان طالباني، بهانه مداخله مستقيم نظامي مدعيان دروغين صلح و مبارزه با تروريسم را در يكي ديگر از كشورهاي جهان اسلام فراهم خواهد ساخت.درست به همين دليل است كه ناظران سياسي درميان گرد و خاك ناشي از دعواي قدرت ميان جريان هاي سياسي، با شگفتي شاهد سكوت معنادار ملت 160 ميليوني پاكستان هستند.مردم پاكستان از هرگرايش مذهبي، قومي و سياسي در سه دهه اخير حضور سه جريان ياد شده را در رأس هرم قدرت آزموده اند و اكنون چشم انتظار يك تفكر جديد هستند، تفكري كه با رشد و حاكميت يافتن آن، شاهد شكوفايي علمي و اقتصادي، كاهش فقر، جدايي از غربزدگي و رسميت يافتن استقلال واقعي كشور، بيرون آمدن از انزوا و نجات يافتن از افراطي گري مذهبي و درگيري هاي قومي، تأمين نيازهاي ديني راستين و تضمين آزادي هاي مشروع سياسي و اجتماعي باشند. نياز امروز پاكستان، يك هواي تازه است و شامه حساس اين ملت بزرگ، آن را در مرزهاي غربي خود يافته است. نياز مردم پاكستان به اين هواي تازه اگر چه سه دهه گذشته همواره سركوب و پايمال شد ولي از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران در قالب باشكوهترين و زيباترين صحنه هاي استقبال از دولتمردان جمهوري اسلامي و تظاهرات حمايت آميز از ملت مجاهد ايران، رخ نشان داد؛ انتظاري كه بعد از سه دهه پرماجرا، هنوز به قوت خود باقي است.
درخاتمه اینکه اینگونه که سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس شرایط ووضعیت منازعات ورقابت انتخابات وقدرت گیری در داخل پاکستان را بررسی کرده وتحلیل داده است . به نظر می رسد هم اینکه می بایست اثر انگشتان عوامل رژیم ترروریستی آخوندی در منازعات ودرگیری های پاکستان را می توان مشاهده کرد . هم اینکه می شود نگرانی ووحشت از تشکیل حکومت دمکراتیک وسکولار در پاکستان را فهم کرد که نکند تأثیر گذار در ایران باشد . برای همین است که سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس در پایان یادداشت روز خود دوای درد و حل معضل پاکستان و مردمش را نه در حکومت دمکرات و سوکولار، بلکه مدل سیستم سرکوبگر رژیم تروریستی آخوندی به عنوان هوای تازه دنبال و پیشنهاد و آرزو کرده است . بنابراین به دلیل اینکه پاکستان دارای سلاح اتمی می باشد و رژیم تروریستی آخوندی هم سخت درگیر بحران هسته ای می باشد وتخصص عجیبی در بحران سازی و صدور آن با ترروریسم و بنیادگرائی در منطقه و کشورهای همجوار وبهره برداری کردن از آن دارد . بعید نیست که تلاش می شود دامنه ی بحران وآشوبگری ها به داخل پاکستان منتقل شود که کشورهای همجوار ومنطقه و غرب می بایست هشیار باشند که فرصت به رژیم تروریستی ندهند تا که بحران جدید دیگری همون جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل یلا در گیری ونزاع نیان ساف و حماس یا مشابه ی عراق و لبنان را برای عبور از بحران هسته ای اش در پاکستان به وود آورد.
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 7 آذرماه سال –1386

"ارگان های سربکوبگر زیر فرمان ولی فقیه حق دخالت در سیاست وقدرت اجرائی دارند وجناح ها نیز باید مطیع رهبر باشند"

نقد وبررسی " نيروهاي مسلح و دخالت در سياست" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 7 آذرماه سال -1386
"ارگان های سربکوبگر زیر فرمان ولی فقیه حق دخالت در سیاست وقدرت اجرائی دارند وجناح ها نیز باید مطیع رهبر باشند"
گفته می شود خانم هائی که علاقه دارند در موقع پیری بیشتر مورد جلب توجه همسران مردان خود واقع شوند بهتر است که به عتیقه فروشان وصلت وازدواج کنند تا که ارزش آنان در زمان کهولت بالا رود. همچنین یک روزی اکبر گجی معروف در کنفرانس برلین امام راحل را به موزه فرستاد . گرچه این نظر برایش گران تمام شد و به خاطر ذوق زدگی در برلین، ناشی از خوشباوری به قدرت کاذب اصلاح طلبان قلابی شده بود که امام را به موزه فرستاد . از سوی دیگر با مشاوره ومشورتی که با سعید حجاریان تئوریسین معروف دوم خردادی داشت دوتائی یک زمانی در روز نامه صبح امروز باورشان شده بود که در این رژیم با بودن سید خندان والبته لی فقیه منتسب به وحی و اراده ی سیاسی برتر راستی راستی دانستن حق همگان می باشد که اینان هم می توانند نظراتی را بیان کنند که بقول خودشان آزادی قبل از بیانش نباشد وتضمینی هم برای پس از بیانش باشد . ولی هر دو مهره بهای پر هزینه ای را برای این ادعا ونظرات خود پرداختند . البته هزینه ناشی از این بود که چون از حلقه و گردونه ی خیلی خودی بیرون پرتاب شده بودند که یکی هزینه گلوله بر فک و دیگر زندان واعتصاب غذا و مانیفست جمهوریخواه نویسی در زندان را نیز متقبل شدند . ولی اگر اکنون همان ادعای کاذب دانستن حق همگان است برلی مبتکرانش گران تمام شد . ا ولی اکنون برخی که شرایط ویژه دارند و از حق بیشتر دانستن برخور دارند و حتی می توانند در ضمن حامی ومبلغ پاسدار رئیس جمهور غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی بودن بودن صاحب دریات جایزه ی بهترین منتقد مطبوعاتی دولت نیز باشند ومی توانند در رونامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی خود برای کوبیدن رقیب با اصطلاح دانستن حق همگان است ستون پنجم دشمن وهمکار دستگاه های جاسوسی بیگانه معرفی کنند واز این حربه به عنوان اهرم چماق استفاده کنند. همانگونه که اکنون همتای ایشان در روزنامه ی جمهوری اسلامی سراغ موزه رفته است ودر غرفه وبخش عتیقه و فسیل و اختاپوس شناسی آن سرک کشیده است ودر حالت خواب نما شدگی از جملات قصار امام راحل نقل قول نيروهاي مسلح و دخالت در سياست یا عدم دخالت آنان در سیاست را کرده است ودر دنباله زیرآب را کاملاً زدهریش وقیچی را به ولی فقیه داده است. آنهم درست در شرایطی که بیش از دو ونیم سال است که سپاه پاسداران و باند مافیائی اطلاعاتی – امنیتی سازمان دهی شده در بیت رهبری دست به کودتای خزنده ی خاموش علیه ی رقیب دوم خردادی زده اند و قدرت را قبضه ونظام را یک دست کرده اند و یک پاسدار رارئیس جمهور کرده اند و سپاه پاسداران تسلط بر تأسیسات هسته ای انداخته است و منابع اقتصادی ونفتی و گازی را در اختیار وانحصار خود گرفته است و یک پاسدار را از سررستی هیئت مذاکر ی هسته ای کنارگذشته ویک پاسدار موجی دیگر را جایگزین آن کرده است ویک پاسدار غارتگر دیگر را نیز مشاور اقتصادی پاسدار رئیس جمهور کرده است .
بلی سپاه پاسداران بیش از دو ونیم سال است که هر روز هماش و رزمایش و مانور نظامی بر گزار می کند و در ادامه ی موشک های دور برد آزمایش می نماید . مهمتر اینکه پاسدار رئیس جمهور از بدو آغاز کارش همه جا فریاد ونعره دفاع از پروژه ی هسته ای را سر داده است و از خبر های خوش غنی سازی اورانیوم و برگزاری جشن هسته ای در نطنز و تأکید بر عدم عقب نشینی ارانیوم غنی سازی شده داده است. همچنین دولت از سوی نیروی انتظامی و طرح امنیت اجتماعی چندین ماه است که شرایط اعلام ناشده ی حکومت نظامی در سراسر ایران را حاکم وتحمیل کرده است ودانشگاه ها را تبدیل به پادگان نظامی کرده است .
تازه پس از حضور بسیجیان وسپاه پاسدران در پای صندوق خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم آنگونه چشمگیر و پررنگ و ابهام آمیز بود که آخوند کروبی یکی دو هفته قبل از برگزاری این نمایش به این حضور اعتراض کرد و گفت که حضور نیروهای نظامی در پای صندوق های آرای انتخاباتی غیر قانونی وخلاف قانون اساسیی می باشد . بهر حال شاهد بودیم که چگونه به همت حضور این ارگان های فاشیستی مسلح وشبه نظامی در پای صندو ق های آرای انتخاباتی نتجه منجر به معجزه ی حماسه ساز انتخاباتی شد و یک پاسدار گمنام در برابر رفسنجانی به پیروزی رسید؟! اما اکنون که نام سپاه پاسداران توی لیست تروریست از سوی آمریکا رفته است و مورد تحریم اقتصادی واقع شده است و علناً بخشی از نقش و وظایف سرکوبگری داخلی سپاه پاسداران به زائده ی خود بسیج به عنوان جانشین محول ومنتقل شده است تا جائیکه با نمایش رژه و سان روز بسیج ولی فقیه حضور یافت و در دفاع از مردم فلسطین در برابر برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس وارد صحنه شده و آن را کنفرانس شکست خورده ی پائیزی نامید. بهر صورت با بسیج صف آرائی قدرت شده است . مهمتر اینکه اکنون در برابر نظر قوه ی قضائیه که اعلام کرده است حسین موسویان سر پرست اسبق هیئت مذاکره کننده ای هسته ای با اروپا جاسوس و خائن هسته ای انگلیس نمی باشد . ولی در واکنش به این نظر بلافاصله بسیج با فریاد مرگ بر شازشکاران انگلیسی با شرف و هویت بازی نکنید وجاسوس هسته ای انگلسی را تبرئه نکنید به قوه ی قضائیه پاسخ داده است . بالاخره اینکه اکنون سرمقاله نویس تازه از خواب عمیق برخاسته و خواب نما شده و چنین در ابتدای سرمقاله ی خود در مورد بسیج آغاز کرده تا جائی که خمینی هم در زمره ی دشمنان خدا و جریان فاسد قرار گرفته شده است:
"هفته بسيج رو به پايان است و اين سئوال كه رابطه بسيجيان با سياست چگونه بايد باشد همچنان مورد بحث صاحبنظران دو جناح سياسي مطرح كشور مي باشد. اين سئوال هر چند از مدتها قبل مطرح بود ولي اخيرا و در آستانه هفته بسيج يكي از ائمه جمعه با طرح مجدد آن و اعلام اين نكته كه نسبت دادن اين مطلب به امام كه سپاه پاسداران و بسيج به عنوان نيروي نظامي نمي توانند در سياست دخالت كنند كار دشمنان خدا و جريانات فاسد است بار ديگر اين موضوع را به يك بحث داغ در مطبوعات و محافل سياسي تبديل كرد. در مقابل يكي از روحانيون سرشناس جناح اصلاح طلب در واكنش به اين اظهارات گفت : حمايت سپاه و بسيج از حزب يا جريان خاصي در كشور كاري است كه اين نهاد مقدس را در نظر افكار عمومي از هم مي پاشد و امام بارها فرموده اند نه تنها سپاه بلكه كل نيروهاي مسلح در مسايل سياسي اختلافي نبايد دخالت كنند"
سرمقاله نویس در دنباله نقل قول کردن نظرات جناح حاکم ومغلوب پیرامون نقش ارگان های سرکوبر در امور سیاسی را پیگیری کرده و دلایل خاص خودش را مطرح کرده است که در حقیقت در دفاع از دخالت گری در قدرت سپاه وبسیج و برای ماستالی کردن نظرات خمینی عدم دخالت ارگان نظامی در سیاست با جایگزین کردن نظر ولی فقیه ، همه را وادارا به اطاعت کردن از نظرات و جایگاه ولی فقیه کرده که وی راماورای قدرت جناجی و باندی خوانده است ودر نهایت اینگونه به رقیب حاکم و جناح مغلوب پیام فرمانبرداری و مطیع شدن داده است.
"جنا ح هاي داخلي و خارجي مرتبط با اصل نظام و كشور مطرح مي شوند نيروهاي مسلح نيز در مورد آنها موضع مشخصي داشته باشند. برخورداري از موضع مشخص و روشن در مسائل كلي سياسي هر چند مي تواند از مصاديق دخالت در سياست محسوب گردد لكن امري لازم براي همه از جمله نيروهاي مسلح است تا بتوانند براساس آن در مواقع لازم به وظيفه خود عمل نمايند. طبيعي است كه در اين قبيل مسائل مواضع نيروهاي مسلح بايد با فرماندهي كل قوا منطبق و برگرفته از آن سياست باشد. نيروهاي مسلح اعم از ارتش سپاه بسيج و نيروي انتظامي همانند فرماندهي كل خود كه در مرتبه اي فوق جناح بندي هاي سياسي قرار دارد بنابر وظيفه ذاتي خود حراست از كيان انقلاب نظام و كشور را برعهده دارند و اگر وارد دسته بندي هاي سياسي شوند از انجام وظيفه اي كه برعهده دارند باز خواهند ماند. مفاسد بي حد و مرزي كه در كشورهاي تحت حكومت هاي متكي بر حمايت نظاميان گريبانگير مردم آن كشورها شده از عواقب سو بي توجهي به همين واقعيت است مفهوم پنجم كه نوع زيانبارتر دخالت در سياست است برعهده گرفتن مستقيم نقش احزاب و گروه هاي سياسي توسط نظاميان است . در اين حالت نظاميان مستقيما در اموري از قبيل انتخابات دخالت مي كنند و همچون احزاب به فعاليت هاي سياسي مي پردازند. "
درخاتمه اینکه چون نظرات سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی بازتاب دهنده ی نکته نظرات ولی فقیه است که بطور غیر مستقیم بیان می شود . بنابراین نویسنده تلاش کرده است تاکه برای کنترل شرایط و جلوگیری کردن از انتقادات به نقش دخالت گر سپاه و بسیج که از سوی اصلاح طلبان مطرح می شود از وحشت دامنه دار وهمه گیر شدنش در جامعه و ضربه پذیرشدن ارگانی که خمینی گفته بود اگر سپاه نبود نظام هم نبود . متقابلا برای افسار زدن به دهنه ی باندهای مافیائی سنگر گرفته پشت پاسدار احمدی نژاد وسپاه پاسداران و بسیج که زیادی علیه ی رفسنجانی مانور ندهند وتهدید نکنند و اوضاع را آنگونه بحرانی نکنند که افشاگری ها واعترافات آنگونه شودکه از کترل خارج شود. لذا خطا به اینان نیز گفته است که ولی فقیه به عنوان فرمانده ی کل قوا می باشد و فقط ایشان است که حق دخالت گری و اظهاار نظر در مورد سپاه و بسیج دارد ونه شما ، اما واقعیت این است چون رفسنجانی رئیس مجمع خبرگان شده است که هرگز خوشآیند ولی فقیه نمی باشد . ازسوی دیگر جایگاه ولی فقیه و ادامه ی موقعیت آن بستگی به حمایت سپاه پاسداران و بسیج دارد. همینطور به حمایت سایر ارگان های حکومتی گره خورده است که در اصل دست بالای قدرت را سپاه پاسداران دارد و ولی فقیه معتاد در چنگال سپاه پاسداران اسیر می باشد . بنابراین واگذاری ظاهری کل قدرت و اختیارات به ولی فقیه به عنوان فرمانده ی کل قوا یعنی انتقال قدرت به سپاه اسداران است و تلاش برای علنی کردن به رسمیت شناختن و نه دخالت گری این ارگان فاشیستی و شبه فاشیستی بسیج در امر سیاست و درقدرت اجرائی وهسته ای و اقتصادی در شرایط ضروری می باشد که اکنون همین نقش را نیز برعهده دارد . بیان این توجیه کاری فقط برای مهار ردن باند مافیائی تحجر گرا ورافه پرست حاکم و ساکت وخاموش کردن صدای اعتراضی دوم خردادی ها می باشد . البته تذکر داده شد که چون سرمقاله نویس از رفسنجانی دفاع می کند خواسته شده که باندهای مافیائی اطراف پاسدار احمدی نژاد گیر به وی ندهند. اما اکنون که داستان جنگ قدرت علنی شده است که سخت به بحران هسته ای و خیمه شب ازی انتابات ملس هشتم پیوند خورده است نه اینکه کنترل شدنی نمی باشد، بلکه هر چه به زمان برگزاری این نمایش نزدیک تر می شود بازهم نزاعو رقابت وتضاد و انتقاد ها و افشاگر و تهدید ها و خلاصه حضور ررنگ تر سپاه و بسیج و نیروی انتظامی در منازعات سیاسی و جناحی و باندی خیلی رادیکال تر خواهد شد هوشنگ - بهداد.
چهار شنبه 7 آذرماه سال -1386

"تا دیر نشده غرب باید هر چه زود تر در سیاست خائنانه ی مذاکره وومماشات گری خود تجدید نظر جدی کند"

نقد وبررسی " استارت بزنيد، لطفاً!(يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان سه شنبه 6 آذرماه سال-1386
"تا دیر نشده غرب باید هر چه زود تر در سیاست خائنانه ی مذاکره وومماشات گری خود تجدید نظر جدی کند"
چقدر دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی واقعاً مسخره است و چه اندازه با وارونه گوئی و طنز های هم بیمزه ولی خنده دار آغشته است که اغلب در پوشش یادداشت روز های روزنامه ی کیهان اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و سرمقالات روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه تبیین وبیان می شود؟ البته از پاسداران و اطلاعات چیان وبازجویان روزناه نگار شده بعید نیست که چنین دست به جوک گوئی بزنند . زیرا که پیروان امام راحلی می باشند که عوامفریبی و دروغ گفتن اساس و ابزار وحرفه وتخصصش بود . بنابراین اگر پیروانش همچون خودش نباشند نه مکتبی ونه پیرو ونه خط امامی صدیق مثل خودامام راحل نمی باشند که جنگ را نعمت الهی خطاب کرده بود که 3 دهه است که نعمت آن را جنگ افروزان حاکمان می برند و سیه روزی و رنج و زحمت ومحنت وفقر و بیکاری و ویرانی وتورم وگرانی اش و.... نیز نصیب ملت ایران شده است . بهرحال جائیکه زمان طولانی از اجرای طرح سهمه ی بندی بنزین نمی گذرد که چاشنی کارت هوشمند نیز داشت که بلافاصله ضریب بالای هوشمند بودن کارت های توزیع شده را مردم ناراضی با تهاجم ویورش سراسری خود به پمب بنزین وجایگاه های سوخت رسانی نشان دادند و آنان را به آش کشانیدند. ازسوی دیگر جائیکه خودرو های 4 دهه ی بیش با میزان سوخت بسیار بالا هنوزمورد استفاده واقع می شوند که نه هزینه ای هنگفت صرف واردات بنزین می شود که ولی فقیه خودش اعتراف کرد که پس از 3 دهه عجیب است که کشوری که خودش تولید و صادر کننده ی نفت است ولی مجبور است به خاطر کمبودپالایشگاه های تصفیه در کشور ای ، سالیانه میلیارد ها هزینه ی بنزین وارداتی شود. البته با متهم کردن مردم به عنوان اصراف گر در بنزین وآب و ... مردم مقصر قلمداد شدند، از طرف دیگر ماشین های قراضه عهد بوقی موجب ترافیک سنگین و آلودگی شدید محیط زیست شده است.
همچنین به یمن نقض سیستماتیک حقوق بشر رژیم تروریستی آخوندی رکوردار نقض حقوق بشر در جهان می باشد . همینطور به دلیل سیاست دخالت گرایانه در امورداخی کشورهای همجوار و منطقه و خاورمیانه است که ایران ایزوله و منزوی ترین کشور منطقه می باشد. مهمتر اینکه هر زمان که پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد فرصت گیر آورده وبه شیخ نشین های منطقه سفر کرده است از موضع التماس و خواهش و زبونی وخواری خواهان عادی شد ن رابطه با کشور مصر شده است که به همین دلیل چندین بار مورد انتقاد تند وتیز سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی واقع شده است که چرا این پاسدار خلاف نظر خمینی اتخاذ تصمیم می کند؟ همچنین اکنون به دلیل ماهیت جنگ افروزانه و قرون وسطائی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی و شرایط ایزولگی ومنزوی بودنش که د موقعیت به شدن ضعیف قرار دارد نیاز به بحران سازی وجنگ افروزی با حماس دارد تا در برابر برگزاری با کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا با مانور دان با حماس ابراز مخالفت و دشمنی کرده باشد . به خصوص اینکه دولت سوریه هم پیمان نزدیکش نیز در این کنفرانس شرکت می کند. بنابراین اکنون حق دارد که پاسدار یادداشت روز نویس در مورد سیاست دیپلماسی خارجه ی به گل نشسته ی رژیم تروریستی آخوندی که یک آدمربا در رأس آن قرار گرفته است وارونه گوئی کند و از موضع فرفکنانه چنین در مورد قراضه بودن ماشین دیپلماسی آمریکا که نیاز به هل دادن برای استارت وحرکت دارد تحیل های بزغاله ای ارائه بدهد:
"وضعيت ديپلماسي جهاني آمريكا حكايت خودروي قراضه اي است كه پيش نمي رود و صداي تمام اجزاي آن بلند شده الا يك قطعه -بوق- كه بايد صدا داشته باشد اما صدا ندارد."
حال بماند طبق اعتراف پاسدار یادداشت روز نویس تعداد 25 کشور شرکت کننده در این کنفرانس نشان بر بی اهمیت بودن آن و قراضه بودن ماشین زنگ زده ی دیپلماسی آمریکا می باشد که نیاز به هل دادن برای استارت دارد. ولی از فراخان ولی فقیه که فقط حماس و حزب الله لبنان حمایت کردند البته با اهدای دلارهای ناشی از فروش نفت که حق مسلم پایمال شده ی مردم محروم وتهی دست ایرانی می باشد که منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان می باشند، یک دیپلماسی مدرن پیشرفته مدل بنز آخرین سیستم و یا رز رز است که هر گز هندلی و عصر حجری نمی باشد که یاتاقان زده و آب روغن قاطی کرده وموتور پیاده کرده باشد و جوراب زنانه به عنوان تسمه پروانه در آن استفاده شده باشد و اصلاً جوش نمی آورد وخاموش نمی کند و نیاز به تعویض آب وهل دادن هم ندارد. چونکه از توی این سیات و دیپلماسی جنگ 33 روه ی حزب الله لبنان با اسرائیل بیرون می آید که اخیراً علی اکبر ولایتی مشار امور ین المللی رهبر ولی فقیه تقاضا کرده است که اعضای حماس می بایست با سلاح های خود بر دوش توی خیابان ها رژه روند و سلاح های شان را به سمت اسرائیل به جای برگزاری صلح آناپولیس نشانه گیری و شلیک کنند و افزوده زیراکه چون حزب الله لبنان امکان نابودن کردنش نمی باشد .البته این مشاور امور بین المللی رهبر نمی گوید جز به سر زمین سوخت تبدیل شدن لبنان به خصوص بخش جنوب آن چه چیز مثبتی عاید مردم وکشور لبنان از این جنگ 33 روزه شد که اکنون قرار است سپاه پاسداران آن را از طریق حماس در فلسطین تکرار کنند؟ بالاخره یاددشت روز نویس سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری یا مشابه اش پاسدار وزیر فرهنگ و سانسور و تفتیش عقاید ارشاد محمد حسین صفار هرندی به امید شکست کنفراس آناپولیس دل خوش کرده است تا که به اتکای هم پیما نان قدرتمند رژیم تروریستی آخوندی در منطقه اینگونه جشن شکست دیپلماسی آمریکا و کنفرانس آناپولیس وپیروزی دیپلماسی خودش را جشن بگیرد:
"با اين اوصاف تكليف مسئله ايران روشن تر است. سايه ايران و متحدان قدرتمند منطقه اي اش كه ريشه در ملت هاي مسلمان دارند، از هم اكنون بر كنفرانس پائيزي سنگيني مي كند و پايان معلوم نشست امروز، اعلام و اذعاني ديگر بر توفيق و پيروزي ديپلماسي سال هاي اخير جمهوري اسلامي خواهد بود. گاه، سكوت در خود قدرتي نهفته دارد كه با سخن گفتن مخدوش مي شود. اين دقيقا حكايت ديپلماسي آمريكاست و گشودن مشت بسته در كنفرانس آناپوليس. صداي استارت امروز ماشين ديپلماسي آمريكا و سروصداهايي كه مي كند حتما شنيدني است، همچنان كه به تعبير روزنامه انگليسي آبزرور «ديدن خانم رايس در حال جويدن ناخن هايش در تمام ساعات برگزاري كنفرانس». فقط چند ساعتي بايد صبر كرد. "
در خاتمه اینکه پاسدار یادداشت روز نویس همچون ولی فقیه و سپاه پاسداران نه مخالف که دشمن ریشه ای و بنیادین ثبات و صلح و آرامش در منطقه می باشد . زیرا اینا ن هر گز خواهان آن نمی باشند تاکه تنش و بحران وجنگ افروزی و ناآرامی وعدم امنیت از منطقه رخت بر بندد . چون اگر زمینه رشد خزه در مرداب وکرم در فاضلاب و حشرات موذی در محیط های آلوده و میکرب زا نباشد. اینان سریع نابود می شوند واز بین می روند . بنابراین اگر شرایط آشوب زده وبحرانی در کشورهای همجوار ومنطقه وجود نداشته باشد .امکان صدور بحران و بنیادگرائی و تروریسم برای رژیم تروریستی آخوندی هم مناسب نیست. اگر چنانچه امکان صدور بحران وتروریسم وبنیادگرائی برای رژیم ضد بشر وجنگ افروز وبحران ساز و عوامفریب نباشد . لذا نه ابزار سرکوب و خفقان وسانسور و ارعاب و وحشت داخلی دارد و نه حتی امکان وشانس بقا دارد . زیرا که باید به مطالبات ونیاز های مردم جوابگو باشد . ازسوی دیگر خیلی بیش از شرایط کنونی رشد اختلافات و جنگ ونزاع های جناحی و باندی برای قبضه ی قدرت وانحصاری کردن آن و کسب ثروت و غارتگری هرچه بیشتر سر بر می آورد . همچنین مهمتر نه اینکه می تواند دست به باج گیری بیرونی بزند و این سیاست را ادامه دهد و یا دست به پیگیری فعال سیاست کثیف و خائنانه ی مذاکرات مماشات به عنوان دیپلماسی بزند ودر نهایت بتواند از اهرم زور وتهدید وابزار فشار در راستای پیگیری اهداف پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای استفاده کند. بنابراین اگر غرب سریع اقدام نکند واز سیاست خائنانه ی کثیف و پلید گذشته ی مذاکره ومماشات گری خود فاصله نگیرد ودر این مورد تجدید نظر نکند و تصمیم جدی اتخاذ نکند تا که به این سیاست خائنانه مهر پایان بزند. در آ ینده ی نه چندان دور باید هزینه ی بسیار کلان برای این سیاست اهمال کاری خود را به پردازد. پس تا دیر نشده استارت آن را سریع بزند که دچار هل دادن نشود.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 6 آذرماه سال-1386

"تحریف گری در مورد دلال شکست و پیروزی انتخابات اخیر در استرالیا "

نقد وبررسی " پيامدهاي سقوط محافظه كاران در استراليا" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 6 آذرماه سال-1386
"تحریف گری در مورد دلال شکست و پیروزی انتخابات اخیر در استرالیا "
گزارش و تحلیلی که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی پیرامون انتخابات اخیر در استرالیا داده است حداقل فرق مأموران اعزامی و گزارشگر این روزنامه که می بایست زیر پوشش جوانان کاریاب باشند که از طریق مؤسسه ی کاریابی باشد که در مطبوعات داخل ایران نیز برایش تبلیغ می شود و گفته می شود که مجله ی فارسی – انگلیس به نام اوز ایران هم در سیدنی دائر وراه اندازی کرده است و سایت خبررسانی هم دارد و اینگونه کاریاب ها را از ایران به استرالیا می آورد ه برای انجام مأموریت های خاص اعزام شده اند تا که هم در فعالیت های هنری و ادبی و سیاسی و مطبوعاتی در استرالیا فعال باشند وهم اینکه اینگونه گزارشات روزانه برای مطبوعات وابسته در ایران گزارش کنند . البته فرق گزارشگر استرالیائی این روزنامه با روزنامه ی رقیب کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در این است که این یکی مرتکب گاف بزرگ آمار جمعتیتی نشده است و جمعیت 20 میلیونی استرالیا با 13 میلیون آرای واجد الشرایط رأی دادن را کلا 12 میلیون نفر جا نزده است. حال بماند که طبیعی است که یک حزب پس از 12 سال کنار برود و بقول بازندگان وبرندگان مردم استرالیا خواستار تغییرات نوینی هستند. ضمن اینکه رقابت میان دو رهبر حزب لیبرال و کارگر به شیوه دمکراتیک بوده است و حتی با هم دیگر مناظره ی مستقیم تلویزیونی بدون سانسور داشتند که بطور مستقیم از تلویزیون پخش شد و خبرنگاران نیز بدون ترس و وحشت از ستون پنجم دشمن بودن و یا پیاده نظام دشمن ونفوذی دستگاه جاسوسی سیا و انگلیس و موساد خوانده شوند با خیال آسوده از هر دو رهبر سئوال و پرسش می کردند که به جز مورد های گزیده ومانور داده شده از سوی سرمقاله نویس، به نکات بس مهمتر دیگری در مناظره نیز اشاره کردند و بازگوئی آن در تبلیغات بعدی نیز ادامه داشت. برای اینکه دوره ی قبل که حزب ایبرال نیز برنده شد حزب کارگر شکست سختی خورد . در صورتیکه استرالیا همان موقع هم جزو کشور های ائتلاف در عراق بود. همانگونه که اکنون نیروهای نظامی اش در افغانستان نیز حضور دارند ود یکی دوماه گذشته دو نظامی استرالیائی بدست نیروهای طالبان در افغانستان کشته شدند.
راستی چرا سرمقاله نویس از پناهنده شدن کاپیتان تیم فوتبال عراق به استرالیا نمی گوید. اگر چنانچه این کشور جای مناسبی نمی باشد و ارای سیستم حکومتی خوبی ندارد. در صورتی که کشور عراق ومردمش اسیر یک نخست وزیر دست نشانده ی ولی فقیه و سپاه پاسداران می باشد. مهمتر اینکه همانگونه که اشاره شده است. جان هاوارد نخست وزیر مغلوب استرالیا جزو اولین کسانی بود که به رقیب پیروز حزب کار گر خود تبریک گفت و متقابلاً رهبر حزب کارگر یا نخست وزیر آینده ی استرالیا از خدمات جان هاوارد قدر دانی و ستایش کرده است . جالب تر اینکه جان هاوارد اینقدر شهامت و صداقت داشت تا اینکه اعلام کند مسئولیت کامل ششکست انتخابات حزب لیبرال را می پذیرد. حرکتی که در رژیم تروریستی آخوندی نه اینکه بیان آن جرم است ، بلکه یک نوع ننگ تاریخی می باشد که می بایست از موضع فرار به جلو یا مردم مقصر معرفی شوند یا اینکه با بد ترین توهین و اتهامات همچون خائن وجاسوس و مجرم به رقیب نسبت داده شود . یعنی شیوه ای که اکنون میان جناح و باندهای مافیائی غالب با جناح باندهای مغلوب انجام داده است و عامل اصلی رشد بی رویه و لجام گسیخته تورم وگرانی و افزایش قیمت ها و فقر وبیکاری و.... را دولت های پیشین معرفی کرده است و ضمن اینکه آنان را بت پرست مدرن خطاب کرده افزوده است که تحلیل اینان نسبت به جهان کمتر از عقل و فهم بزغاله می باشد . از سوی دیگر اینان را غیر مستقیم همانگونه که قید شد جاسوس و خائن ومجرم هسته ای برای انگلیس معرفی کرده است .
اکنون با این فضای حاکم و تجربه ی 3 دهه خفقان وسرکوب و سانسور و صدا خفه کردن و اتهام وتوهین کردن نقد وتحلیل در مورد انتخابت اخیر استرالیا دادن خیلی مسخره وکمدی می باشد . به خصوص اینکه طلبکارانه تحریف گری هم شده است . یعنی برای اینکه به سیاست خائنانه ی دخالت گری در امور داخلی عراق مشروعیت داده شود و برای اینکه سیاست فشار برای اخراج نظامیان از عراق ادامه داده شود که در بستر پگیری پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد دست به کتمان گوئی حقایق زده شده است. مسخره تر اینکه جائیکه متقاضیان سفر یا مهاجرت در ایران شب ها پشت در سفارت استرالیا در صف به خواب می روند وشب ها را به صبح می رسانند و آرزوهای نهائی اشان وارد شدن به خاک کشوراسترالیا می باشد . حتی حامیان رژیم ضد بشری مقیم استرالیا که از سیاست توبره و آخور خوری برخوردارند و همچون آخوندهای حاکم بر ایران می باشند . این واقعیت را می دانند که هر گز سیستم حکومتی استرلیا قابل مقایسه با غارتگران و دزدان عوامفریبان وجنگ افروزان حاکم بر ایران نمی باشد و هر گز خواهان این نمی باشند که به ایران باز گردند ودر آنجا زندگی کنند، بلکه تلاش می کنند تا سایر اعضای خانواده و فامیل های خودشان از ایران را به استرالیا بی آورند . ولی سرمقاله نویس تحریف گر ووارونه گو اینگونه ادعای کمدی در مورد استرالیا ومردمش کرده است:
"با سقوط « جان هاوارد » بوش در كاخ سفيد احساس انزواي بيشتري مي كند و يكي از متحدان شرور خود را از دست مي دهد و محافظه كاران پس از 11 سال حكومت بايستي بساط خود را در استراليا جمع كنند . اگرچه حضور نظاميان استراليائي در عراق چندان محسوس نبوده و آنها عموما در مناطق آرامتر حضور داشته اند و در واقع نقش سياهي لشكر آمريكا را بازي كرده اند ولي همين همكاري بدفرجام نيز به ذائقه راي دهندگان استراليائي خوش نيامده است . به نظر مي رسد كه استراليا با كناره گيري اجباري محافظه كاران وارد مرحله جديدي شده و چه بسا كه دولتمردان جديد براي استقلال اين كشور و تبديل نمودن استراليا از يك مستعمره ديروزي كه هنوز هم فرماندار كل آن توسط ملكه انگليس تعيين مي شود به يك كشور امروزي با نظام حكومتي از نوع « جمهوري » درصدد زمينه سازي و اقدام برآيند. البته مخالفين تشكيل جمهوري در استراليا بارها در زمان حكومت خود سعي كرده اند « نعل وارونه » بزنند و چنين وانمود سازند كه گويا شهروندان استراليائي از اطاعت و فرمانبرداري از ملكه فرتوت انگليس خشنودند و مايلند همين اسارت در چنگال انگليس را ادامه دهند ولي با سقوط محافظه كاران از قدرت احتمال هموار شدن راه براي اعلام استقلال كامل استراليا و پاره شدن رشته هاي حاكميت استعماري انگليس از اين سرزمين نيز قوت گرفته است . سقوط معني دار « جان هاوارد » مي تواند از اين بابت نيز مبناي يك تحول عظيم سياسي در استراليا ارزيابي شود و در اينصورت انتخابات اخير را بايستي نقطه عطفي در تاريخ سياسي استراليا به حساب آورد. طبعا درصورت تحقق چنين پديده اي واگرائي استراليا از لندن بيش از واگرائي نسبت به واشنگتن اهميت خواهد داشت ."

درخاتمه اینکه اختلاف زیادی در مورد سیاست خارجی دولت استرالیا میان حزب کارگر و لیبرال به خصوص در مورد انگلیس و آمریکا نمی باشد وبا توجه به اینکه جائیکه رابطه ی رئیس جمهور فرانسه با آمریکا بسیار نزدیک شده است .البته که بازنده ی اصلی رژیم تروریستی آخوندی بوده است . چونکه با شیراک حامی پشین که اکنون در گیر دادگاه مواجه شده است و خیلی تنها و ایزوله تر از بوش ی باشد و رژیم تروریستی آخوندی این امی ود در اروپا را از دست داده است. البته که رابطه ی مشابه ی دولت فرانسه را کشورهای انگلیس و آلمان با کاخ سفید دارند. زیرا که چندین بار سرمقاله نوس پیرامون همین رابطه جیغ بنفش و فغان وفریاد کشیده وهوار زده است. از طرف دیگر هنوز پرونده ی آخوند و مأمور اعزامی اطلاعاتی به سیدنی استرالیا منصور لقائی مفتوح است که چگونه از سوی دستگاه اطلاعات وامنیتی وی را که در رابطه با گروه های تروریستی بوده عنصر نامطلوب و خطرناک برای کشور استرالیا تشخیص داد و از دادگاه خواهان اخراج و دیپورت وی از استرالیا شد و این حکم نیز از سوی دادگاه صادر گردید . ولی شنیده شده است که این آخوند و مأمور اطلاعاتی تقاضای دادگاه تجدید نظر کرده است و با پول لبنانی های مقیم سیدنی و حتماً دریافت دلارهای سفارت رژیم تروریستی آخوندی در استرالیا از سفارت وکیل گرفته و تلاش مذبوحانه بس گسترده می کند تا همچنان در همان استرالیائی بماند که سرمقاله نویس وارونه نویس در موردش ادعای کاذب ووارونه کرده است.

هوشنگ – بهداد
سه شنبه 6 آذرماه سال-1386

مانور و نمایش قدرت دادن با نوعی فرار به جلو، برای منتقل کردن پیام ها و پوشاندن ضعف ها می باشد." "

نقد وبررسی " جريان خط شكن (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 5 آذر ماه سال –1386
مانور و نمایش قدرت دادن با نوعی فرار به جلو، برای منتقل کردن پیام ها و پوشاندن ضعف ها می باشد." "
معلوم نیست در شرایطی که پاسداران و زاپاس چرخ پنجمش بسیجیان دیروز که شعار جنگ جنگ تا پیروزی اشان ، راه قدس از کربلا می گذرد هنوز فراموش نشده است که چگونه جنگ افروزان حاکم که بقول خمینی جنگ نعمت الهی می باشد برای اینکه از این نعمت حسابی بهرمند شوند . بر دامنه وادامه ی تنور جنگ و داغ نگهداشن این تنور تلاش همه جانبه می کردند وگله گله بسیجیان دانش آموزان به خصوص روستائیان را به عنوان مین پاک کن یا بقول اسدار شیاد یادداشت روز نویس مسافران بهسشت بطور عمودی برروی میادین جبهه های جنگ ضد ملی و ضد ملی عراق می فرستادند که پس از 8 سال به سرکشی اجباری جام زهر از سوی خمینی ختم شد . ولی با ویرانی کشور و نابود شدن زیر ساخت های کشور منتهی شد که میلیون ها کشته ومجروح و جان باز و آواره وبی خانمان از هموطنانمان برای گاشت که هنوز پس از ینکه 19 سال از زمان آتش بس جنگ سپری شده است مناطق جنگ زده از کمبود ها و نا رسائی های برق و بهداشت و آب آشامیدنی در کنار فقر و بیکاری و.. در عذاب می باشند و پس از اینکه نزدیک به 5 سال است که از اشغال نظامی عراق گذشته است که این کشور در بست تبدیل به جولانگاه ویکه تازی سپاه پاسداران اعزامی و شبه نظامیان وابسته به رژیم تروریستی آخوندی شده است. خلاصه عراق در باتلاق فرو رفته است و روزگار مردم عراق همچون مردم ایران سیاه وتار شده است و تا زمانیکه ر ژیم تروریستی آخوندی دوام وبقاء داشته باشد با شرایطی که در عراق حاکم است ونخست وزیر دست نشانده ی جمارن وسپاه پاسداران دارد هیچگونه امید وچشم اندازی برای ایجاد صلح و آرامش و امنیت در عراق و خاورمیانه نمی باشد. از سوی دیگر در شرایطی که چند سال است که قیمت نفت رو به افزایش می باشد که نه اینکه منجر به رفاه و بهبودی وضعیت اقتصادی مردم ایران نشده است ، بلکه منجر به رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا وفقرو بیکاری و... در جامعه شده است وامیدی به تغییرات مثبت به نفع مردم ایران در چشم انداز نیست .
اما نکته ی اساسی و مهم اینجاست گر چه شرایط از هر نظر علیه ی مردم ایران و عراق بدتر شده است. ولی برای پاسداران دیروز روستائی که بیل های روستائی خودشان را زمین گذاشتند و تفنگ گرفتند وبه سپاه پاسداران پیوستند . البته سایر حاشیه شهر نشینان نیز به اینان وسایر ارگان های سرکوبگر پیوستند. تا در خدمت دستگاه عوامفریب و جنگ افروز قرون وسطائی حاکم خمینی باشند تا که هم تهاجم به دانشگاه ها را یش به برند و هم با عنوان ساختگی انقلاب مسخره ی فرهنگی و تعطیل کردن 3 ساله ی دانشگاه ها و پیوند زدن این شرایط با فضای جنگ ضد ملی و ضد میهنی که به وجود آوردند و مکمل فضای حکومت نظامی و سرکوبگری خود کردند تا که توانستند اقشار تحصیل کرده و نخبگان دانشگاهی را یا پاک سازی کنند . یا اینکه اخراج و تبعید وخانه نشین نمایند . یا اینکه دستگیر و شکنجه وزندانی و اعدام و تیرباران کنند تا با بستن سنگ ورها کردن سگ ، در روند ادامه ی این شرایط موفق شده اند که با طرح خائنانه ی کودتای خاموش و خزنده بر مسند قدرت بخزند تا که این ارگان فاشیستی و غارگر و ضد مردمی هم قدرت اجرائی را داشته باشد . هم چنگ بر منابع اقتصادی و منابع وذخایر ارزی و نفتی وگازی بی اندازد . هم اینکه تأسیسات هسته ای را به محاصره ی خود درآورد وهم اینکه به بهانه ی طرح ملی خواندن ادعای کمدی و مضحک اینکه ملت ایران اعم از موافق و مخالف از این پروژه ی هسته ای دفاع می کنند . با سوژه و بهانه ی مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ خودشان را بر کشور حاکم و تحمیل نموده اند . زیرا اکنون با تاکتیک ها تلاش مذبوحانه می شود تااینکه کودتای خزنده ی خاموش خود را نوعی مشروعیت دهند . هم با اجرای همایش و نمایش و رزمایش های آبی و هوائی و زمینی و آزمایش های موشک دور برد بهانه برای اجرای طرح امنیت اجتماعی داشته باشند که با بسیج کامل نیروی انتظامی در حال آماده باش برای سرکوبی جوانان معترض است که رح خد را با عنوان مبارزه با فساد خلاقی و اجتماعی و فرهنگی و اراذل و اوباش دنبال واجرا کرده است .در حقیقت فضا و شرایط ناخوانده ی حکومت نظامی تحمیل شده را به پیش می برند. همچنین با صدور سیستماتیک احکام شلاق و دار زدن واعدام کردن ها در شهرهای ایران، دامنه ی ارعاب و خفقان و وحشت اجتماعی هر چه بیشتر گسترده تر کرده اند .
مهمتر اینکه ضمن حاکم کردن سانسور بر مطبوعات، دانشگاه ها را نیز تبدیل به پادان نظامی کرده اند و اساتید دانشگاه ها به اتهام لیبرال سکولار باز خرید وباز نشسته می کنند ودانشجویان معترض و دگر اندیش را شناسائی و اخراج می کنند. عجیب است که طلبه پاسدار روضه خوان یادداشت روز نویس شده تصور کرده است که با جامعه ی کوران سر وکار دارد که باز از خاطرات دوران بسیج و جنگ شروع و به مسافرا ن عاشقان شهادت و بهشت و باز گوئی داوطلبان مرگ نه بسیجیان که بچه های اطلاعاتی اشاره کرده است که البته لو داده است که همه دواطلبان نامنویسی آماده ی شهادت این مسافران بهشت فقط یک نام بوده است. یعنی همان موقع کلک زده می شده است.
بنابراین اکنون که بحران هسته ای بسیار خطرناک شده است . از سوی دیگر سه شنبه آینده اجلاس کنفرانس صلح خارمیانه در آناپولیس آمریکا برگزار می شود که موفقیت آمیزبودنش می تواند حکم طنب دار برای رژیم تروریستی جنگ افروزی آخوندی داشته باشد . لذا دستگاه وماشین جنگ وترور وجهل وجنگ وجنون و عوامفریبی و نیرنگ و دروغ وتهدید بسیج وکوک شده است تا که با همه توش وتوان وامکانات تبلیغاتی و نظامی که دارد صحنه شده است تا که هر طوری شده است این کنفرانس آناپولیس موفقیت آمیز نباشد. برای همین در عراق دست به بمب گذاری زده شده ست . در فلسطین تظاهرات ضد کنفرانس صلح آناپولیس بر گزار شده است . پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه با رئیس جمهور سوریه پیرامون اجرای طرح مشترک به شکست کشاندن ین کنفرانس صلح گفتگو شده است. از سوی دیگر همچنین پاسدار احمدی نژاد از تعداد10 رهبر سازمان های گوناگون فلسطینی به تهران دعوت کرده است تا با آنان حربه ی تبلیغاتی علیه ی کنفرانس آناپولیس ساخته شود . مهمتر اینکه فرمانده ی کل سپاه پاسداران نیز تیغ کشیده ووارد میدان شده ودست به عربده کشی و قدرت نمائی کاذب زده و ادعای مضحک مانور 8 میلیونی بسیج کرده است. تااینکه پیام منتقل کند که اگر چنانچه سپاه پاسداران در لیست تروریست رفته و مورد تحریم اقتصادی از سوی آمریکا واقع شده است . ولی اکنون می تواند با برگ بسیج وارد صحنه شود وهمان سیاست سرکوبگری و باج گیری سپاه پاسداران برای پیگیری پروژه ی هسته ای را دنبال کند. ضمن اینکه این روزها با برگزاری چنین نمایشی که نوعی صف آرائی جنگی و آماده باش علیه ی مردم ناراضی می باشد ک به شکلی غیر مستقیم پاسخ فریاد های مرگ بر دیکتاتور فریادهای دانشجویان معترض می باشد. البته که نشان دادن قدرت علیه ی جناح مغلوب نیز می باشد که تصور نکند اوضاع تغییر کرده است و اینان می توانند دل به نمایش خیمه شب بازی انتخابات دوره ی مجلس هشتم خوش داشته باشند که گویا شراط و فضا برای دوباره به قدرت بازگشتن اینان فراهم ومساعد شده است، بلکه با اینگونه نمایشات ومانور ها وتهدید ها باید درک کنند که شرایط منقبض تر از گذشه شده و بازهم تا زمان بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم بیشتر منقبض خواهد شد . برای اینکه رئیس ستاد انتخابات کشور پاسدار علیرضا افشار شده است که خودش جزو یکی از برنامه ریزان وطراح کودتای خزنده و سیاسی گام به گام حرکت چراغ خاموش علیه ی جناح مغلوب می باشد که در کنار پاسدار محمد باقر ذوالقدر قرار گرفته است که وی نیز یک معاون دیگر وزارت کشور است ک در أس آن یک آخوند آدمکش اطلاعاتی – امنیتی قرار دارد. برای همین است که طلبه پاسدار روضه خوان یادداشت روز نویس خود را باعنوان جریان خط شکن نام گذاشته است و پیرامون آن مانور داده است تا به رقبا تفهیم کند درک کند که شرایط تغییر نکرده است.

هوشنگ – بهداد
دوشنبه 5 آذر ماه سال 1386

کسی برای هیاهیو و هوچیگری هیچ، خودش برایش هورا نمی کشد ودست به تهدید هوچیگری بیشترنمی زند؟!

نقد وبررسی " اجلاس آناپوليس هياهو براي « هيچ!" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 5 آذر ماه سال -86
کسی برای هیاهیو و هوچیگری هیچ، خودش برایش هورا نمی کشد ودست به تهدید هوچیگری بیشترنمی زند؟!
با عنوان سرمقاله ای که زده شده است اگر چنانچه نویسنده ی مقاله حداقل حرف و ادعای اعتراف شده ی خودش را قبول دارد و بازهم همچون گذشته با شیوه وابزار و اهرم تصویر مارکشی و مار نشان دادن وقالب کردن وارد میان نشده وتلاش نکرده است که با پاک کردن صورت مسئله آدرس غلط و وارنه دهد؟ اولین پرسش این است که اگر واقعاً اجلاس کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس هیاهو برای هیچ است. پس چرا اینقدر برای هیچ هورا کشی می شود و دست به تبلیغات هوچیگری وتهدید کردن دیگران زده می شود.؟البته که این روزها که زمان برگزار این کنفرانس نزدیک شده است . خیلی بیش از گذشته تلاش هوچی گری تبلیغات برای به شکست کشاندن اجلاس به حساب هیچ می شود . بلی اگر راستی اجلاس آناپولیس برای هیچ می باشد . اینهمه بالابودن ضریب حساسیت ونگرانی از برگزاری این کنفرانی آناپولیس در آمریکا برای چیست ؟
برای چه ولی فقیه در خطبه نماز عید عجولانه وارد صحنه شد و هم ابراز مخالفت ودشمنی شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه آناپولیس در آمریکا کرد وهم اینکه رهبران کشور های عربی شرکت کننده در این کنفرانس را تهدید نمود که اگر چنانچه در این کنفرانس صلح شرکت کنند با شورش وقیام واغتشاشات درونی مواجه خواهند شد؟
فراموش نشود که این هیاهو برای هیچ بودن اجلاس آناپولیس درست مترادف و مشابه وتداعی کننده ی آن زمانی می باشد که خاویر سولانا به نمایندگی از سوی اتحادیه کشورهای اروپا به تهران رفت که در پایان دور ه ی ریاست جمهوری خاتمی بود وایشان با بسته ی سفارشی وارد تهران شد تا که پیشنهاد بسته ی هسته ای را در برابر پذیرش غنی سازی اورانیوم به دهد .به امید آنکه مسئولین هسته ای از جمله حسین موسویان که اکنون جزو متهمین ومجرمین جاسوس و خان هسته ای انگلیس می باشد این پیشنهاد را با مشورت آخوند حسن روحانی و رفسنجانی و خاتمی وولی فقیه پذیرند. ولی چون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری چون طرح گام های قدم به قدم پیرروزی کودتای خزنده ی علیه ی دوم خردادی را به پیش می برد. ناگهان با قلم تبدیل به سلاح زهر آگین شده وارد میدان شد و در یادداشت روز خود با نام مذاکره ی هسته ای با اروپا از برای هیچ، پاسخ داد وگفت که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین می شود و شاهد بودیم که چگونه از سوی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل شروع شد. از سوی دیگر سیاست اعزام تروریست به عراق گسترش یافت و با بیشتر به باتلاق کشاندن عراق نا عدم امنیت ونا آرامی در این کشور اشغال شده و جنگ زده ادامه یافت تااینکه روز گذشته دیدیم چگونه بازار پرنده فروشان در بغداد از سوی شبه نظامیان شیعه ی حامی رژیم تروریستی آخوندی در عراق با بمب گذاری به خاک وخون کشانده شد؟ البته به نیت اینکه مثل همیشه با ادعای وارونه گوئی القاعده یا آمریکا با حامیان حزب بعث عراق مقصر معرفی شوند. البته این عملیات تروریستی جدا از تدارک تظاهرات در فلسطین از سوی حماس و مخالفت با برگزای کردن کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس در آمریکا نمی باشد. به خصوص اینکه گزارش شده است که در این تظارات نمایش – فرمایشی از سوی رژیم وسوریه عده ای از رزمتدگان حماس ها سلاح هائی با خود حمل می کردند وشعار می دادند که اسرائیل فقط زبان زور می فهمد . البته پیام خیلی شفاف و عریان است . زیرا که برنامه ریزان صدور کننده ی بحران وبنیادگرائی و تروریسم از بیت جماران وتهران در شرف راه اندازی و بحران سازی و جنگ آفرینی مشابه جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل دیگر در منطقه می باشند.
همچنین پاسدار احمدی نژاد در جمع بسیجیان حضور یافته است و در این مورد سخنرانی کرده و گفته به جز خودش و ولی فقیه و پاسداران وبسیج و اینگونه مطبوعات وابسته به بیت رهبری ر جماران، سازمان یا گروه یا کسی دیگر فلسطینی حق نمایندگی مردم فلسطین را ندارد تا که درکنفرانس صلح در آناپولیس آن حرف بزند یا در آن شرکت کند. به ویژه اینکه پاسدار احمدی نژاد یرامون همین کنفرانس آناپولیس با همتای خود بشار اسد رئیس جمهور سوریه نیز تلفنی گفتگو کرده است که چه باید بکند تا که کنفرانس آناپولیس را با شکست مواجه سازند ؟ همینطور به موازات آن این پاسدار احمدی نژاد تعداد 10 رهبران فلسطین را به تهران برای مشورت وتقویت مخالفت با این کنفرانس صلح دعوت کرده است . ازسوی دیگر قرار است که مرتبط با آن سپاه پاسداران رفته توی لیست تروریست به عنوان نیروی مکمل وجانشینی همایش کاذب با ادعای 8 میلیونی بسیج در سراسر ایران برگزار کند. تازه تهدید ها و لغز وکر خوانی های یادداشت های روز کیهان سربازجو پاسدار شریعتمداری پیرامون از قبل با شکست رو برو شدن کنفرانس صل آناپولیس را باید اضافه کرد .آنگاه بیشتر نمایان وبرجسته می شود که کدام مدعی هیاهو وهوچی گری پیرامون اجلاس آناپولیس برای هیچ کرده است وتا سه شنبه آینده روز برگزاری اجلاس و پس ازآن این هوچگیری هیاهو همچنان ادامه خواهد داشت .
جالب است که سرمقاله نویس روزنامه ی متعلق به ولی فقیه پس از روضه مبسوط خواندن پیرامون هیچ بودن اجلای آناولیس در دنباله همچون پاسدار احمدی نژاد در کسوت و قد وقواره نماینده ی مردم فلسطین وارد میدان شده است و با اعتراف کرده به نقش دخالت گری سپاه پاسداران در راه اندازی جنگ 33 روزه با اسرائیل ، از این جنگ 33 روزه به عنوان برگ برنده استفاده کرده است و خطاب به صهیونیست و برنامه ریزان کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس و شرکت کنندگانش به خصوص محمود ابو عباس چنین از شکست نهائی این کنفرانس نوید و پیام داده است تاکه بیشتر هیچ بودنش را اثبات کند:
"واقعيت اينست كه رژيم صهيونيستي پس از شكست در جنگ 33 روزه عليه حزب الله لبنان سعي دارد با برگزاري هر نمايشي كه ممكن است تفوق و برتري خود را نشان دهد و ثابت كند كه « دست بالا » را دارد ولي آناپوليس با تركيبي كه امروز دارد نه تنها هيچ كمكي به تامين اين هدف نمي كند بلكه نشان مي دهد كه اين انتظار يك آرزوي دست نيافتني است و افسانه شكست ناپذيري رژيم صهيونيستي براي هميشه باطل شده و آن تصورات و القائات از ميان رفته است . دقيقا به همين دليل است كه آمريكا و صهيونيستها بر سر دو راهي عجيبي گرفتار شده اند. به راستي آيا برگزاري يك اجلاس نيم بند كمكي به اهداف رژيم صهيونيستي مي كند سئوال بعدي اينست كه عدم برگزاري اين اجلاس يك شكست براي آمريكا و رژيم صهيونيستي نيست"
درخاتمه اینکه پس از 3 دهه تجربه ی حکومت جهل وجنگ وجنون وخرافه وتحجر و غارتگری آخوندی که در ایران می گذرد و تجربه ی شوم سرنوشت اسف انگیزی که مردم ایرن در زندان بزرگ ایران در این حکومت اسیر ودچار شده اند . بدتر اینکه پس از اشغال نظامی افغانستان وعراق که دقیقاً به نفع حاکمان جنایتکار بر ایران تمام شده است . یعنی در حقیقت برنده ی نهائی اش بوده اند و شرایط طاقت فرسا و شومی که مردم عراق با آن مواجه شده اند که ناشی از نفوذ و سیطره ی تروریست های اعزامی از ایران است که در کنار عوامل داخلی ولی فقیه و سپاه پاسداران در عراق رار گرفته اند. به خصوص نقش کلیدی ومحوری که نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی جماران وتهران ودمشق در عراق دارد . برای اینکه این دست نشانده نقش مستقیم در بحران سازی و ناامنی و گسترش اغتشاشات وبمب گذاری ها وآدم ربائی وترورها در راق دارد . زیرا که امکانات وتسهیلات برای باندهای مافیائی جنایتکار وابسته به رژیم تروریستی آخوندی در عراق فراهم کرده است . چونکه با بتالاق شدن عراق ، شرایط تبدیل شدنش به حیات خلوت برای ولی فقیه و سپاه پاسداران آمده شد که می توانند تروریست وبنیادگرائی وبحران وجنگ افروزی از عراق را به فلسطین ولبنان صادر کنند و هم اینکه فضای مانور دادن برای باج گیری پروژه ی هسته ای زیر پوشش زد وبندهای کثیف و گوناگون مذاکره ی هسته ای با اروپا ومذاکره ی امنیت عراق با آمریکا در عراق پیش برده شده است . آنگونه که اکنون آخوند حسن روحانی در گفتگوی خود با خبرگزاری دانشجوئی ایسنا خطاب به رقیب حاکم اعتراف کرده است که سیاست مذاکره با اروپا هم خطر تهام نظامی آمریکا را دفع کرد و هم عراق را برایش تبدیل به باتلاق و بحران کرد هم اینکه تاکتیک پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم کمک کرد تااینکه طرح پروژه ی هسته ای بدون مواجه شدن با خطر تکمیل گردد. بنابراین اکنون که همه ی رهبران ومسئولان وارگان سرکوبگر و مطبوعات وابسته به رژیم تروریستی آخوندی بطور شفاف وهمه جانبه با برگزاری کنفرانس صلح در آناپولیس نه مخالفت که تلاش تهدید آمیز برای به شکست کشاندن آن نموده اند که بدون شک در راستای برون رفت از بحران خطیر هسته ای می باشد . برای چه مقمات سیاسی و نظامی در برکناری نوری المالکی اینقدر تأخیر کرده اند باز ه چشم به مذاکره دوخته اند ؟ در صورتیکه عراق کانون وسنگرگاه اصلی بحران سازی و صدور بحران با تروریسم وبنیادگرائی به خاورمیانه است؟ چرا بسیج و نام اسامی سایر ارگان ها و نفرات وابسته به ترور وناامن سازی در عراق و منطقه ی خاورمیانه در لیست تروریست قرار گرفته نمی شوند تا از این طریق جلوی اعمال تهدید آمیز و اقدامات تروریستی آن گرفته شود؟ برای چه نام سازمان مجاهدین سازمان قربانی این رژیم تروریستی و ضد بشری از لیست گروه و سازمان های ترریستی خارج نمی شود؟ بالاخره اینکه چرا غرب نباید برای راه حل هائی بحران هسته ای وعم تهاجم نظامی و ثبات سیاسی وامنیت و صلح و زندگی مسالمت آمیز در ایران وکشورهای همجوار ومنطقه تلاش کند و از طرح پیشنهادی راه حل سوم خانم مریم رجوی حمایت وپشتیبانی نماید که به وضوع این طرح پیشنهادی می گوید نه جنگ، نه مماشات و مذاکره و آونس دادن، بلکه حمایت از تغییرات دمکراتیک در ایران به وسیله ی مردم ایران و مقاومت سازمان یافته ی آنان که بسیار آسان و کم هزینه ودر دسترس می باشد؟
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 5 آذر ماه سال -86

"ابراز مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا برای بقای رژیم است."

نقد وبررسی " تئاتر آناپوليس (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 4 آذرماه سال 1386
"ابراز مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا برای بقای رژیم است."
عجیب جواب پرسش گری در رژیم تروریستی آخوندی تبدیل به معمای بی پاسخ و لاینحلی شده است . چون بر خلاف ادعائی که رهبر ولی فقیه و سایر مسئولان و مطبوعات رژیم عوامفریب و تروریستی و غارتگر وجنگ افروز آخوندی دارند که خودشان را نماینده مردم ایران می دانند و ادعای مردمی دارند که دارای دولت عاشق خدمتگزاری به مردم اند که عدالت محور می باشد و پیوسته حرف از ملت می زنند ودفاع ز منافع ملی می کنند و به نام مردم همه اهداف و آرزوهای بلند پروازانه از جمله ی اهداف و پروژه ی هسته ای اشان را به نام همین مردم دنبال می کنند . معلوم نیست چگونه است که چرا به جای پاسخگوئی به مطالبات ونیازها و پرسش های مردم ایران، فقط برای سایرین دلسوزی بیشتر از مردم ایران می کنند وبرای شان اشک تمساح می ریزند . مثلاً بدون آنکه توضیح داده شود که برگزاری کنفرانس صلح در آمریکا که به سرنوشت فلسطین و اسرائیل ختم می شود . چرا سران رژیم تروریستی آخوندی شیادانه می بایست کاتولیک تر از پاپ شوند و از موضع دایه مهربانتر از مادر برای مردم فلسطین دلسوزی کنند؟ چرا خود فلسطینیان وسایر کشورهای عربی که خیلی به فلسطینیان نزدیک تر می باشند اینگونه حساسیت مشابه ندارند؟ چرا هیچ مسئولی همانگونه که قید شد یافت نمی شود که دلیل آن را به مردم ایران توضیح دهد؟ آیا اینگونه گریز به صحرای کربلا زدن ناشی از ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد که چون ناتوان از پاسخگوئی به خواست ومطالبات مردم می باشد که اتفاقاً بخش اعظم این مطالبات و خواست ها همانانی می باشد که مسئولان خودشان به آنان قول داده اند. ولی به ای جواب دادن مجبور هستند تا که برای توجیه کردن واز این شاخ به شاخ پریدن تلاش کنند تا که راه فرار از بحران های خود به وجود آوردند. اگر نه دلیل ندارد که پیوسته پرداختن به ادعای مبارزه با شیطان آمریکاه شود تا که توجیه برای عدم پاسخگوئی نیاز ها و مطالبات مردم داشته باشند . یا اینکه با دخالت گری در امور داخلی عراق دست به بحران آفرینی زده می شود و با ناامن و آشوبگری که در عراق به وجود آورده می شود . تا که موجب شود این کشور تبدیل به باتلاق و هم سرپل ومرکز کانون صدور بحران و تروریسم به خاورمیانه شود.
آخر کدام کشوری هست که از مشروعیت مردمی برخوردار باشد و از حمایت مردم خود نیز برخوردار باشد ومسئولانش ابراز می دارند که علاقه دارند تا که در خدمت مردم خود شان باشند .البته طبق ادعائی که می کنند ولی در عمل رفتار غیر طبیعی و غیر انسانی با مردم خودش انجام می دهند؟ آخر در کجای جهان اینگونه نمونه رژیمی یافت می شود که نیروی انتظامی به جای در خدمت ایجاد امنیت و آرامش در جامعه باشند خودش تبدیل به عامل ناامن سازی وایجاد رعب ووحشت و خفقان ونا آرامی در جامعه می شود که نیروی انتظامی با طرح امنیت اجتماعی انجام می دهد؟ مگر بهترین نخبگان جامعه دانشجویان واساتید دانشگاه ها نمی باشند؟ برای چه دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده است ؟ برای چه اساتید دانشگاه ها به اتهام واهی لیبرال و سکولار با ید باززخرید و بازنشسته اجباری شوند؟ برای چه دانشجویان با ستاره دار شناسائی شدن از دانشگاه ها اخراج یا دستگیر وراهی زندان می شوند؟ چرا می بایست فضای داشگاه ها آنگونه رعب آور ووحشت آفرین گردد که راهی برای دانشجو جز فریاد مرگ بر دیکاتور باقی نماند با اینکه دانشجویان می دانند که هزینه ی اینگونه فریاد ها می تواند برایشان بسیار سنگین وپر هزینه باشد؟ البته رفتار با زنان فعال جامعه و کارگران معتراض و معلمان اعتراضی بهتر از برخورد با دانشجویان معترض نمی باشد. موضوع مهمتر اینکه اگر حداقل وضعیت مالی و اقتصادی و معیشتی مردم قابل تحمل بود ایراد نداشت . آخر زمانیکه به موازات افزایش قیمت نفت وضع زندگانی مردم محروم وتهی دستان بدتر و بدتر می شود و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه ادامه دارد . عجیب تر اینکه نه اینکه هیچ مسئولی یافت نمی شود که پاسخگو باشد، بلکه از اساس تورم وگرانی تحریف و تکذیب و انکار می شود. از سوی دیگر جائیکه به خاطر رقابت وتضاد وجنگ ونزاع قدرت باندی وجناحی برای قبضه ی قدرت وانحصاری کردن آن که در راستای هرچه یشتر کسب ثروت کلان وباد آورده می باشد و ریشه ی این تضاد و نزاع ها عمیق تر شده است و رقبا برای حذف وبی اعتبار وبی آبرو کردن همدیگر خیلی آسان هم دیگر را فشا می کنند وجاسوس و خائن ومجرم وابسته به بیگانه ودروغگو وزورگو وعوامفریب خطاب می کنند . چگونه می توان باور کرد که این مدعیان می توانند دلشان به حال مردم وکشور ایران به سوزد تا چه رسد به اینکه قبول کرد که و اقعاً اینان دلسوز مردم عراق و لبنان ،به خصوص فلسطین می باشد .؟ همچین دشمی اینان با بوش و آمریکا ومخالفت و دشمنی کردن شان با برگزاری کنفرانس صلح خاورومیانه در آناپولیس آمریکا برای جدیست و آیا می شود پذیرفت که اینان از حس انسان دوستی و پای بندی به اصول مذهب بر خوردار هستند و هیچگونه اهداف بلند پروازانه و شیطانی را دنبال نمی کنند و اینان به دنبال قربانی وفدائی کردن دیگران برای اهداف خودشان نمی گردند تا که به عنوان سپر بلا و دیوار گوشتی حمایتی از آینان استفاده کنند که چنین وارونه اشک تمساح ریزی برای مردم فلسطین می کنند و تلاش مذبوحانه می کنند تا شیوه و روش خود را انسانی جا بزنند و و وانمود کنند که بدون هیچگونه چشم داشت یا سرمایه گذاری پنهانی دلسوزی انسانی و دینی می کنند تا که بتوانند عادی سازی کنند و اهداف واقعی خودشان را مخفی نگه دارند. آیا نمی توان نتیجه گرفت همانگونه که پاسدار یادداشت روز نویس ابر گزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا را برای بهره برداری رژیم تر وریستی آخوندی ارزیابی کرده است که هیچ نفعی جز ایزوله کردن رژیم ندارد . و آشکارا اعتراف کرده است که علت مخالفت ودشمنی کردن به برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنا بولیس رژیم آخوندی این اسن که نه منفعت برایش در بر ندارد، بلکه برایش زیان آور نیز می باشد . بنابراین حق خود می داند که شرکت کنندگان را تدید کند . بهر حال پاسدار یاددت روز نویس با همه حاشیه رفتن ها و گریز زدن ها که در کسوت وکیل مدافع فلسطینی ها ظاهر شده است . ولی در نهایت اینگونه مجبور به اعتراف شده که هدف چیزی دیگریست که با سنگر گرفتن نام فلسطینیان ودفاع کردن از آنان تلاش مذبوحانه برای وارونه نمایش دادن واقعیت وکتمان کردن ان است :
"دراين يادداشت مجالي براي ارزيابي اين نوع طراحي عليه ايران وجود ندارد. به طور بسيار خلاصه مي توان گفت اين پروژه يك اشكال كوچك دارد و آن هم اين است كه به هيچ دردي نمي خورد. امريكايي ها با اين روش نه خواهند توانست ايران را منزوي سازند و نه موفق خواهند شد حتي يك مسئله از مسائل انبوه خاورميانه را حل كنند. تنها اتفاقي كه مي افتد اين است كه بر سياهه حجيم ناكامي هاي امريكا در منطقه چند سطر ديگر اضافه خواهد شد. امريكايي ها بالاخره بايد دست از نمايش دادن بردارند و صورت مسئله را يك بار درست طرح كنند. حذف ايران از يك راه حل منطقه اي براي خاورميانه دقيقا به معناي حذف «موفقيت» از آن راه حل است، و البته ايران علاقه اي به مشاركت در بازي كه هدف آن خروج دشمن آن از بحران است، نخواهد داشت. "
در خاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد یادداشت روز نویس بسیار شفاف اعتراف کرده است که دلیل مخالفت با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه و دشمنی با آن چیست. یعنی و حشت از ایزوله شدن رژیم است که توضیح داده شد دلیل آن چیست؟ اگر نتواند بحران سازی کند و با تروریسم و بنیادگرائی به منطقه صدور کند می بایست پاسخگوی نیاز و مطالبات مردم باشد که با آلودگی به فساد که از رأس تا ذیل رژیم تروریستی آخوندی را در بر گرفته است. نه اینکه نه هرگز قادر به پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران نمی باشد. بلکه با بودن رقابت ونزاع باندی وجنگ قدرت بدون بحران سازی و صدورآن امکان بقای رژیم تروریستی نمی باشد. بنابراین برای بقای خودش با این کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا با پوشش حمایت از فلسطین حمایت مخالفت جدی و شدید می کند.
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386هوشنگ - بهداد

"آخرین تهدید واتهام زدن و تلاش های مذبوحانه ی تبلیغاتی علیه برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس آمریکا"

نقد وبررسی " امتياز دادن به دلال صهيونيسم" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه آذرماه3 سال 1386
"آخرین تهدید واتهام زدن و تلاش های مذبوحانه ی تبلیغاتی علیه برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس آمریکا"
زمان زیادی به تاریخ وزمان برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس در آمریکا برای پیروان ومبلغان رژیم تروریستی آخوندی باقی نمانده است که دشمن صلح و روابط مسالمت آمیز است و متقابلاً عاشق جنگ و خونریزی و جنایایت وزندان و شکنجه و اعدام وسنگسار کردن و شلاق و دار زدن می باشد. برای اینکه خمینی بنیانگذار این رژیم قرون وسطائی و ضد مردم گفته بود که جنگ نعمت الهی می باشد . الحق هم درست گفته بود . برای اینکه برای جنگ برای مردم رنج و زحمت وفقر و آوارگی و محنت ولی نعمت برای آخوندهای جانی حاکم بود که توانستند به بقای خودشان ادامه دهند و مخالفین دگر اندیشان را سرکوب کنند . در راستای همین نعمت و تجربه ی جنگ و رابطه است که ولی فقیه در روز عید فطر به صحنه آمد و مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا را آشکارکرد و رهبران کشورهای منطقه را در صورت شرکت در این کنفرانس صلح در آمریکا کردن تهدید به شورش و قیام وناآرامی در کشورهای شان مواجه خواهند شد که اکنون پس از آنکه دستگاه تبلیغت وجنگ افروز و مأموران پیگیر صدور بنیاد گرائی و تروریسم از طریق حماس یک نمایش تظاهرات سفارشی و تحمیلی در فلسطین علیه ی برگزاری کنفرانس صلح در آنابولیس در آمریکا راه انداختند یا بر گزار کردند . اکنون دنباله ی آن تبلیغات مخالفت با صلح در خارمیانه را سرمقاله نویس دنبال کرده است وبا اهانت و توهین کردن به رئیس جمهور مصر وآن را دلال صهیونیست خواندن دست به معرکه گیری زده و آخرین تلاش های مذبوحانه ی کارشکنانه وایجاد موانع برای برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه را دنبال کرده است . غافل از آنکه بر سر شاخ نشسته از بن دارد می برد. زیراکه اینگونه ادعا ی دلال صهیونیست کردن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و متهم کردن وی و اتهام زدن دلال صهیونیست و خائن نامیدنش، ترکش این اتهامات بطور مستقیم به پاسدار احمدی نژاد غلاک سپاه اسداران وگماشته ی ولی فقی اصابت می کند. زیراکه در چندین ماه گذشته هرزمان که این پاسدار فرصت مصاحبه ی مطبوعاتی با خبرنگاران کشورهای عربی و منطقه کسب کرده است از موضع خفت وخواری و خواهش و التماس خواهان ایجاد برقراری رابطه ی دیپلماسی با مصر شده است و همزمان خواهان و باز گشائی سفارتخانه های دو کشور شده است که اکنون رئیس جمهور مصر دلا ل صهیونیست نامیده شده است . در صورتیکه پاسدار احمدی نژاد خواهان نابودی اسرائیل نیز می باشد که خواهن ایجاد رابطه با مصر شده و خود سرمقاله نویس نیز در پایان مقاله ی خود به همن واقعیت اعتراف کرده است .
بنابراین با اتهام زدن سرمقاله نویس در حقیقت نه انکه زیرآب تهدید به نابودی اسرائیل از سوی احمدی نژاد را زده است ، بلکه برایش قوز بالای قوز ساخته است که نکند راستی راستی آنچه گفته می شد واقعیت دارد. برای اینه قبلاً در سایت تعطیل شه ی پاسدار محسن رضائی افشاگری شده بود که پاسدار احمدی نژاد مأمور موساد می باشد که برای رد گم کردن آدرس غط نابود کردن اسرائیل می دهد و شیپور را از در گشادش می نوازد تا که با صدای ناهنجار درآوردن صدای اصلی که اعتراف آشکار است محو ونا پدید گردد .
آخر یکی نیست از آخوند سنگر گرفته بر پای بساط منقل ودود در جماران پرسش کند که تو اگر خیلی بیل زنی تلاش کن اول باغچه ی خودت را بیل بزن بعداً تلاش کن که باغچه ی دیگران را بیل بزنی و سر وسامانی به باغچه های های آنان بدهی. بلی اگر خیلی عرضه داری و خودن آلوده به فساد نمی باشی و رژیم غارتگر وجنگ افروز و عوامفریب آخوندی از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد وتبعیض و رشوه و رانتخواری و فامیل وخانواده و باند سالاری نمی باشد چرا پاسخ داده نمی شود در شرایطی که قیمت نفت همچنان رو به افزایش است . اما از سوی دیگر رشد لجام گسیته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها تؤ ام با رشد فقر و بیکاری در جامعه ادامه دارد؟ ریشه وعلت آن چیست؟ چراهیچ مسئولی در این رژیم در این مورد پاسخگو نیست؟ آیا پاسخ دادن به نیاز و مطالبات مردم ایران مهمتراست یا نه، باج دان ها با دلارهای نفتی به شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان واسماعیل هنیه رهبر حماس برای ایجاد بحران وجنگ افروزی در منطقه برپا کردن؟ چرا نباید از آخوند منقلی سنگر گرفته در جماران پرسش کرد که چرا خودت خود خوانده رهبر ام القرای جهان اسلام در جهان دانسته ای؟ اصلاً به چه مربوط است که فضولانه می خواهی د وکیل مدفع مردم فلسطین لبنان وعراق شوی تا به حساب با عوامفریبی و دروغ بحران هسته ای را به نام برطرف حل مشکلات آنان جا بزنی؟ اگر توواقعاً حلال مشکلات ومشگل گشا ونه مشکل آفرین می باشی ، پس چرا پس از 3 دهه است که نه اینکه مشکلات و معضلات اقشار گوناون مردم ایران را حل نکرده ای، بلکه هرروز مشکلی بر مشکلات گذشته ی آنان با بحران سازی های دید افزوده ای ؟ عجیب اینکه چرا هر زمان که با بحران خطیر همچون بحران هسته ای مواجه می شوی و احساس می کنی که خطر بروز تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای می رود ناگهان رهبر ام القرای جهان اسلام بودن فراموش می شود و فرصت طلبانه یادت می افتد که باید از ملت و منافع وطرح ملی بگوئی و خودت ونوچه وگماشته ات پاسدار ملی گرا ی دوآتشهمی شوید؟ ولی اکنون که برای دفاع کردن از اهداف پروژه ی هسته ای که به بحران خطیر تبدیل شده است . مثل همان دفعه قبلی که با حزب الله لبنان جنگ 33روزه با اسرائیل برپا شد. اکنون نیز سرمقاله نویس به آن به عنوان برگ برنده علیه یه اسرائل اشاره کرده و آن را برای حسنی مبارک چماق کرده که چرا گفته است برای اینکه کمک به بر قراری صلح میان اسرائیل و فلسطین کند حاضر است که به دیدار نخست زیر اسرائیل برود ؟ آری در شرایط حال که نیاز به بازی با برگ حماس در برابر آمریکا می باشد. سرمقاله نویس نز به پیروی و تبعیت از ولی فقیه علیه ی برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس وارد میدان شده است تا که با متهم کردن دیگران واتهام زدن بتواند ودشمنی خودش با برقراری صلح و آرامش و ثبات سیاسی در خاورمیانه ر ا به نمایش بگذارد . ولی سرمقاله نویس بدون آنکه بگوید در 3 دهه ی گذشته رژیم تروریستی آخوندی برای مردم ایران چه کرده است که اکنون می خواهد الگوی مشابه ی آن را برای مردم فلسطین به ارمغان آورد؟ یا در اینکه در شرایطی که فلسفه اهدا کردن عنوان کمتر از فهم وعقل و شعور بزغاله ای رایج شده است که البته نصیب رفسنجانی وخاتمی و حسن روحانی و کروبی نیز شده است و در شرایطی که سر پرست اسبق هیئت مذاکره کننده ی هسته ای حسین موسویان که در رابطه ی مستقیم رفسنجانی و حسن روحانی و خاتمی بوده است متهم ومجرم وخائن هسته ای معرفی شده است. مشخص نیست که چگونه می شود باورکرد که رژیم تروریستی و تامشروع و عوامفریب و جنگ افروز آخوندی می تواند مدافع و دلسوز مردم فلسطین باشد و سرمقاله نویس می تواند اینگونه وقیحانه به خودش دستهگل و حق بدهد تا حسنی مبارک رئیس جمهور مصر را اینگونه متهم به دلالی و خیانت کند:
"سفر حسني مبارك به فلسطين اشغالي براي شركت در مراسم خاكسپاري جنازه اسحاق رابين نخست وزير رژيم صهيونيستي كه در سال 1375 ترور شد يكي از ننگين ترين اقدامات وي مي باشد كه يادآور سفر انورسادات سلف فاسد او به فلسطين و در آغوش گرفتن سران رژيم اشغالگر فلسطين بود. اين اقدامات و امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد توسط سادات و پيگيري هاي اجرائي آن توسط حسني مبارك ضربه بزرگي به آرمان فلسطين بودند كه در واقع كمر مجاهدان فلسطين را شكست و زمينه را براي تقويت رژيم صهيونيستي فراهم ساخت . درك همين واقعيت و اهميت همين توطئه بود كه موجب شد امام خميني فرمان قطع رابطه با رژيم كمپ ديويدي مصر را در ارديبهشت 1358 صادر فرمودند و اين رژيم توسط جهان عرب و جهان اسلام نيز طرد شد . "
جالب است که سرمایه نویس با رهنمودی که حالت تف و تاق و ریش دارد چنین به رئیس دولت و وزیر امور خارجه ی رژیم تروریستی داده است :
"واقعيت اينست كه برقراري روابط سياسي با رژيم مصر برخلاف آنچه بعضي دست اندركاران امور اجرائي و متصديان وزارت امورخارجه ميگويند نه تنها مشكلي از ما حل نمي كند بلكه همه شعارهاي انقلابي و ضد صهيونيستي ما را نيز زير سئوال مي برد. اقدام براي تجديد رابطه بايد در موقعيتي صورت بگيرد كه مطمئن باشيم به دور شدن مصر از رژيم صهيونيستي تقويت آرمان فلسيطن و روي كار آمدن دولتي مردمي در قاهره منجر شود. غير از اين هرچه باشد امتياز دادن به رژيم كمپ ديويدي قاهره خواهد بود رژيمي كه با تمام وجود در خدمت صهيونيسم و در تضاد با آرمان فلسطين و اراده ملت مصر است."

درخاتمه اینکه سرمقاله نویس از این شفاف وریان تر تر نمی تواند کینه ورزی و دشمنی خود در برابر تلاش برای استقرار صلح را به معرض نمایش بگذارد که اکنون بطور آشکارا این هدف و عمل را اعتراف وبیان کرده است. بنابراین باز پرسش می شود که چرا باید با این رژیم جنایتکاری که عامل اصلی بی ثباتی وناامنی در کشورهای همجوار و تهدید کننده ی صلح وثبات در خاورمیانه می باشد و تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند بازهم غرب سیاست خائنانه ی کثیف و پلید مذاکره ومماشات خودش با این رژیم را ادامه بدهد؟ چرا باید بازهمبه ماندن نام اپوزیسیون قربانی ودمکرات این رژیم ضد بشر و قرون وسطائی در لیست گروه و سازمان های تروریستی ادامه داده شود؟ مهمتر اینکه چرا نباید از طرح پیشنهادی راه سوم خانم مریم رجوی حمایت و پشتیبانی شود که می گوید نه جنگ، نه ماکره و نه ماشات، بلکه تغییرات دمکراتیک در ایران از طریق حمایت و از مردم ومقاومت تا که دیگر نیاز به جنگ خانمان برانداز و غیر قابل پیش بینی نباشد.

هوشنگ – بهداد
یکشنبه 3 آذرماه سال 1386

"برخلاف خوش بینی ها ی کاذب، قطعنامه سوم در شورای امنیت سازمان ملل تصویب خواهدشد."

نقد وبررسی " زمينه سازي براي قطعنامه سوم"روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 3 آذرماه سال – 1386
"برخلاف خوش بینی ها ی کاذب، قطعنامه سوم در شورای امنیت سازمان ملل تصویب خواهدشد."
به نظر می رسد که جراحی کردن پاسدار علی لاریجانی و برکنار کردن وی و پاسدار موجی سعید جلیلی به جای وی توقف نمودن ادامه ی مذاکره با اروپا و جایگزین و سرمایه گذاری کردن روی زد وبند های پشت پرده با محمد البرادعی و گزارش آژانس بین المللی اتمی شکست خورده و نتیجه ی معکوس ببار آورده است و همه ی ذوق زدگی های و ماه عسل خوران ودل خوش داشتن ها که به گزارش البرادعی شده بود و از سر ذوق زدگی با سر توی دیگ حلیم افتادن ها را همراه داشت اکنون مشخص شده است که جز سوختگی عایدی دیگری در بر نداشته است. برای اینکه اجلاس رؤسای جمهور کشورهای حاشیه ی دریای خزر در تهران برگزارشد و از پوتین دعوت شد تا که با ولی فقیه دیدار داشته باشد و پیام هسته ای منتقل کند . همچنین این رئیس جمهورها تصاویر یادگاری با پاسدار غلامک سپاه و گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد گرفتند و رفسنجانی عملاً کنار گذاشته شد . خلاصه کلی با پوتین و موضع روسیه وچین مانور داده شد که آری بامخالفت اینان نشست آتی شورای امنیت سازمان ممل تشکیل نخواهد شد وخبری از قطعنامه سوم در کار نیست. زیرا که اجماع میان اعضای 5+1 وجود ندارد و نقل قول از وزیر امورخارجه ی روسیه شد که به جز آمریکا کسی دیر مخالف هسته ای نمی باشد . حتی سرمقاله نویس این روزنامه ادعا کرد که اجرای پرونده ی هسته ای از سوی شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل غیر قانونی بوده است. برای اینکه اکنون این گزارش مشخص کرده است که پروژه ی هسته ای صلح آمیز ونه نظامی بوده است . بنابراین اکنون مدعیان هم باید از مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی عذر خواهی کنند هم اینکه پرونده می بایست از شورای امنیت به شورای حکام بازگردانده شود. خلاصه پیرامون اینگونه نظر وتحلیل وخوش بینی ها کلی گرد وخاک تبلیغاتی وتدیدآمیز از موضع طلبکارانه شد. ولی حال همه کاشته ها و رشته هاوپنبه شده است. برای اینکه سر مقاله نویس در مورد اجلاس دو روزه شورای حکام چنین از نفوذ غرب در آژانس ونظر منفی و افشاگرایانه ی محمد البرادعی گزارش ارائه کرده است:
"سفير شيلي كه رياست دوره اي شوراي حكام را برعهده دارد در اين جمع بندي ضمن تاكيد بر ضرورت حل و فصل پرونده هسته اي ايران از طريق گفتگو افزود : ايران بايد پروتكل الحاقي را اجرا نمايد و به مفاد قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل پاي بندي نشان دهد. اين جمع بندي اقدامي براي فراهم ساختن زمينه لازم جهت تصويب قطعنامه سوم شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي ايران است همان چيزي كه مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز در گزارش 24 آبان خود آورده بود . البته آقاي البرادعي در سخنراني روز پنجشنبه گذشته يعني اولين روز اجلاس اخير شوراي حكام نيز مطالب تند و غيرمنتظره اي در مورد پرونده هسته اي ايران به زبان آورد كه با لحن گزارش پنجشنبه هفته قبل تر وي متفاوت بود. اينكه در فاصله دو پنجشنبه چه چيزي اتفاق افتاد كه مدير كل آژانس را وادار به اين اظهارات تند عليه ايران نمود نكته مهمي است كه بايد درباره آن تحقيق و تامل شود. آقاي محمد البرادعي در جلسه پنجشنبه شوراي حكام ادعا كرد هنوز در مورد پرونده هسته اي ايران در تاريكي قرار دارد. وي برخلاف گزارش 24 آبان خود گفت : « اين خيلي دور از حقيقت است كه يك سري از موارد مهم در برنامه هسته اي ايران را تاييد نماييم » . مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي در همين سخنراني در مورد برنامه هاي سانتريفيوژ ايران ادعا كرد كه مطالعات ايران و همچنين فعاليتهاي ايران در زمينه سانتريفيوژها مي تواند استفاده نظامي داشته باشد و نتيجه گيري نمود كه نمي تواند اطمينان دهد مواد هسته اي و فعاليتهاي هسته اي اعلام نشده به چه مسيري هدايت مي شود. او همچنين اعلام كرد : « به رغم ارائه يك سري از اطلاعات از سوي ايران و جواب دادن به سئوالات از سال 2006 ميلادي تاكنون اطلاعات او از برنامه هسته اي ايران كاسته شده است ! و علاوه بر اين همكاري ايران با آژانس به جاي اينكه فعالانه باشد غيرفعال و بخشي است » . اين اظهارات البرادعي مقدمه اي بود براي اينكه نتيجه گيري كند : « ايران به اين خواست اصلي آژانس و شوراي امنيت كه تعليق غني سازي اورانيوم و تاسيسات آب سنگين اراك است عمل ننموده است » . از مجموع اظهارات البرادعي و جمع بندي رئيس شوراي حكام چنين برمي آيد كه غربي ها با اعمال نفوذ در اين شورا تلاش كرده اند راه را براي صدور قطعنامه سوم عليه ايران هموار نمايند. . اطلاعات و اخباري كه از منابع غربي بويژه از محافل سياسي آمريكائي به رسانه ها و خبرگزاري هاي درز كرده حاكي است قرار است فرانسه پيش نويس قطعنامه جديد عليه ايران را در اختيار 1 +5 قرار دهد كه اين قطعنامه با تعديلاتي تا تاريخ 2 ديماه به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل برسد ."
در پایان اینکه چون سرمقاله نویس متوجه شده است که زمین سفت است ونمی شود همچون گذشته بطور قاچاقی رفع حاجت کرد و انتظاری خبری از واکنش زمین سست وشنی نداشت . بنابراین سرمقاله نویس لهجه و شیوه ی برخورد خودش را تغییر داده است و رهنمود خروج از آژانس بین المللی اتی را صادر نکرده است ، بلکه مدعی شده در گزارش البرادعی اکنون خبری از اهداف نظامی نمی باشد وخواهان دیپلماسی فعال برای خنثی کردن مقاصد آمریکا و فرانسه شده که آن را اینگونه تجویز کرده است :
"اكنون كه اجلاس دو روزه شوراي حكام به پايان رسيده و جمع بندي رئيس شورا نشانگر نفوذ غرب در اين شورا براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي ايران است تاكيد بر اين نكته توسط مسئولين نظام جمهوري اسلامي ضرورت دارد كه چون براساس اعترافات مكرر مدير كل آژانس بين المللي انرژي هسته اي در فعاليت هاي اتمي ايران هيچ نشانه اي مبني بر انحراف به سوي نظامي گري وجود ندارد اصولا رسيدگي به پرونده ايران در شوراي امنيت سازمان ملل فاقد مبناي حقوقي است و به همين دليل ايران هيچ الزامي براي اجراي قطعنامه هاي شوراي امنيت ندارد. در كنار اين موضعگيري قانوني دستگاه ديپلماسي ايران بايد با تلاش گسترده براي خنثي كردن توطئه آمريكا و خارج ساختن اين پرونده از مسير سياسي مورد نظر بوش و دارودسته او مانع صدور قطعنامه سوم شود
.
در خاتمه اینکه باز زمان یک ماهه ای که رمقاله نویس اشاره کرده که داده شده است تا نشست آتی شورای امنیت برای تصویب قطعنامه ی سوم انجام گیرد . بنابراین مسئولان هسته ای متر از یکماه فرجه دارد تا که با دستگاه تبلیغات وتهدیدات وباج دهی ها و زد وبندهای پشت پرده زیر پوشش دیپلماسی بسیج و فعال شود تا بتواند فعالیت مخالفت کردن با پروژه ی هسته ای آمریکا را خنثی کند وامیدوار باشند بازهم بهر طریق ممکن می توانند ازهم سیاست فرصت سوزی کردن را دنبال کنند . اما مسئله ای که کار را مشکل می کند اختلافات جاسوس و خائن بازی ومجرم بودن هسته ای می باشد که میان سران جریان غالب با مغلوب سابق پیرامون این موضوع به راه افتاده است وهر روز پرنگ تر می شود. برای اینکه ارتباط به نمایش تبلیغاتی خیمه شب بازی انتخاباتی مجلس هشتم دارد. زیرا یک روز پاسدار احمدی نژاد در بجنورد فهم وعقل رقبارا کمتر از بزغاله معرفی کرد.از سوی دیگر در دانشگاه علم وصنعت حضور یافت و اینان را خائن و جاسوس هسته ای و دزدان تسلط یافته بر دانشگاه آزاد معرفی نمود .سپس وزیر آدمکش حرفه ای اطلاعات آخوند محسنی اژه ای روی صحنه آمد و گفت که حسین موسویان هم جاسوس وهم مجرم هسته ای برای انگلیس می باشد . بعداز آن آخوندحسن روحانی در مصاحبه ی خود با خبرگزاری دانشجوئی ایسنا پاسخ افشاگری ای پاسدار احمدی نژاد و وزیر آدمکش حرفه ای اطلاعات را داد . اکنون دنباله ی آن را خاتمی در مشهد دنبال کرده است و از بی عدالتی و فقر و دروغگوئی و زورگوئی یا کودتای خزنده ی خاموش نهادینه شده در جامعه گفته است که گفته شد مرتبط به تبلیغات خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم می باشد . البته با همه ی تضاد واختلافات موجود باندهای مافیائی غالب و مغلوب که وجوددارد . ولی باز نظر مشترکی پیرامون اهداف پروژه ی هسه ای وجود دارد ولی عمق و ریشه ی و دامنه ی اختلافات آنگونه است که امکان پیگیری سیاست فعال واحد ومشترک برای پیشبرد دیپلماسی همآهنگ وهمگام و منسجم محور پروژه ی هسته ای تا زمان برگزاری نشست شورای امنیت وخنثی سازی ومانع شدن از عم تصویب و صدور قطعنامه ی سوم امکان ذیر نمی باشد .
ناگفته نماند که رژیم تروریسی آخوندی بدون پروژه ی هسته ای وولی فقیه مفهوم ندارد. زیرا که سرنوشت این دو مقوله الازم وملزوم هم شده اند و همچنین بقای نظام عجیب به این دو گره خورده است. زیرا اگر رژیم ترئوریستی از پروژه ی هسته ای عقب نشینی کند. بلافاصله جایگاه ولی فقیه متزلزل خواهد شد وهر دو با هم محو وناپدید خواهندشد و باشتاب رژیم به سمت وسوی تغییرات ریشه ای راه خواهد زبرا که آن موقع از بن وریشه با آنچه که اکنون هست فرق خوا دداشت . برای همین واقعیت است که پاسدار احمدی نژاد برروی عدم عقب نشیی غنی سازی اورانیوم پا فشاری می کند. چون ترس از فروپاشی و سرنگونی رژیم است.
هوشنگ – بهداد
شنبه 3 آذرماه سال –

رابطه میان اعدام در قم و طنز کیهان بافلسفه ی بزغاله بازی احمدی نژاد

رابطه میان اعدام در قم و طنز کیهان بافلسفه ی بزغاله بازی احمدی نژاد
وقتی که ستاد اطلاعاتی – امنیتی – اطلاعاتی – پاسداری سنگر گرفته وباز سازی شده در بیت رهبری تصمیم گرفت که با برنامه ریزی سیاست گام گام پیروزی حرکت چراغ خاموش خودش را دنبال کند تا اینکه موفق شد کودتای خزنده ی خاموش خودش را علیه ی دوم خردادی ها و رفسنجانی را اجرا کند ویک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه را رئیس جمهور کردتا که از طریق این اسدار در پشت صحنه اهداف خودش را دنبال کند که در مرحله ی اول هدف قبضه ی کامل قدرت در راستای کسب ثروت بود . مرحله ی بعدی حذف کامل رقیب و چنگ اندازی بر مراکز قدرت و ثروت ودرآمد و تأسیسات هسته ای بود . اما اکنون که مدتی می باشد ماشین ترور ووحشت وسرکوب واعدام وشلاق ودار زدن در جامعه بسیار فعال شده است . در صورتیکه ابهامی وجود ندارد که چگونه تسلط بر هزاران اسلکه های غیر مجاز در بنادر جنوب کشور است که در اختیار باندهای مافیائی قدرت وصل به بیت رهبری و سپاه پاسداران می باشد که در 24 ساعته ی شبانه روز در حال تخلیه ی کالاهای قاچاق و مواد مخدر می باشند. و از طریق شبکه های زنجیره ای ومنسجم و همآهنگ وصل به باندهای مافیائی قدرت کنترل و اداره می شوند که قادر است در کوتاهترین فاصله ی زمانی محموله ها در سراسر کشور توزیع وپخش و فروخته شوند. آنگونه که چون باندهای مافیائی مستقر در بیت رهبری دستگاه قضائی ونیروی انتظامی را نیز در اختیار خود دارند به راحتی ی توانند که مواد مخدر را به درون حتی سلول های زندان منتقل کنند. البته برای انحراف اذهان عمومی و ایجاد جو ارعاب ووحشت و خفقان در جامعه و همچنین برای حذف خرده پا ها وانحصاری کرن بازار ورود و توزیع مصرف مواد مخدر و بطور امل انحصاری کردنش که فقط در اختیار خودشان باشد. زیرکه یکی از فرمانده های نیروی انظامی اخیراً اعتراف کرد که مبلغ گردش پول سالیانه ی ناشی از فروش مواد مخدر در جامعه 2000 میلیارد تومان است . یعنی بیش از 2 میلیارد دلار است . بنابراین همان گونه که توضیح داده شد برای انحصار کامل توزیع مواد مخدر وتسلط بر این رقم از طریق طرح امنیت اجتماعی نیروی انتضامی و صدور احکام قوه قضائیه طرح حذف مزاحمین ورقبا برداشته می شود . لذا چون برای رهبران ومسئولان این رژیم نامشروع و ضد مردمی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد وغارتگری ودزدی ورشوه وتبعیض و رانتخوای عوامفریبی می باشند. برایشان مهم نیست که در جامعه چه خبر است ویا چه می گذرد وقربانیان مواد مخدر کیستند و یا اینکه چرا پس از 3 دهه تجربه ی حکومت وادعای مضحک مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچیان ومعتادین اکنون آنگونه رشد منفی در جامعه داشته است که حتی شهر مه مذهبی قم ومشهد را نیز بازار افیون ومواد مدر فراگرفته است . حال بماند که کمتر آخوند به خصوص حکومتی را می توان یافت ویا سراغ گرفت که اهل منقل ودود همچون رهبر ولی فقیه و رفسنجانی نباشند .برای اینکه به خاطر دارم که در اوایل انقلاب در سال 58 برادر دوستی که دانشجوی رشته ی آمار دانشگاه تهران بود که اتفاقاً قبل از انقلاب جزو حامیان دکتر شریعتی بود وخیلی هم فعال بود و سخت هماز منتظری دفاع می کرد . سپس جذب ارگان های رژیم وحامی اش شده بود وی هم کلاس پسر محمد جواد حجتی کرمانی در دانشگاه بود که بری برادر خود تعریف کرده بود که پسر حجتی کرمانی برایش تعریف کرده بود که چند شب پیش اردبیلی و رفسنجانی و خامنه به کرمان رفته و مهمان پدر ایشان بودند که وی نیز جزو پذیرائی کنندگان بود . البته گفته بود که پدرش اهل دود نیست . ولی چند بار نعلبکی پر از تریاک برای اینان با منقل آماده کرده بود که از شب تا سحر مشغول بودند. وخودش ساعت 12 شب رفت وخوابید. همچنین وی افزوده بود که ابتدا دو آخوند رفسنجانی و اردبیلی پس از نشئه وچپ شدن خوابیدند. ولی خامنه ای تا خود صبح که تیغه ی آفتاب زده بود بر پای بساط منقل مشغول فعالیت دود و آتشی خودش بود .
خوب اکنون که این آخوند هفت خط و معتاد همکاره شده است . مشخص است که می بایست مواد مخدر آنگونه جامعه را فرا بگیرد که بطور مدام خبر های اعدام مواد مخدر در جامعه حتی از شهر مذهبی قم نیز مخابره شود . البته که این اعدام ها نوعی ابزار وپیام اختناق و فشار به مخالفان حوزوی ولی فقیه در قم نیز می باشد.
اما از سوی دیگر یک طنز ویژه در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی - پادگانی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری نیز از سوی راپورتچی اطلاعاتی با سابقه بازجوئی بازتاب داده شده است که لو می دهد سرنخ فلسفه ی بزغاله بازی پاسدار احمدی نژاد کجاست و چرا سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری اخیراً بهترین جا یزه منتقدین مطبوعاتی دولت را از سوی پاسدار احمدی نژاد دریافت کرده است ؟ همچنین چرا پاسدار احمدی نژاد در بجنورد مخالفان ومنتقد و روشنفکران دولت را که اتفاقاً به جز قلم بر دستان مطبوعات دوم خردادی و فعالان سیاسی وابسته به دوم خردادی ها هستند شامل حال رفسنجانی و خاتمی و حسن روحانی نیز می شود خطاب به اینان گفته بود که عقل و شعور وفهم اینان نسبت به مسائل از یک بزغاله کمتر می باشد. حال بماند که این موضوع کشدار شده و ادامه ی آن به دانشگاه علم وصنعت و اعلام مجرم و جاسوس هسته ای بودن حسین موسویان کشانیده شد . البته بازهم شامل حال خاتمی و رفسنجانی و رفسنجانی نیز می شود که در نهایت از سوی یادداشت روز نویس همین روزنامه ی اطلاعاتی – امنی – پادگانی پدرخوانده ها وشرایط کنونی اینان خوانده شدند وپرونده ی اعمال گذشته اشان با صدور کیفر خواست بالا وبلند بری شان صادر و پیگیری شده است که همچنان ادامه دارد . زیرا آخوند حسن روحانی از خودش و حسین موسویان دفاع کرده است و پاسدار احمدی نژاد نیز داستان را در سفر خود به اردبیل برده ود آنجا تعقیب کرده است . خلاصه سر کلاف باز شده است وهر چه جلوتر می رود وبه زمان برگزار نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی مجلس هشتم نزدیک تر می شود بیشتر سر نخ های بیشتری از این کلاف باز شده نمایان می شود وباید منتظر بود که در دنباله دوباره چه اطلاعات یاا فشاگری های بیشتری مطرح خواهد شد و دامنه وترک فلسفه ی بزغاله بازی چه نوآوری های دیگری دارد .
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه اول آذر ماه سال 1386

"چرا طلبه پاسدار یادداشت روز نویس شده نگفته است که اینگونه روضه خوانی کردن ها، چه مشکلی از محرومان در ایران حل می کند؟"

نقد وبررسی " جنگ با نيرنگ (يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان پنجشنبه اول آذر ماه سال 1386
"چرا طلبه پاسدار یادداشت روز نویس شده نگفته است که اینگونه روضه خوانی کردن ها، چه مشکلی از محرومان در ایران حل می کند؟"
مگر امکان دارد که حکومتی که ادعای مذهبی ومردمی دارد و مدعی داشتن دولت عاشقان خدمتگزاری به مردم باشد و ادعای دولت عدالت محور وتحول گرائی هم داشته باشد پیوسته وارونه گوئی کند وبه مردم خودش دروغ بگوید؟. همچنین اگر این حکومت متکی به درآمد اصلی تک محصولی همچون نفت باشد . اتفاقاً به دلیل بحران سازی ها وجنگ افروزی هائی که در منطقه کرده و تأکید برعدم عقب نشینی بر طرح غنی سازی اورانیوم کرده ومنطقه ی نفت خیز را بی ثبات وبحرانی کرده ، موجب شده که چند سال با خوش شانسی این دولت مواجه شود و قیمت نفت در جهان رو به افزایش رود و کلی بر ذخیره وحساب پس انداز دولت افزوده شود.
از سوی دیگر دارای یک رئیس جمهور می باشد که پیشینه ی پاسداری و سرباز گمنام امام زمانی دارد که در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اش به مردم به خصوص محروم وتهی دستان قول داده بود که می خواهد مبارزه با مفسدین اقتصادی کند ونان بر توی سفره ی خالی محرومان ببرد و برای جوانان کار تولید کند تا که اشتغال کامل در جامعه به وجود آید وجوانان به انحرافات ناشی از بیکاری و رفتن به سوی مواد مخدر وآلوده نشدن کشانیده نشوند ودر نهایت پدران ومادران نزد فرزندان خودشان خجالت زده نباشند. ولی چگونه است که در عمل درست خلاف این ادعاهای داده شده اثبات و انجام شده است؟!
چرا به جای کوشش کردن برای اجرای قول ها داده شده، پیوسته تلاش مذبوحانه شده ومی شود تاکه برای پاسخگوئی به مطالبات ونیازهای کنونی اقشار گوناگون جامعه ، طرح امنیت اجتماعی سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی اجرا شود که دارای مراحل متفاوت می باشد وهرروز که می گذرد بر ضریب سرکوب و سانسور ورعب ووحشت وخفقان در جامعه افزوده می گردد؟
چرا قوه ی قضائیه ماشین سرویس و آماده ی صدور احکام گوناگون زندان وشکنجه و اعدام وقطع اندام وشلاق زدن وسنگسار کردن با صدر احکام دار زدنش متوقف نمی شود؟ چرا همه ی متهمان و قربانیان این دستگاه قضائی یا در حقیقت این بی عدالتخانه فقط تهی دستان و محرومیان جامعه می باشند؟
چگونه است که قلم بر دستان ومداحان و مبلغان وجارچیان حامی این نظام در مطبوعات وابسته به نظاام یک ریز روضه از 1400 سال یا بیش از هزارسال پیش می خوانند که نه اینکه به خواست ومطالبات روز و شرایط کنونی جواب داده نمی شود، بلکه شرایط حال را بطور کلی فراموش می کنند و آینده ای که خیلی بیش از حد در موردش ادعا می شود در ابهام کامل فرو برده اند ؟
چرا در رأس همه خواست ومطالبات ونیاز مردم که 3 دهه است حق و حقو ق شان پرداخت ناشده و قول مطالبات داده اشان انباشته شده است فقط طرح هسته ای مهم است و تعقیب می شود که اتفاقاً خیلی هم با جدیت هرچه تمام تر دنبال می شود؟ چرا همیشه با پیگیری پروژه ی هسته ای مانور تبلیغاتی داده شود که صلح آمیز است ؟ اگر صلح آمیز نبود، آن زمان برایش چکار می شد؟
اکنون که پاسدار رئیس جمهور شده برای چه به استان اردبیل سفر کرده است ودر آنجا به نام ملت ایران این اسدار چه گفه است؟ تازه کمدی تر اینکه گفته شد ادعا می شود که هم طرح صلح آمیز است وهم اینکه طرح ملی می باشد که از سوی همه اقشار ملت حتی مخالفین حمایت وپشتیبانی می شود و همه جا در دفاع از آن از ملت و خواست وتأکید آنان بر پیگیری پروژه ی هسته ای تأکید شده است .
چگونه است که پاسدار رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیای آمریکا ادعا می کند که ایران یکی از آزادترین کشورهای جهان است ؟ به خصوص در مورد آزادی برای زنان ودانشجویان در ایران تأکید کرده بود؟ ولی اکنون شاهدیم که فریاد اعتراض دانشجویان به دلیل فضای خفقان وپادگانی شدن دانشگاه تبدیل به فریاد بلند و رسای مرگ بر دیکتاتور شده است. طوریکه این فریاد به جامعه ی کارگران معترض نیز سرایت کرده است وآنان نیز فریاد اعتراضی مشابه ی فریاد اعتراضی دانشجویان را بلند کرده اند. البته که در مورد اعتراضات سایر اقشار جامعه همچون زنان ومعلمان وجوانان نیز صادق می باشد.
بالاخره چرا هیچ مسئولی در این رژیم قرون وسطائی و ضد مردم وبربرمنش و تاریک اندیش یافت نمی شود که پاسخ دهد تعریف ملت وحق و آزادی وعدالت ومنافع ملی چیست؟ چگونه است که هرمدعی حاکم در این نظام می تواند به خودش حق دهد که نماینده وسخنگوی ملت شود واز سوی ملت اهداف خودش را دنبال و بیان کند؟ کجا در این کشور همچون کشورهای آزاد ودمکرات جان آزاد پرسی ونظر سنجی آزاد شده است که نظر مردم ایران نسبت به ولی فقیه و شورای نگهبان وقوه ی قضائیه و پروژه ی هسته ای چه می باشد که هر هدف و هر صدور هر حکم جنایت آمیزی به نام ملت از سوی این نهاد ها صادر می شود؟ آخر جائیکه رقابت برسر کسب قدرت وثروت باشد وچنان بالا گرفته شده باشد که گفته می شود حسین موسویان سر پرست پیشین هیئت مذاکره کننده ی هسته ای جاسوس هسته ای انگلیس بوده است و اکنون این مجرم وجاسوس هسته ای انگلیس خوانده شده عضو مجمع مصلحت نظام می باشد. آیا قابل تصور است که این طرح هسته ای دارای اهداف صلح آمیز باشد؟ گذشته از اینکه یک حکومت مردمی ومشروع با ادعای صلح خواهی و طرح هسته ای صلح آمیز که ادعامی کند از سوی همه ی اقشار جامعه حمایت و پشتیبانی می شود . دیگر نیاز به برگزاری مانور های نظامی وهمایش و رزمایش های آبی و خاکی وهوائی ندارد تا چه رسد به اینکه موشک های دور برد که توانائی حمل کلاهک هسته ای دارند نیز مدام آزمایش شوند واین روند اجرای مانورهای گوناگون نظامی زنجیره ای وادامه دار چند سال باشد که بطور سیستماتی دنبال شده و هنوز هم ادامه دارد. اینگونه نمایشات که با ادعاهی پوشالی وکاذب مردمی بودن نظام شدیداً منافات وتناقض دارد.
در خاتمه اینکه پرسش است اکنون که طلبه پاسدار یادداشت روز شده یک روضه ی مبسوط در مورد تولد امام هشتم خوانده است که فردا می باشد. در شرایطی که ولی فقیه متولد مشهد است و هرسال عید نوروز به زادگاه خود به مشهد می رود تا در کنار آخوند دزد وغارتگر حرفه ای انگلیسی واعظ طبسی غبار روئی با گلاب از حرم اما رضا کند و پول و نذری های ریخته شده را جمع آوری و میان خودشان تقسسیم کنند؟ چرا نگفته است که در استان چه تعداد محروم وجود دارد؟ آخر اینگونه روضه خواندن ها چه مشکلی از محرومان سر اسر کشور به خصوص در چند استان خراسان و به ویژه شهر مقدس مشهد حل می کند؟ مگر داستان زنان نگون بخت خیابانی مشهدی سالیان گذشته فراموش شده است که چگونه از طریق سعید حنائی بسیجی و حمایت نیروی انتظامی و قوه ی قضائیه ی مشهد با روسری های خودشان خفه شدند؟ مگر از یاد رفته است که مدتی پس از رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد که ایشان به مشهد سفر کرد تا که اولین خبر خوش عنی سازی اورانیوم را بدهد . در همان روز بطور همزمان روزنامه ی جمهوری اسلامی با تیتر درشت در صحفه ی اول خودش گزارش کرد تعداد 1000 آلونک های آلونک نشینان مشهدی بنابر دستور شهرداری مشهد بر سرشان ویران وآوار شد. اکنون چه بر سر آن آلونک نشینان که آلونک های شان بر سرشان آوار شد آمده است ؟ خبر خوش غنی سازی اورانیوم که به نام ملت از آن دفاع و یاد می شود برای این بی خانمان شدگان تا حال انجام داده است؟ به خصوص اینکه همانگونه که تذکر داده شد وسئوال گردید اینگونه روضه خوانی کردن ها و از تاریخ گفتن هائی که طلبه ی پاسدار و یادداشت روز نویس انجام داده است . آیا قادر به رفع مشکل آلونک نشینان و کارتن خوابان و حاشیه نشینان فقرا ومحرومان وبیکاران می باشد؟ آیا توانائی معجزه گری دارد تا که بتواند معضل اجتماعی معتادان وتن فروشان با پدیده های زنان وکودکان خیابانی ودختران فراری از خانه ها ورها شده در پارک ها و.... را حل وبر طرف بکند؟ یا نه برای سرکار گذاشتن مردم وبیشتر سرکیسه کردن شان و عوامفریبی کردن وسوء استفاده بیشتر از مذهب وامامان شیعه از سوی حاکمان قدرت وثروت طلب و جنگ افروز و بحران زی و بحران سازی ضد بشر می باشد که آرزوی دسترسی به سلاح هسته ای دارند حتی اگر منتهی به جنگ خانمانسوز وویرانگر دیگری شود.
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه اول آذر ماه سال 1386

" چشم دوختن و امید به شکست برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس آمریکا"

نقد وبررسی "آناپوليس (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهارشنبه 30 آبان ماه سال – 1386
" چشم دوختن و امید به شکست برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس آمریکا"
بالاخره سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس پس از دراز کردن رفسنجانی و خاتمی به عنوان پدرخوانده ها وشرایط کنونی اشان که در یادداشت روز گذشته تنظیم و آنان را همگام آمریکا قلمداد کرده بود . البته که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی با عنوان مردم چه گناهی کرده اند؟ پاسخ این یادداشت روزنویس و سخنرانی پاسدار احمدی نژاد در دانشگاه علم وصنعت را داده است که علیه دانشگاه آزاد وغارتگری ها در آن وجاسوس هسته ای بودن انگلیس حسین موسویان سخنانی افشاگرانه کرده بود . اما در عوض یادداشت روز نویس اکنون فرصت یافته است که هدف اصلی کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا را به نقد بکشاند که گفته شده یک هفته دیگر بیشتر به برگزاری آن باقی نمانده است. این برگزاری ونتایج آن آنقدر مهم می باشد که ولی فقیه زحمت کشید ودر خطبه ی عید فطر خود به این موضوع پرداخت و از آن به عنوان کنفرانس شکست خورده ی پائیزی در آمریکا نام برد و رهبران کشورهای منطقه را تهدید کرد که اگر چنانچه در این کنفرانس شرکت کنند پس از بازگشت با آشوب و یورش های اعتراضی در کشورهای خود از سوی ملت های مواجه خواهند شد. پس از این موضوع گیری تهدید آمیز ولی فقیه، پوتین رئیس جمهور روسیه وارد ایران شد و با ولی فقیه دیدار کرد وپیام هسته ی اروپا را منتقل کرد . سپس جراحی وبر کناری پاسدار علی لاجوردی دستآورد این سفر و دیدار بود. آنگاه کنگره ی آمریکا تروریست بودن سپاه پاسداران را به تصویب رساند و وزرای خارجه و خزانه داری آمریکا سپاه پاسداران و قدس و وزارت دفاع را جزو لیست نهادند و 22 سازمان و3 بزرگ رژیم تروریستی آخوندی را نیز مورد تحریم اقتصادی قرار دادند. پس ازآن چند روز سکوت اختیار شد و فتیله ی دخالت گری در امور داخلی عراق و ابراز مخالفت علنی با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه کشیده شد . زیرا که به جز یکی دو مورد از سوی یک شیخ حامی حماس و حزب الله لبنان واکنش دیگری نشان داده نشد . یعنی در حقیقت کسی توجهی به فراخوان ولی فقیه نداد . به خصوص اینکه دست وپای مسئولان رژیم به خصوص مسئولان هسته ای اش بسته بود . زیرا چشم به امید سیاست زد وبند گزارش محد البرادعی و آژانس بین المللی اتمی دوخته شده بود که تصور می کردند ممکن است که گزارش به نفع شان باشد . اما در روز اول گزارش البرادعی ذوق زدگی وگرد وخاک زیاد برپا کردند . ولی مسئولین بلافاصله در روز بعد گفتند که گزارش دوپهلو می باشد. اکنون یک سیاست چندگانه تعقیب می شود . از یک طرف پاسدار احمدی نژاد به شیخ نشین های بحرین وقطر منطقه وعربستان سفر کرد . پاسدار احمدی نژاد در اجلاس سازمان اوپک در عربستان تلاش کرد که به دلیل کاهش ارزش قیمت دلار یک جبهه ی ضد آمریکائی با همکاری چاوز رئیس جمهور ونزوئلا پیرامون تغییر واحد دلار با یورو ی اروپائی و ین ژاپن ایجاد کند که موفق نشد. اکنون روزنامه سرمایه گزارش کرده است که قرار است یک مقام کمیته ی مرکزی حزب کمونیست چین به ایران سفر کند. قبل از آن از سوی وزارت سانسور و تفتیش عقاید ارشاد یک هیئت صلح طلب و ضد جنگ آمریکائی به ایران سفر کرد وبا رحیم مشائی رئیس سازمان میراث فرهنگی سیاحان ملاقات کردند . همزمان یک هیئت از نمایندگان مجلس عوام انگلیس از سوی کمیسیون امور خارجه ی مجلس و روابط دوستی پارلمان با انگلیس دعوت شد . همچنین از طریق ارسال پیک ویژه ی وزیر آدمربا منوچهر متکی به عراق ودیدار با همتای عراقی خود و انتقال کردن پیام موجب شد که آمریکا 9 بازداشتی تروریستی اعزامی را آزاد کند. در دنباله آخوند دلال عبدالعزیز اعلام کرد که به زودی بقیه ی پاسدار تروریست های بازداشتی در عراق آزاد خواهند شد . سپس این آخوند به ایران فراخوانده شد تا که ادامه ی مأموریت خودش را در دیدار با ولی فقیه در جماران وغیرو دنبال کند. اکنون گزارش خبری زد شده است که وزیر آدمربا منوچهر متکی گفته است که در خواست رسمی از آمریکا دریافت شده است که خواهان ادامه مذاکره است . همزمان نیز این خبر بازتاب داده شده است که اعضای خانواده ی تروریست های بازداشتی در عراق با آنان دیدار وملاقات داشته اند که خواهان آزادی اشان شده اند. اما پس از ریل و زد وبندهای پشت صحنه وفعالیت های علنی مذاکره با آمریکا ومخالفت با بر گزاری صلح خاورمیانه در آمریکا اکنون سربازجو یادداشت روز نویس در مورد برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا وچشم امید دوختتن به شکست آن چنین گزارش داده است:
"آيا كنفرانس پائيزه آناپوليس برگزار خواهد شد؟ پاسخ اين پرسش، به احتمال قريب به يقين، مثبت است. به اين معنا كه دولت جرج بوش، كنفرانس را به هر تقدير و با هر شرايطي برگزار خواهد كرد، ولو آن كه نتيجه عملي كنفرانس، يك افتضاح تاريخي ديگر مثل نشست هاي قبلي برايش رقم بزند."
بالاخره سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس در ادامه ی یادداشت روز خود با یک سری سئوالات که با آیا شروع کرده دقیقاً ثبت کرده است که نه خواهان موفقیت آمیز برگزاری این کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا می باشد، بلکه از لابلای گزارشاتی که گردآور کرده وبازتاب داده است دقیقاً همچون ولی فقیه خواهان شکست این کنفراس صلح خاورمیانه در آنابویس در آمریکا می باشد . برای همین چنین گزارش ونظر وپیش بینی کرده است :
آيا اعراب و حتي اروپايي ها بناي همراهي جدي با اهداف آمريكا از برگزاري كنفرانس آناپوليس را دارند؟ در مورد اعراب، چشم انداز مثبتي پيش رو نيست. وزراي خارجه اتحاديه عرب به دعوت عمروموسي براي بررسي «طرح صلح عربي» روز جمعه در قاهره جمع مي شوند. هدف اعلام كميته طرح صلح عربي كه متشكل از مصر، اردن، عربستان، بحرين، قطر، مغرب، الجزاير، تونس، سودان، فلسطين، لبنان و يمن، اتخاذ موضع قاطع و هماهنگ در برابر نشست آناپوليس است تا مانع از امتياز دادن بي حساب و كتاب نمايندگان محمود عباس به صهيونيست ها شود. اين چيزي نيست كه آمريكا و رژيم صهيونيستي خواهان آن هستند. در مورد اروپايي ها اگر چه حرف هايي زده شده و مثلا سولانا رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا و بنيتا والدنر كميسيونر اين اتحاديه سند استراتژيكي تهيه كرده اند كه تشكيل كشور مستقل فلسطيني را هم در آن گنجانده اند و يا توني بلر در كنار فياض سلام و ايهود باراك از چند پروژه اقتصادي مثل ايجاد منطقه صنعتي در كرانه باختري، و سيستم فاضلاب در غزه سخن به ميان آورده اند، ولي عزمي جدي و يكپارچه از اروپا به چشم نمي خورد. سهل است، در اثناي كوشش هاي آمريكا براي برگزاري آناپوليس، مركل از فشار به آمريكا براي پذيرش تغييرات مورد نظرش در تركيب شوراي امنيت حرف مي زند. شايد به دلايلي از همين دست است كه پاول بخشي از سخنانش در نشست بانك ملي كويت را به گلايه از اروپا اختصاص داد و گفت: كشورهاي اروپايي فقط حرف زدن بلدند و به گفته هايشان عمل نمي كنند، هر وقت هم كار به مراحل حساس مي رسد، به آمريكا پناه مي آورند ولي ما اراده داريم و به حرف هايمان عمل مي كنيم!و آخرين و مهمترين سؤال اين كه ، آن هايي كه با تمام وجود بنا دارند نشست آناپوليس با موفقيت كامل برگزار شود، مثل آمريكا، اسرائيل، مبارك و محمود عباس، توان لازم را براي انجام خواسته هايشان دارند؟در باره آمريكا، خيلي نياز به بررسي اوضاع سياسي و نظامي و اقتصادي كاخ سفيد نيست. فقط به اين لاف وزير انرژي آمريكا توجه كنيد: سام بيمن در حضور خبرنگاران گفت: ما از طرح ايران ]كه مورد استقبال اعضاي اوپك واقع شده[ درباره جايگزين كردن دلار در تعيين قيمت نفت اصلا احساس نگراني نمي كنيم. البته اعضاي اوپك بايد براي مهار قيمت نفت در نشست بعدي، توليدشان را افزايش دهند!
در خاتمه اینکه همانگونه که سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس به مناسب روزجهانی قدس گفته بود که پس از فروپاشی سیستم گذشته که خمینی در ایران قدرت را گرفت و فرمان ترور انور السادات رئیس جمهور وقت مصر را صادر کرد که چرا قرارداد صلح کمپ دیوید با اسرائیل را امضاء کرده بود و اعتراف افتخار آمیز کرده بود که از آن زمان که خمینی گفت اسرائیل باید برود اکنون 3 دهه است که خاورمیانه روی صلح و آرامش را به خودش ندیده است و افزوده بود به همین دلیل در تظاهرات روز جهانی قدس بر نابودی اسرائیل اصرار زیده می شود . این نظر وتهدید از ساختار وماهیت ارتجاعی وتروریستی این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی ناشی می شود . زیرا که این رژیم ضد مردمی و جنگ افروز قادر نیست خودش را با دنیای متمدن وصلح وآزادی ودمکراسی وفق دهد . برای اینکه با بحران آمده است و به خاطر بحران زی بودنش با بحران وصدور تروریسم وبییاد گرائی ادامه داده است. بنابراین چون صلح وثبات سیاسی در کشورهای همجوار ومنطقه برایش طناب دار می باشد با آن به شدت مخالفت می درزد . به خصوص در شرایط کنونی که سخت در گیر بحران هسته ای می باشد و دستش در دخالت گری وناآرام سازی عراق و بسط دادن صدور آن به خاورمیانه لورفته و افشا شده است . لذا از همه سو تلاش مذبوحانه می کند تاکه هر طوری شده است در برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در انابولیس آمریکا کارشکنی کند و نتیجه موفقیت آمیز نداشته باشد وپس از آن همچنان بتواند با اهرم حزب الله لبنان وحماس در منطقه بحران سازی وجنگ افروزی کند و بتواند باج گیری هسته ای کند.

هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 30 آبان ماه سال – 86

"چرا اعتراف شده مردم کناهکار نیستند، ولی گفته نشده که مقصر وکناهکار کیستند؟!"

نقد وبررسی " مردم چه گناهي كرده اند" روزنامه ی جمهوری اسلامی چها رشنبه 30 آبان ماه سال 1386
"چرا اعتراف شده مردم کناهکار نیستند، ولی گفته نشده که مقصر وکناهکار کیستند؟!"

گذشته از عنوان سرمقاله " مردم چه گناهی کرده اند؟ " که نیمی از واقعیات را بیان کرده وگفته است که در این رژیم تروریستی و بربرمنش و تاریک اندیش وغارتگر و عوامفریب چه می گذرد که سرمقاله نویس در این عنوان سرمقاله اعتراف کرده است . اما نیم دیگر واقعیت مربوط به تجربه ی 3 دهه حکومت ننگین جنایتکاران حاکم برایران می باشد که بی افق و آینده می باشد و از سوی دیگر رشد وسمت وسوی جنگ ونزاع باندهای مافیائی بمرحله ای رسیده است که اکنون بدون رویدروایسی اعتراف شده است که مردم بی گناه در این رژیم ضد بشری و قرون وسطائی دچار چه سرنوشتی شده اند که اکنون اینگونه در مورد شان دلسوزی و داد خواهی شده است؟ در صورتیکه تا کنون همه جنایات وغارتگری ها ودزدی ها وباند بازی ها و صدور تروریسم وبنیادگرائی ها و تهدید با نابود کردن ها وجنگ افروزی ها و بحران سازی ها و خلاصه همه جنایات اتفاق افتاده به ویژه پیگیری پروژه ی هسته ای به نام مردم ودفاع از منافع ملی وتمامیت ارزی کشور انجام شده است که اکنون اینگونه شفاف به ماهیت ضد مردمی وجدا بودن مسئولان نظام از مردم اعتراف واذعان شده است.؟
البته گذشته از اینکه این سرمقاله نویس پاسخی به سخنان پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد در دانشگاه علم وصنعت داده است که پیرامون جاسوس هسته ای بودن حسین موسویان است که سفیر آلمان در دوران رفسنجانی و سر پرست هسته ای در دوران خاتمی بوده واکنون نیز جزو اعضای مجمع مصلحت نظام می باشد ا ودر جلسات این مجمع شرکت می کند و موضوع دیگر پیرامون دانشگاه آزاد است که رفسنجانی در این دانشگاه دزد بازار دست بالا را دارد ودر چندسال گذشته پول های بسیار هنگفت از دریافت هزینه های بسیار بالای نامنویسی دانشجویان این دانشگاه در سراسر کشور به جیب و حساب خود وهم پالگی هایش واریز شده ست که موجب حسادت ورقابت باندهای مافیائی حاکم شده است. همچنین سرمقاله نویس پاسخ به یادداشت روز نویس روز گذشته ی روزنامه ی کیهان سربازجوپاسدار حسین شریعتمداری داده است که با عنوان پدر خواننده ها وشرایط کنونی آنان ، رفسنجانی و خاتمی و حسین موسویان و کرباسچی شهردار پیشین تهران وفائزه خانم دختر رفسنجانی و قلمزنان ومطبوعات وابسته به اینان را دراز کرده و شدیداً بر زیر تیغ برده است. البته زمانی که رقابت ها وجنگ ونزاع های باندهای متخاصم در گیر قدرت علنی می شود. ناخواسته مجبور به برخی از اعترافات شده اند تا برای تبرئه کردن خود و متهم کردن کردن رفیب از موضع فرار به جلو و تهاجمی وافشاکری پاسخگو باشند و بگویند در پشت پرده چه خبر است؟ بنابراین بدون آنکه طرفین دعوا بگویند که فریاد مرگ بر دیکتاتور دانشجویان مبنی بر احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد یرای چیست؟ یااینکه گرد آوری وتجمع کارگران از شهرهای و گسیل آنان در جلوی خانه ی کارگر درتهران در راستای چه اهدافیست؟ ولی آنچه مهم است هم دانشجویان وهم کارگران همچون زنان ومعلمان و سایر جوانان نا راضی که اراذل و اوباش خوانده شده اند که روزانه از سوی نیروی انتظامی مورد ضرب و شتم واقع می شوند ودستگیر ومتهم ومحکوم وحتی حکم اعدام دسته معی 30 نفره برایشان صادر می شود . ناشی از پیش زمینه ی تنفر وخشم وکینه ونفرت و اوج روز افزون نارضایتی عمومی نسبت به حکومت است . زیراکه فریاد مرگ بر جهرمی وزیر کار درود بر کارگر که زده شده و خواهان اخراج وزیر بی لیاقت شد اند که از سوی کارگران معترض مطرح شده است. مهمتراینکه زمانیکه کارگران بهانه ها انحراف اذهان عمومی را گرفته وبطور دقیق به آن اشاره کرده اند وخطاب به مسئولان به خصوص وزیر کار جهرمی فریاد زده اند که فرانسه را رها کن، فکری به حال ما کن؛ منظور این است که نیاز نیست که در صحفات اول مطبوعات ویا ر سانه های خبری و تبلیغی خودتان از پخش تصاویری خبری اعتراضی دانشجویان وکارگران فرانسوی بازتاب دهید و تحلیل وتفسیر دهید وپخش کنید، به اینان بطور مستقیم پیام داده شده است که به خواست ومطالبات ما در خانه توجه داشته باشید و در شرف حل مشکل آن برآیئد تا فریاد مرگ نثارتان نشود. اما گزیده های مهم اشاره شده به رقیب غالب به خصوص احمدی نژاد که از سوی سرمقاله نویس مطرح و برجسته و جواب داده شده اینگونه است:

هفته گذشته رئيس جمهور در جريان سخنراني و پاسخ به پرسش هاي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت نكاتي را درباره دو موضوع مهم كشوري مطرح كرد كه به دليل اهميت اصل موضوعات نسبت هاي داده شده به كساني كه مورد اشاره رئيس جمهور بودند از اهميت و حساسيت فوق العاده اي برخوردارند. به همين جهت اين سخنان عكس العمل هائي را برانگيخت و يكبار ديگر افكار عمومي را دچار سئوال و ترديد كرد. اين دو موضوع يكي مربوط به سيدحسين موسويان سفير اسبق جمهوري اسلامي ايران در آلمان عضو هيئت مذاكره كننده پرونده هسته اي ايران و معاون سابق مركز تحقيقات استراتژيك كشورمان است كه چندي قبل بازداشت و توسط وزارت اطلاعات بازجوئي و باسپردن وثيقه آزاد شد و پرونده وي اكنون در اختيار قوه قضائيه است . رئيس جمهور درباره اين پرونده ضمن اعلام وجود مخالفاني در داخل كه عليه خط مشي دولت نهم در مورد فناوري هسته اي فعاليت مي كنند و خائن دانستن آنان به دليل اخلال در اين امر گفت : « اكنون كه پرونده آنها به دادگاه رفته عده اي قاضي پرونده را تحت فشار قرار داده اند تا جاسوس را تبرئه كند » . موضوع ديگر وضعيت دانشگاه آزاد است كه از سال گذشته بوجود آوردن تغييراتي در آن مورد نظر آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور بوده و ايشان با اشاره به همين نكته در سخنان اخير خود گفته است : « پول هائي كه از مردم گرفته مي شود تحويل گروه هائي داده مي شود كه ربطي به دانشگاه و علم ندارد. آقاي رئيس جمهور درهمين زمينه ادامه داد : « گفته شده است كه اين دانشگاه قراردادي را با يكي از مراكز تحقيقاتي كه در واقع يك مركز سياسي است بسته كه اينها وظايف كساني كه در اين مركز كار مي كنند كار اجرائي نيست بلكه فقط اين مركز بايد از يك گروه تصميم گير حمايت كند. اين دانشگاه قراردادي بالغ بر دو سه ميليارد تومان با پول اين بچه ها با اين مركز بسته است كه اين مركز برود و تحولات آينده خاورميانه را براي آنها رصد كند قراردادي كه هر كس بخواند مي فهمد كه مي خواستند پولي را در شكم آنها بريزند » . فهرست آنچه رئيس جمهور در اين دو زمينه گفته چنين است : افرادي در داخل وجود دارند كه در پرونده هسته اي اخلال مي كنند و خائن هستند. اين افراد جاسوس هستند ولي عده اي به قاضي فشار مي آورند كه آنها را تبرئه كند. دانشگاه آزاد پولهائي را كه به عنوان شهريه از مردم مي گيرد به كساني مي دهد كه ربطي به دانشگاه ندارند و اين پولها را خرج فعاليت هاي سياسي خود مي كنند. اين دانشگاه از طريق بستن قرارداد با افراد يا مراكزي به بهانه كارهاي تحقيقي پولهائي را بي جهت به شكم آنها مي ريزد. "
سرمقاله نویس در ادامه ی مطرح کردن مورد های فوق که شامل غارتگری های میلیارد تومانی می شود در پاسخ چنین باوردارد یا اینکه جواب داده است:

"ما معتقديم مسئول رسيدگي به پرونده سيدحسين موسويان قوه قضائيه است و همه بايد منتظر اظهارنظر قاضي پرونده باشند و اين صحيح نيست كه داوري درباره اين قبيل موضوعات به رسانه ها و محيط هاي دانشگاهي و فضاي عمومي جامعه كشانده شود كما اينكه در مورد دانشگاه آزاد نيز معتقديم اصلاحات لازم بايد توسط مراجع ذيصلاح و بدون سروصدا و فضاسازي انجام شود و مردم شاهد نتايج كارهاي انجام شده باشند. اينكه يكنفر در هر مقام و منصب كه هست هم مدعي باشد و هم قاضي و هم مجري چنين چيزي زيبنده يك كشور قانونمند نيست . "
سرمقاله نویس در دنباله پاسخ توضیحی خود به ادعا ها وافشاگری های پاسدار احمدی نژاد باابراز نگرانی ورنج آور فضای موجود ، اینگونه از تحمل ناذیر بودن شرایط به وجود آمده نالیده وشکوه کرده و گفته است :
. "مدتي است در فضاي عمومي كشور ما تبليغات عليه اين و آن و چوب حراج زدن به حيثيت رقبا جاي قانونمداري را گرفته است . مهمتر آنكه اين تبليغات از جنس كلي گوئي است بطوري كه هر كس مي تواند در ذهن خود براي آن مصداق دلخواه خود را در نظر بگيرد. رسانه ملي نيز بطور طبيعي و بدون آنكه خود بخواهد ابزاري براي پراكندن اين تبليغات تا اقصي نقاط كشور و حتي اقصي نقاط جهان است و كساني كه مورد حمله يا در مظان اتهام قرار مي گيرند هيچ امكاني براي پاسخگوئي به اتهامات وارده در اختيار ندارند. براي ما كه اين مقوله رنج آور را مطرح مي كنيم فرقي نمي كند كه اتهام زننده و متهم شونده چه كساني هستند. ما مي خواهيم نفس اين روش را به عنوان يك روش غيراخلاقي غير منطقي غير قانوني و غيرشرعي نفي كنيم و توجه عقلاي قوم را به اين نكته جلب نمائيم كه ادامه اين وضعيت براي كشور براي نظام جمهوري اسلامي و براي اين نسل و نسل هاي آينده خطرناك است و بدآموزي هاي زيادي دارد. ما هر چند وقت يكبار در كشورمان انتخابات داريم و در هر انتخاباتي رقبا همديگر را از سر تا پا به لجنزار فرو مي برند و عجيب آنكه همانها كه همديگر را به انواع اتهامات متهم مي كنند بعد از انتخابات به مسندهاي مهم قانونگذاري و اجرائي مي رسند و مقدرات اين كشور و اين نظام در دستانشان قرار مي گيرد! چرا براي اين وضعيت غير قابل تحمل فكري نمي شود تا چه وقت بايد مردم شاهد گرمي اين آشفته بازار تهمت و افترا و جنگ قدرت باشند اين وضعيت علاوه بر آنكه با جايگاه معنوي نظام جمهوري اسلامي سازگاري ندارد موجب بروز ضايعات زيادي در جامعه ديني و انقلابي خواهد شد كه كمترين آن بدبين شدن نيروهاي مذهبي و انقلابي نسبت به سياست و يا حداقل بي تفاوت شدن آنهاست . اين خطر را دست كم نگيريد اين همان چيزي است كه دشمن يك قرن براي دستيابي به آن برنامه ريزي و تلاش كرد و امام خميني بارها درباره آن تحت عنوان توطئه « جدائي دين از سياست » چه به مناسبت آنچه در اين زمينه بر سر ملت ايران آوردند و چه براي آگاهي بخشي نسبت به آنچه ممكن است درصدد انجام آن باشند هشدار دادند. "
بالاخره سرمقاله نویس نسخه ی درمان را در دست قوه ی قضائیه دیده است. البته شرطی کرده وگفته است که باید دستگاه قضائی طبق قانون اساسی رژیم مستقل باشد تا که بتواند بدون فشار های حاشیه ای تصمیم گیری کند. از طرف دیگر بر مبرم بودن وحدت ملی در جامعه تأکید کرده است واز گیر افتادن مردم میان دو گیومه فشار باندهای غالب ومغلوب گفته است که مردم چه گناهی کرده اند که می بایست اینگونه شاهد سگ دعواهای دزدان غارتگران حاکم کنن ومغلوب باشند:
"به نظر مي رسد بخش قابل ملاحظه اي از درمان اين بيماري خطرناك در دست مسئولان قوه قضائيه است بدين ترتيب در مشاجرات موجود كه بر خلاف نياز مبرم جامعه به وحدت ملي آنهم در شرايط حساس كنوني جريان دارد حرف آخر را بايد قوه قضائيه بزند. انتظار مردم اينست كه مسئولان قوه قضائيه به اين وظيفه خطير خود عمل نمايند و در عمل به قانون ملاحظه هيچكس را اعم از مجرم و حامي و مفتري در هر مقام كه باشد ننمايند. مردم انقلاب نكرده اند كه هر روز شاهد مشاجرات و درگيري هاي لفظي ميان مسئولان بلند پايه نظام باشند. مردم دوستي و صميميت ميان مسئولان را نعمت بزرگي مي دانند كه آرامش و قوت و قدرت نظام و كشور و ملت را تامين مي كند و دشمن را از طمع ورزي نااميد مي نمايد. اين مردم را كه همه چيز خود را براي اسلام و استقلال و سربلندي كشور تقديم كرده اند نبايد آزرد. مردم چه گناهي كرده اند كه بايد هر روز شاهد درگيري ها و مشاجرات مسئولان باشند."
درخاتمه اینکه سرمقاله آنقدر روشن است و مقاله نویس ناچار به اعتراف گوئی بطور شفاف شده است که نیاز نیست چیزی جز آنچه بیان شد در پایان برآن افزوده گردد جز اینکه یادآوری گردد که فراموش نشود هرچه زمان به برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس دوره ی هشتم نزدیک تر می شود، باید بیش از اینها شاهد افشاگری ها بیشتر بود که در یادداشت روز ، روز گذاشته با نام پدرخوانده ها و شرایط کنونی آنان که در کیهان بازتاب داده شد و سرمقاله امروز مردم چه گناهی کرده اند ؟ که امروز دراین روزنامه آمده است . توصیه می شود که هر دو یادداشت روز و سرمقاله را که در سایت اندیشه می باشد به دقت بخوانید و از این تاریخ به بعد اینگونه مقالات و یادداشت روزها را در کنار سایر خبرها از جمله پرونده ی بحرانی هسته ای دنبال کنید. برای ایکه هم رژیم تروریستی آخوندی وهم اپوزیسیون در شرایط حساس و خطیری قرار دارند. البته از یاد برده نشود گرچه سرمقاله نویس مردم را بی گناه معرفی کرده است، ولی وحشت کرده است که بطور مستقیم اعتراف کند که گناهکار واقعی کیستند که چنین بر سر مردم اسیر ومحروم ایران آورده اند؟ البته که برای مردم به خصوص جوانان ناراضی ودانشجویان شورشی وکارگران طغیان کرده و معلمان وزنان معترض شخص است که عاملین ومقصرین کیستند . زیرا با تجربه 3 دهه ی گذشته کاملاً رای شان مشخص شده است که کیستند که با فریاد بلند مرگ نصیب شان کرده اند.
هوشنگ-بهداد
چهار شنبه 30 آبان ماه سال 1386