نقد و بررسی " نوزاد آينده اسلام آباد! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 8 اردیبهشت ماه سال 1388
"عجیب معمای جالبی ! زیرا آنگونه تحلیل داده شده که دست های بیگانه انگلیس و آمریکاو عربستان وهند با طالبان در ناامنی پاکستان در کار است به جز عامل اصلی رژیم تروریستی آخوندی"

مشکل کنونی پاکستان نه فقط در افغانستان و طالبان و هندوستان ونه در دیگر کشور همسایه ی این کشور است ، بلکه در کشوری است که عامل بحران و بی ثبات و امنیت سازی منطقه ی خاور میانه در 30 سال گذشته بوده است . زیرا که نزاع مذهبی و قبیله ای کنونی این کشور در ادامه ی اجرای طرح کودتای نظامی سال 56 در پاکستان و اعلام جمهوری اسلامی در این کشور استکه آن ناریخ به وجود آمد . زیرا که هدف طراحان پشت کودتای نظامی پاکستان که حکومت ذوالفقار علی بوتو ساقط و سپس بر دار کشیده شد و ژنرال ضیاء ا لحق جایش را گرفت و اعلام جمهوری اسلامی کرد. آنگاه الگوی پیش در آمد طراحی جمهوری اسلامی در کشور همسایه ی پاکستان یعنی ایران شد که به جای اجرای طرح کودتای نظامی مدل پاکستانی از طریق عبا و عمامه و نعلین تعقیب و عملی و اجراشد.

برای اینکه اهداف طراحان غربی مقابله با نفوذ و گسترش نفوذ شوروی سابق با سو سیایسم موجودش در منطقه ی خاور میانه بود که غرب طرح حمایت از جریان راست ارتجاعی مذهبی برای سد و خنثی کردن نفوذ شوروی سابق را تدارک دید. اما پس از آنکه طرح حمایتی غرب منجر به فرو پاشی شوروی شد. اما اکنون جریان خود ساخته و تقویت و پرورش دهنده بد جوری برروی غرب مانده است که با غول از شیشه بیرون زده ی ارتجاع و بنیاد گرائی مذهبی چه کند که نبض و قلبش در تهران جماران می تپد و خودش عامل بیرون کشاندیدن از شیشه و پرورش و تقویت کننده ش بوده است که نه برروی دستش مانده ، بلکه موی دماغش شده و برایش خطر آفرین شده است ؟ به خصوص اینکه نه چشم به در اختیار گرفتن بمب اتمی پاکستان است و به آن افتخار می کند که اولین کشور جهان مسلمان است که دارای زراد خانه ی اتمی می باشد ، بلکه خودش تلاش مجدانه می کند تا هر چه زودتر به سلاح هسته ای دسترسی یابد.

بنابراین سران رژیم تروریستی آخوندی برای سرعت بخشیدن به این آرزوی هسته ای شدن کوشش گسترده کرده اند تا که برای پس زدن موج مخالفت های روز افزون جهانی ومانع از دسترسی به سلاح هسته ای شدن شان مقابله و مبارزه کنند .ارتجاع و بنیاد گرائی و تروریسم را با دلار های اهدائی ناشی از فروش نفت به منطقه ی خارمیانه و شاخ آفریقا و کشور های همجوارش صادر کرده اند و دست به بحران آفرینی و جنگ افروزی و ناامن کردن وبی ثبات سازی هرچه بیشتر منطقه برای باج گیری زده اند. پس بی جهت نیست که در عراق حضور دارند و این کشور را تبدیل به باتلاق و کانون اصلی صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه کرده اند .

همچنین از طریق اعضای القاعده و طالبان در افغانستان و پاکستان فعال هستند و با شعبات مشابه ی اینان در کشمیر درر ابطه می باشند که برای هر دو کشور هند و پاکستان هسته ای مشکل آفرینی می کنند.

همینطور از طریق حزب الله لبنان هم جنگ 33 روزه با اسرائیل راه اندازی می کنند . هم اینکه اخیراً با اعزام نیروهایش برای ا قدام اعمال تروریستی و ناامن سازی درون خاک مصر اقدام نموده اند.

از سوی دیگر از طریق حماس هم جنگ داخلی و بر ادر کشی با ساف راه می اندازند .هم نوار غزه را جدا کرد ند. هم اینکه از طریق ترغیب و تشویق حماس و جهاد اسلامی فلسطین به پرتاب موشک به خاک اسرائیل مقدمه ی جنگ 22 روزه در نوار غزه را فراهم نمودند.

لذا همانگونه که ثابت شده است برنده ی نهائی هرگونه جنگ و خونریزی و بحران و بی ثباتی و ناامن سازی منطقه فقط رژیم تروریستی آخوندی بوده است . زیرا که این رژیم بدون سرکوبگری داخلی و نقض مستتمر حقوق بشر و صدور ترور و ارتجاع و بنیادگرائی به برون مرز و تعقیب سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور امکان بقاء ندارد. بنابراینا بدون شک نه اینکه دخالت مستقیم در اغتشاش و ناامن سازی افغانستان و پاکستان دارد، بلکه برنده ی نهائی این آشوب گرائی وجنگ افروزی می باشد. برای اینکه برای سرعت بخشیدن به دسترسی سلاح هسته ای نیاز مبرم به گسترش درگیری و نزاع داخلی در پاکستان همچون افغانستان دارد. چونکه برنده ی طرح ترور خانم بی نظیر بوتو همین حاکمان رژیم تروریستی آخوندی بودند . برای اینکه نیاز به شرایط کنونی پاکستان برای بهره وری سیاسی و اهداف هسته اشان داشتند.

در خاتمه اینکه بر خلاف تحلیل و آدرس غلط دادن پاسدار غیر یرانی یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان ، تنها راه حل نهائی بحران مشکلات منطقه ای و خنثی کردن چشم انداز جنگی که مشخص نیست ادامه ی آن چگونه می باشدو تا کجا می خواهد ادامه یابد و میزان ضریب تلفات انسانی و تخریب و خسارات مالی و اقتصادی و محیط زیستی اش چقدر خواهد بود؟ زیرا که هند و پاکستان و اسرائیل دارای زراد خانه بمب های اتمی می باشند. از طرف دیگر رژیم تروریستی آخوندی هم در شرف دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. پس چون کانون و مرکز اصلی خطر در تهران و جماران است . لذا تلاش همگانی نهاد های حکومتی جهانی و سازمان ملل مسئول و موظف هستند که می بایست پیرامون کوشش برای تغییرات دمکراتیک در ایران بسیج شوند و طرح جدائی دین از حکومت را دنبال نمایند .تلاش برای حکومت های سکولار و دمکراتیک در منطقه و تشکیل دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین را بطور جدی در دستور کار خود قرار دهند تا زمینه های بروز خطر جنگ وایرنگر و نابود کننده ی همه چیز که از سوی ارتجاع هار مذهبی و بنیاد گرائی و صدور رشد تروریسم وابسته به آن وجود دارد از میان برداشته شود وعلائم و آثارش محو گردد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد و بررسی " نوزاد آينده اسلام آباد! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 8 اردیبهشت ماه سال 1388
"عجیب معمای جالبی ! زیرا آنگونه تحلیل داده شده که دست های بیگانه انگلیس و آمریکاو عربستان وهند با طالبان در ناامنی پاکستان در کار است به جز عامل اصلی رژیم تروریستی آخوندی"

مشکل کنونی پاکستان نه فقط در افغانستان و طالبان و هندوستان ونه در دیگر کشور همسایه ی این کشور است ، بلکه در کشوری است که عامل بحران و بی ثبات و امنیت سازی منطقه ی خاور میانه در 30 سال گذشته بوده است . زیرا که نزاع مذهبی و قبیله ای کنونی این کشور در ادامه ی اجرای طرح کودتای نظامی سال 56 در پاکستان و اعلام جمهوری اسلامی در این کشور استکه آن ناریخ به وجود آمد . زیرا که هدف طراحان پشت کودتای نظامی پاکستان که حکومت ذوالفقار علی بوتو ساقط و سپس بر دار کشیده شد و ژنرال ضیاء ا لحق جایش را گرفت و اعلام جمهوری اسلامی کرد. آنگاه الگوی پیش در آمد طراحی جمهوری اسلامی در کشور همسایه ی پاکستان یعنی ایران شد که به جای اجرای طرح کودتای نظامی مدل پاکستانی از طریق عبا و عمامه و نعلین تعقیب و عملی و اجراشد.

برای اینکه اهداف طراحان غربی مقابله با نفوذ و گسترش نفوذ شوروی سابق با سو سیایسم موجودش در منطقه ی خاور میانه بود که غرب طرح حمایت از جریان راست ارتجاعی مذهبی برای سد و خنثی کردن نفوذ شوروی سابق را تدارک دید. اما پس از آنکه طرح حمایتی غرب منجر به فرو پاشی شوروی شد. اما اکنون جریان خود ساخته و تقویت و پرورش دهنده بد جوری برروی غرب مانده است که با غول از شیشه بیرون زده ی ارتجاع و بنیاد گرائی مذهبی چه کند که نبض و قلبش در تهران جماران می تپد و خودش عامل بیرون کشاندیدن از شیشه و پرورش و تقویت کننده ش بوده است که نه برروی دستش مانده ، بلکه موی دماغش شده و برایش خطر آفرین شده است ؟ به خصوص اینکه نه چشم به در اختیار گرفتن بمب اتمی پاکستان است و به آن افتخار می کند که اولین کشور جهان مسلمان است که دارای زراد خانه ی اتمی می باشد ، بلکه خودش تلاش مجدانه می کند تا هر چه زودتر به سلاح هسته ای دسترسی یابد.

بنابراین سران رژیم تروریستی آخوندی برای سرعت بخشیدن به این آرزوی هسته ای شدن کوشش گسترده کرده اند تا که برای پس زدن موج مخالفت های روز افزون جهانی ومانع از دسترسی به سلاح هسته ای شدن شان مقابله و مبارزه کنند .ارتجاع و بنیاد گرائی و تروریسم را با دلار های اهدائی ناشی از فروش نفت به منطقه ی خارمیانه و شاخ آفریقا و کشور های همجوارش صادر کرده اند و دست به بحران آفرینی و جنگ افروزی و ناامن کردن وبی ثبات سازی هرچه بیشتر منطقه برای باج گیری زده اند. پس بی جهت نیست که در عراق حضور دارند و این کشور را تبدیل به باتلاق و کانون اصلی صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه کرده اند .

همچنین از طریق اعضای القاعده و طالبان در افغانستان و پاکستان فعال هستند و با شعبات مشابه ی اینان در کشمیر درر ابطه می باشند که برای هر دو کشور هند و پاکستان هسته ای مشکل آفرینی می کنند.

همینطور از طریق حزب الله لبنان هم جنگ 33 روزه با اسرائیل راه اندازی می کنند . هم اینکه اخیراً با اعزام نیروهایش برای ا قدام اعمال تروریستی و ناامن سازی درون خاک مصر اقدام نموده اند.

از سوی دیگر از طریق حماس هم جنگ داخلی و بر ادر کشی با ساف راه می اندازند .هم نوار غزه را جدا کرد ند. هم اینکه از طریق ترغیب و تشویق حماس و جهاد اسلامی فلسطین به پرتاب موشک به خاک اسرائیل مقدمه ی جنگ 22 روزه در نوار غزه را فراهم نمودند.

لذا همانگونه که ثابت شده است برنده ی نهائی هرگونه جنگ و خونریزی و بحران و بی ثباتی و ناامن سازی منطقه فقط رژیم تروریستی آخوندی بوده است . زیرا که این رژیم بدون سرکوبگری داخلی و نقض مستتمر حقوق بشر و صدور ترور و ارتجاع و بنیادگرائی به برون مرز و تعقیب سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور امکان بقاء ندارد. بنابراینا بدون شک نه اینکه دخالت مستقیم در اغتشاش و ناامن سازی افغانستان و پاکستان دارد، بلکه برنده ی نهائی این آشوب گرائی وجنگ افروزی می باشد. برای اینکه برای سرعت بخشیدن به دسترسی سلاح هسته ای نیاز مبرم به گسترش درگیری و نزاع داخلی در پاکستان همچون افغانستان دارد. چونکه برنده ی طرح ترور خانم بی نظیر بوتو همین حاکمان رژیم تروریستی آخوندی بودند . برای اینکه نیاز به شرایط کنونی پاکستان برای بهره وری سیاسی و اهداف هسته اشان داشتند.

در خاتمه اینکه بر خلاف تحلیل و آدرس غلط دادن پاسدار غیر یرانی یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان ، تنها راه حل نهائی بحران مشکلات منطقه ای و خنثی کردن چشم انداز جنگی که مشخص نیست ادامه ی آن چگونه می باشدو تا کجا می خواهد ادامه یابد و میزان ضریب تلفات انسانی و تخریب و خسارات مالی و اقتصادی و محیط زیستی اش چقدر خواهد بود؟ زیرا که هند و پاکستان و اسرائیل دارای زراد خانه بمب های اتمی می باشند. از طرف دیگر رژیم تروریستی آخوندی هم در شرف دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. پس چون کانون و مرکز اصلی خطر در تهران و جماران است . لذا تلاش همگانی نهاد های حکومتی جهانی و سازمان ملل مسئول و موظف هستند که می بایست پیرامون کوشش برای تغییرات دمکراتیک در ایران بسیج شوند و طرح جدائی دین از حکومت را دنبال نمایند .تلاش برای حکومت های سکولار و دمکراتیک در منطقه و تشکیل دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین را بطور جدی در دستور کار خود قرار دهند تا زمینه های بروز خطر جنگ وایرنگر و نابود کننده ی همه چیز که از سوی ارتجاع هار مذهبی و بنیاد گرائی و صدور رشد تروریسم وابسته به آن وجود دارد از میان برداشته شود وعلائم و آثارش محو گردد.

هوشنگ - بهداد
سه شنبه 8 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد و بررسی "چاره کار همين است (يادداشت روز("روزنامه ی کیهان دو شنبه 7 اردیبهشت ماه سال 1388
"مگر رژیم تروریستی نامشروع و ضدبشری آخوندی بدون افزایش سرکوب و ضرب و شتم و خفقان و زندان و اعدام امکان بقاء دارد که اکنون چاره کارفزونی این سیاست تجویز نشود؟"

وارونه نویس قلم بر داست یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان همچون سوداگران و تاجران خون ومرگ حاکمان سی ساله ی محروم کنندگان مردم ایران که در رأس قدرت با شرکای غارتگران شان می باشند . اکنون برای توطئه و دسیسه راهیابی چگونگی حفظ قدرت و دفع خطر و ادامه ی بقای ننگین رژیم تروریستی آخوندی در شرف تدارک توطئه ی جدیدی با عنوان لایحه تشکیل شورای عالی پیشگیری از وقوع جرم می باشند تا برای ایجاد حاشیه ی امنیتی امثال 44 دانه درشت و مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال ایجاد شود که حامی و نماینده ی لوطی جماران می باشند که در اردیبهشت سال گذشته در دانشگاه همدان از سوی عباس پالیزدار جانباز بسیجی اسامی شان اعلام و افشا شد و اکنون تلاش مذبوحانه می شود تا که پرونده ی این مجرمان ملت ایران به خاک سیاه روز گار کنونی کشانیده شده به فراموشی سپرده شود . از طرف دیگر برای استتار کردن ضعف دولت جراحی و خراطی شده ی نهم پوشانیدن ناتوانی مجلس کمدی و دکوری و انتصابی هشتم که چرا پاسخگوی مطالبات و نیاز مردم نمی باشند و به قول و وعده هائی که به مردم و موکلان خود داده اند عمل نکرده و پای بند نبوده و نمی باشند . بنابراین در آستانه ی نزدیک شدن به بر گزاری نماش خیمه شب بازب انتخابات � انتصابات � تقلبات ریاست جمهوری دهم که جو نارضایتی عمومی بسیار بالا است و فضای حکومت نظامی اعلام ناشده در جامعه از سوی سپاه پاسداران و بسیج و نیروی انتظامی حاکم شده است . همینطور پرونده ی هسته ای بحرانی و خطری تر شده است.

به خصوص پس از چند اقدام انتحاری و انفجاری در عراق علیه ی زوار های اعزامی از سوی رژیم تروریستی آخوندی که شد اکنون بر میزان انزوای کامل منطقه ای و جهانی رژیم تروریستی آخوندی افزوده شده است . همینطور رشد تضاد و رقابت های جناحی و باندی محور نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی مزید بر علت شده است . پس برای کنترل شرایط و عبور از بحران می بایست و زهرچشم گیری دست به اقدام لایحه تشکیل شورای عالی پیشگیری از وقوع جرم در مجلس کمدی و دکوری و انتصابی زده شود.

همینطور اعتراف قلم بر دست یادداشت روز با نقل قول کردن آمار پرونده های قضائی سالیانه صحه به بی قانونی بی عدالتی و تبعیض و انباشت رشد صعودی پرونده سازی برای مردم ایران گذاشته است که از سوی دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائی اعمال شده است که آن روی سکه عملی و نمود عینی و مادی و اثباتی اعتراف خاتمی است که در مرحله ی دوم تبلیغات خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری خود در کرمان گفته بود در میان قول و وعده هائی که ما مسئولان رژیم تروریستی آخوندی به مردم ایران داده ایم فقط توانسته ایم که ف ررا منصافه ی میان مردم ایران تقسیم کنیم .

البته از دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه که آخوند دزد عراقی شاهرودی پس از رئیس انتصابی شدنش اعراف کرد وگفت که کاخ مخروبه ای را تحویل گرفته است. نمی توان غیر از سالی 20 میلیون پرونده ی ساخته شده ی قضائی انتظار داشت. که اینگونه عملکرد مقایسه ای میان زمان تحویل گیری ریاست کاخ مخروبه از شیخ محدی یزدی دزد دانه درشت با شرایط پس از آن که کاخ ظلم آباد ویرانه تر شده است که این چنین بیلان داده شده است:

"بطوری که آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست محترم قوه قضائیه ورودی پرونده های قضایی را در آغاز دوران مسئولیت شان 3 الی 4 میلیون پرونده در سال اعلام کردند و سال گذشته با تصریح بر اینکه ورودی پرونده ها به 8 الی 9 میلیون رسیده و با احتساب پرونده های تعزیراتی و تخلفات اداری و... به 15 الی 20 میلیون پرونده در سال خواهد رسید؛ این مسئله را یک ناهنجاری دانستند."

در خاتمه اینکه در رژیم نا مشروع و ضد بشری که آزادی و عدالت کفر ابلیس حتی در تئوری و نام بردن می باشد تا چه رسد به اینکه به خواهد عملاً آن را تحمل و اجرا کند . مشخص است پس از 30 سال جنایت و خیانت و جنگ افروزی و عوامفریبی و دین فروشی و غارتگری و دزدی سیستماتیک که عملکرد دارد که حاصلش شکاف عمیق طبقاتی کنونی و شریط طاقت فرسای زندگی زیر خط فقر اقتصادی 80 % جمعیت کشور است که رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و فقر و بیکاری را تحمل می کنند . لذا مسئولان این رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی و یاغی بین المللی دزد و غارتگر و جنگ افروز و دین فروش نمی توانند به جز افزایش ابزار سرکوب و ضرب و شتم و خفقان در جامعه و گسترش صدور احکام بازداشت و زندان و شکنجه و اعدام و سنگسار و قطع اندام متکی باشند تا بتوانند به بقای ننگین خودشان ادامه دهند که از سوی حربه ی دین ابزار ی شده و راندمان سالی 20 میلیون پرونده ی سازی قضائی اعمال و دنبال می شود . برای اینکه در 30 سال گذشته فعال ترین نهاد رژیم تروریستی آخوندی دستگاه قضائی آلوده به فساد و رشوه و تبعیض بوده و می باشد که حامی کلان دزدان و غارتگران حرفه ای می باشد و به شیوه ای گوناگون صدور احکام اعدام و تیر باران های سیاسی و خرابکار و جاسوس و عامل بیگانه و ستون پنجم و پیاه نظام دشمن یا مبارزه با مواد مخدر و قاچاقچی و اعتیاد و تهاجم و شبیخون فرهنگی و اراذل و اوباش و بی حجابی و بوده است. بنابراین اکنون با حیله و ترفندی دیگر تلاش کرده اند که نه برای کاهش ظلم وستم و جنایت و اجحاف های تحمیل شده که برای افزایش ونهادینه کردن سرکوب وارعاب و وحشت در جامعه و کنترل نارضایتی عمومی و به تعویق انداختن خشم قیام و خیزش عمومی در بستر سرنگونی می باشد.

هوشنگ � بهداد
دو شنبه 7 اردیبهشت ماه سال 1388
روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 7 اردیبهشت ماه سال 1388
هدف وسيله را توجيه نمي كند
جالب است که پس از 30 سال سر نوشت و عاقبت رژیم عوامفریب و دین فروش و قدرت طلب و جنگ افروز و غارتگر به آنجا رسیده است که اکنون عنوان سرمقاله ی ورق پاره ی حکومتی جمهوری شده است "هدف وسیله را توجیه می کند" که تداعی و بیان کنندهی ضریب جنگ و جدال و گریز و دعوا ی جناحی و باند ی گرگ های هار برای کسب قدرت است که آنچنان افزایش یافته است که بطور عریان دین ابزاری شده مبدل به وسیله برای حفظ قدرت انحصاری و تلاش برای حذف رقیب شده است.

زیرا که سرمقاله نویس ترفند باندهای مافیائی حاکم را رو کرده و به نقد کشانیده وگفته است که چرا اینان کوشش کرده اند برای گسترش آرای تقلباتی نمایش خیمه شب بازی انتخابات انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم تصمیم به کاهش سن رأی دهنگان بگیرند و آن را از طریق لایحه ی دولتی در مجلس کمدی و دکوری و انتصابی هشتم دنبال نموده اند ؟

آری دامنه اعتراض و اختلاف و انتقادان پیرامون این حرکت آنگونه عریان و علنی شده است تا جائی که ملای سرمقاله نویس با متهم کردن مدعیان اصول گرائی را متهم کرده که چرا از طرحی پیشنهادی دفاع می کنند که مر بوط به رقیب مدعی اصلاحی طلبی در مجلس ششم است که خودشان مخالف این پیشنهاد بودند و در مجلس فرمایشی هفتم با آن مخالفت کردند ؟ اما اکنون خود خواهان تصویبش لایحه دو فوریتی شده اند. ولی در دنباله ملای سرمقاله نویس تقضای عدم تصویب این لایحه شده و دلایل عدم تصو یب ا پیشنهاد خود را نیز طبقه بندی کرده است .

غافل از آنکه ملای سرمقاله نویس در این طبقه بندی به نکاتی اشاره کرده است که نادیده گرفته شده که رژیم تروریستی آخوندی یک رژیم غیر متعارف است که هیچ شباهتی به هیچیک از کشور های نرمال جهان ندارد که اکنون قرار باشد شرایط سنی رأی دهند گان در این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نامشروع و ضد بشری مشابه کشورهای دمکراتیک و قانونی باشد.

همچنین شایان یادآوریست که مشخص نیست که در سیاست شتر گاو پلنگی و متناقض یک بام ودو هوای رژیم تروریستی آخوندی چرا در مورد موضوع ازدواج که بسیار مهمتر از موارد یاد شده ی است اشاره ودر نظر گرفته نشده وهر گز انتقاد به شرایط سنی نشده است که در موردهای انتقادی کاهش سن یادشده رأی دهندگان پیرامون ازدواج رعایت نشده است. زیرا که هنوز فراموش نشده است. که چگونه شرایط سنی ازدواج 9 سال برای دختر و 15 سال برای پسر تعیین شده بود که تناقض آشکار با بندهای ترسیم شده ی انتقادی به لایحه ی پیشنهادی کاهش سن رأی دهندگان دولت به مجلس کمدی و دکوری و انتصابی هشتم دارد .

در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس خوب می داند که آخوند بساز و بفروش و غارتگر رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران اعتراف کرده است که کمتر از 40 میلیون رأی برا رژیم تروریستی آخوندی زیان آور ی باشد که معنی و مفهومش یعنی رأی سازی که به آن مرحله رسیده است که جز تقلبات گسترده امکان پذیر نمی باشد که تلاش شده تا یک اقدام شود که رنگ و بوی قانونی به آن داده شود که نیاز به تصویب لایحه ی دولتی کاهش سن رأی دهند گان است که ملای سرمقاله نویس با این لایحه ی پیشنهادی دولتی به مجلس کمدی و دوری و انتصابی هشتم مخالفت نموده و تأکید اکید کرده است نمی بایست به تصویب برسد . البته با توجه به اینکه معمولاً سر مقالات این ورق پاره به دیدگاه و نکته نظرات لوطی جماران نزدیک است . بنا براین به احتمال زیاد با اخطاری که به عدم تصویب این لایحه دولتی در مجلس دکوری و کمدی و انتصابی داده شده است بعید است که پیشنهاد لایحه ی دولتی کاهش سن شرکت کنندگان نمایش خیمه شب بازی در مجلس دکوری و کمدی و انتصابی به تصویب به رسد.
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 7 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد و بررسی " آمريكا متهم اول" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1388
"برای رد گم کردن و طلبکاری نمودن ، به شیوه ی وارونه گوئی و فرافکنی و آی دزد آی دزد کردن، آمریکا بعنوان متهم اول اقدامات تروریستی در عراق محکوم شده است"

ملای سرمقاله نویس تصویر مار کش و مار قالب کن با از موضع فرافکنی و آی دزد آی دزد کردن وارد صحنه ی نمایش معرکه گیری علیه ی آمریکا شده است تا به حساب خودش با آویزان شدن به موضع تزریقی و تحمیلی و وارونه گوئی لوطی جماران ، تلاش کرده است تا که با پاک کردن صورت مئله و آدرس غلط دادن بتوااند چنگال خونین و آلوده ی چندین ساله ی طرح دخالت گری و اقدامات تروریستی و ناامن سازی و باتلاق کردن عراق پاک شود. در صورتیکه تجربه ی عملکرد ننگین 3 دهه ی رژیم تروریستی آخوندی آنگونه به وضوح کار نامه ی سیاه وننگین و خونین دارد که گواه این واقعیت است که بقای رژیم تروریستی آخوندی بدون ارتباط به جنگ افروزی و خو نریزی و ترور و وحشت و صدور تروریسم و بنیاد گرائی به برون مرز وپیگیری فعال سیاست مستمر دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار منطقه نبوده است . آنچنانن که بقا و سر نوشتش به اینگونه سیاست و اقدامات پیوند خورده شده است که از فاصله گیری و جدائی از این سیاست امکان پذیر نمی باشد .

دلیل هم ساده است. برای اینکه گذشته از این واقعیت که هرگونه جنگ و ناامنی و بی ثباتی و اقدامات تروریستی در منطقه که رخ داده است طرف برنده فقط رژیم تروریستی مرگ زا و مرگ زی و جنگ افروز رژیم تروریستی آخوندی بوده است . همانگونه که دشمنی پروسه ی مذاکرات صلح خاورمیانه کردن و تلاش برای هژمونی منطقه ی خاور میانه داشتن و حاشیه ی امنیتی باج گیرانه برای دسترسی به سلاح هسته ای آن سوی معادله ای است که از طریق سپاه پاسداران و حزب الله لبنان وحماس در منطقه طرح دوجنگ 33 روزه و 22 روزه با اسرائیل اجرا شد .

بنابراین برای ناامن نشان دادن عراق دست به عملیات و اقدامات انتحاری و تروریستی در عراق زده می شود تا وانمود شود عامل و مقصر حضور نظامیان آمریکائی در عراق می باشد که می بایست هم نظامیان آمریکائی از عراق و حتی افغانستان اخراج شوند . هم اینکه قرار داد توافقنامه ی امنیتی دولت عراق با آمریکا ملغی گردد که تنها کشور مخالف در منطقه که مخالف این توافقنامه ی امنیتی دولت عراق با آمریکا بوده و همچنان هم هست رژیم تروریستی آخوندی است.

پس بی جهت نیست که ملای سر نویس با وارونه گوئی داستان را معکوس بیان کرده است . زیرا همانگونه که اشاره شد دست پیش را گرفته تا پس نماند . لذا آنگونه طبکاری کرده است که انگاری دستگاه آدمکش حرفه ای و بد نام اطلاعات سابقه ی قتل های زنجیره ای و انفجار حرم امام رضا و ربودن و مثله کردن 3 رهبر مسیحی ایرانی را در کارنامه ی سیاه و ننگین خودش ندارد . همچنین سپاه پاسداران پس از اشغال نظامی افغانستان که اعضای طلبان والقاعده از مرز افغنستان بااستان خراسان که به ایران گریختند را تحویل نگرفت و در پاد گان های نظامی و ابسته به خود آموزش نظامی اشان نداد و بطور مشترک در عربستان سعودی و عراق و مادرید اسپانیا و لندن دست به اقدامات تروریستی � انفجاری نزدند که اکنون ملای سر مقاله نویس فرافکنانه آمریکا و القاعده را عامل اقدامات انتحاری و انفجاری علیه نیروهای اعزامی و زوار به عراق معرفی کرده است. تا اینکه سیاست تغییر اوبا ما را شکست خورده جا بزند که چرا نیروهای نظامی آمریکائیان از عراق را اخراج نکرده است که هدف اصلی سر ستیز با آمریکا می باشد؟ البته پاسخ به رقیب پاسدار گماشته احمدی نژاد نیز غیر مستقیم داده شده است که با فعال کردن مشاور ویژه اش حمید ملانا و راه اندازی ستاد انتخاباتی در آمریکا می باشد که شهروند آمریکائی است که با شیوه ب هدر گفتن تا دیوار بشنود پاسخ انتقادی به راه اندازی ستاد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا داده شده است .

در خاتمه ی اینکه ملای سرمقاله نویس عجیب حساسیت دارد تا که از موضع نماینده ی ملت و سخنگوی دولت عراق ظاهر شود . زیرا که بیش از مردم و دولت عراق ابراز نگرانی از عدم اخراج نیرو های نظامی آمریکا از عراق کرده است که خود همین موضع گیری و ضریب حساسیت زیاد اثبات می کند هدف ناامن سازی عراق تابع چه اهداف شوم طراحی شده ی پشت صحنه می باشد؟ زیرا که با نسبت دادن اقدامات اخیر تروریستی در عراق به متهمان آمریکا و القاعده و سلفی های عراقی و وهابیون عربستان سعودی و نتیجه گیری کردن این موضع که ساده انگارانه است که آمریکا اختیارات و امنیت عراق را به دولت عراق واگذار کند که نوعی خط و چارچوب تعیین تکلیف کردن باامر ونهی و تحریک کردن دولت عراق علیه ی آمریکا و فشار آوردن برای اخراج نظامیان از عراق می باشد تا عوامل رژیم ترورستی آخوندی جایگزین شان در عراق شود . از سوی دیگر بر جسته کردن دشمنی با عربستا ن و عراقیان مخالف حضور و دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی در امور داخلی عرق می باشد . زیرا که حضور نظامیان آمریکا در عراق مانع اصلی توسعه ی پیشروی سیاست اشغال کامل عراق است.

هوشنگ - بهداد
یکشنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد و بررسی " تبليغات براى بعد از انتخابات ! (يادداشت روز("روزنامه ی کیهان یکشنبه اردیبهشت6 ماه سال 1388
"طلبه پاسدار یادداشت روز نویس پیشاپیش تحلیل و نظر داده که مدعیان اصول گرائی فقط یک نامزد دارند وپیروز قطعی هستند و رقیب دوم خردادی نیز شکست حتمی دارد"

انتخابات خیمه شب بازی انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم آنگونه آزاد است که گذشته از مفقود شدن تعداد 5 میلون آرأی واجدین شرایط که مترادف و الگو گرفته شده از سیاست آزمون شده ی 4 ساله ی مفقود شدن چند صد میلیار د دلاری فروش نفت است که می بایست بقول شیخ مهدی کروبی این 5 میلیون توسط نیروهای غیبی برای ایجاد حماسه سازی مورد استفاده واقع شود تا دگر باز اثبات گردد مردم چگونه روی به مدعیان اصول گرایان مخالف شیفتگان قدرت و عاشقان خدمتگزری به مردم ایران آوردند؟!

بنابراین برای مقدمه سازی این پیروزی حاسه ساز که آخوند بساز و فروش و غارتگر رفسنجانی کتر از زیر 40 میلیون آرا را خطرناک می داند فراهم شود . مشروط بر اینکه نشان داده شود ضریب آزادی عمل نامزدان و رأی دهندگان تا کجاست ؟ لذا طبله پاسدار یادداشت روز نویس تکلیف رقبای درونی باندهای مافیائی مدعی اصول گرایان پاسدار گماشته احمدی نژاد را مشخص کرده و آب پاک برروی دست منتقدان پاسدار گماشته احمدی نژاد ریخته، همچنین اینگونه تکلیف شکست حتمی مدعیان دوم خردادی های اصلاح طلبان را نیز برجسته کرده است:

"در این میان تکلیف اصولگرایان از اول مشخص بود. دکتر احمدی نژاد - همانگونه که انتظار می رفت- از حمایت کامل گروهها و جریان اصولگرایی برخوردار است. اما ماجرا در جبهه اصلاح طلبی به گونه ای پیش رفت که معادلات موجود کار آنان را به �تاکتیک توجیه شکست� کشانده است. اصلاح طلبان که بعد از پایان حاکمیت 8 ساله خود و پس از انتخابات شوراهای اسلامی و به تبع آن مجلس هفتم طعم شکست را چشیده و در انتخابات نهم ریاست جمهوری خود را بازنده میدان دیدند، بار دیگر قدم در عرصه رقابت گذاشتند."

در ادامه طلبه پاسداریادداشت روز نویس برای اینکه خودش را از شیر بیگرد تا که مسئول پاسخ گوئی در زمینه ی اختلافات جبهه ی خودی نباشد . پس در ابتدای نوشتار یادداشت روز خود با کلی گوئی و بستته بندی کردن از موضع ارتش که آقا و چرا ندارد. وضع مدعیان و رقبای اصول گرائی پاسدار گماشته احمدی نژاد را تعیین کرده است تا که بتواند توپ را به زمین رقیب مدعی اصلاح طلبی شوت کند و فرصت داشته باشد خاتمی و میر حسین موسوی را دراز کند و حامیان شان را متهم و بازجوئی نماید وبا مرور داشتن بر یادداشت های روز و خبر های ویژه و طنز گفت و شنود و نکته های ورق پاره ی کیهان راه نشخوار و رله کرده تا توانسته باشد اتخاذ موضع علیه ی خاتمی و میر حسین موسوی و حامیان شان کند . همینطور اشاره به چند سفرابتدائی انتخاباتی خاتمی کرده و نتیجه گرفته است که خاتمی چونکه متوجه شد که از استقبل مردمی بر خوردار نیست و آمدن میر حسین موسوی برروی صحنه مکمل استقبال مردم استان یزد از پاسدار گماشته احمدی نژاد شد. بنابراین در نهایت خاتمی را به این تصمیم گیری کشاند که چون پیروزی در چشم انداز نیست انصراف داد و از صحنه ی رقابت کنار رفت.

البته طلبه پاسدار وارونه گوی و کتمان کننده ی حقایق ضرورت نمی بیند تا که اذعان و اعتراف کند که چگونه پاسدار گماشته احمدی نژاد با هزینه و بودجه ی بیت المال دست به تور سفرهای تبلیغاتی � انتخاباتی استانی زده و هنوز هم می زند؟ یا چگونه با تقسیم پول در میان روستائیان از سوی سپاه پاسداران اینان با اتوبوس از روستاها جمع آوری و به صحنه های نمایش خیمه شب بزی به حساب استقبال از پاسدار گماشته احمدی نژاد کشانیده می شوند ؟ همانگونه که هیچگونه اشاره ای به توزیع سیب زمینی فاسد مجانی دولتی و اهدای سکه های تولدی و تقسیم پول به مبلغ 200 هزار تومان دولتی میان کار مندان دولت برای خرید آرای تقلباتی � انتخاباتی نکرده است. تا که دستش باز باشد اینگونه زیرآب میر حسین موسوی و حامیانش را بزند که چرا به دولت عوامفریب و شیاد و دروغگوی دین فروش و جنگ افروز و سر کوبگر نهم اتتقاد کرده است:

"اما میرحسین موسوی که بعد از سالها، لب به سخن گشوده بود با استراتژی �ایجاد وحشت از باقی ماندن احمدی نژاد و دولت اصولگرا� پا به میدان گذاشت. او در اظهار نظرهای متعدد و سخنرانی های خود سعی کرد با ارایه آمار و ارقام و تحلیل وضع فعلی کشور، ادامه دولت نهم را یک فاجعه(!) تلقی کند. شعارهای - به زعم خود- رأی جمع کنی چون تأسیس تلویزیون خصوصی، جمع کردن گشت های ارشاد و طرح امنیت اجتماعی و وعده هایی چون آزادی فعالیت گروههای مارکسیست در دانشگاهها! و... داد. هر چند به نظر نمی رسد شخصیتی چون میرحسین موسوی به برخی از همین گفته های خود اعتقاد قلبی داشته باشد، اما به هر حال این حرفها پای وی نوشته شد.از سوی دیگر حمایت احزاب افراطی دوم خردادی چون مشارکت و سازمان مجاهدین و همچنین کارگزاران از میرحسین شاخص های اصولگرایی را به مراتب در وی کمرنگ کرد و او را به عنوان نامزد تمام عیار اصلاح طلبان معرفی نمود مردم آنقدر از دوران حاکمیت اصلاحات خاطره تلخ در ذهنشان نشسته که بازگشت به آن دوره، بسیار بعید و غیر ممکن می نماید. برای مردم روی دیگر سکه اصلاح طلبی، تهاجم به دین و ارزشهای اسلامی و انقلابی، توهین به امام(ره) ، ترویج سکولاریسم، بسط سیاست تساهل و تسامح در عرصه فرهنگ و وادادگی در زمینه دیپلماسی و سیاست خارجی و... است. اصلاح طلبان خود می دانند که مشکل اصلی، نفس اصلاح طلبی و ملزومات و تبعات آن است نه نامزدهایی که معرفی شده و یا حتی نمی شوند. از این رو آنان که خود را پیشاپیش بازنده این میدان می بینند، از هم اکنون سعی در القای شبهه در روند انتخابات دارند. پیشنهاد ایجاد کمیته صیانت از آراء که توسط اصلاح طلبان طرح شد یکی از این موارد است. پیشنهادی که دنباله آن را رسانه های بیگانه و ضد انقلاب گرفتند و گفتند که اگر �کمیته صیانت� نباشد نمی توان از سلامت انتخابات در ایران مطمئن شد!اعلام و طرح �کمیته صیانت از آراء� در واقع یک جنگ روانی از سوی اصلاح طلبان علیه دولت نهم و ایجاد تشکیک در سلامت انتخابات از سوی آنان به شمار می آید"

.در خاتمه اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس به جای پاسخگوئی منطقی دادن به انتقاد های مستندی که از زاویه محافظه کاری از سوی نامزد و منتقدان دوم خردادی ای رقیب به دولت نهم شده است. در عوض با شیوه ی چماق و تهدید و ارعاب و پرونده و سناریو سازی روی آورده است و با قبرستان کهنه شکافتن و گزینه برداری نمودن سطحی و لیست کردن انتقادات رقیب با اتهام ایجاد تشکیک کردن در عملکرد دولت نهم که هر گز جای هیچگونه دفاعی برای منتقدان مدعی اصول گرائی ندارد با روش صدور کیفر خواست صادرکردن رقیب را بازجوئی و محاکمه و متهم و محکوم و شکست خورده از پیش معرفی کرده است . بدتر اینکه چون رقیب دوم خردادی پیشنهاد نظارت صیانت بین لمللی بر آرای انتخاباتی داده است متهم به جاسوسی و همگامی با دشمن بیرونی شده است. البته پرسش است که اگر چنانچه ریگی بر کفش نیست و کاسه ای بر زیر نیم کاسه نهفته نمی باشد . چرا به جای پاسخ اصولی به انتقادات دادن ها ، به شگرد بازجوئی و تهدید و اتهام زدن و متهم کردن با اهرم چماق و ترور روی آورده شده است؟ خلاصه اینکه آیا بازهم می بایست پس از 30 سال تجربه ی عوافریبی و دروغ و آزمون کردن تقلب و نیرنگ بازهم در دام این بازی لورفته و نخ نما شده ی سیلکی افتاد. یا نه اینکه می بایست این نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم را تحریمش کرد و برای بر هم زدن میز بازی چیده شده منحرف کردن اذهان عمومی فعالیت جدی گسترده برای جدائی دین از حکومت یرای تغییرات مکراتیک کرد تا مقدمه ی بر چیده شدن بساط دین فروشی و عوامفریبی و جنگ افروزی و غارتگری و بی عدالتی و ظلم و سرکوب و خفقان و سانسور از جامعه فراهم شود.

هوشنگ - بهداد
یکشنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد وبررسی " بازگشت به معنويت صدر انقلاب" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 5 اردیبهشت ماه سال 1388
" مانور تبلیغاتی ضد آمریکائی به مناسبت سالروز تهاجم شکست خورده ی طبس وپیوندزدنش به 13 آبان اشغا ل سفارت آمریکا درتهران برای پاک کردن صورت مسئله و منحرف کردن اذهان عمومی "

باز معرکه گیری موضع ضد آمریکائی به مناسبت 5 اردیبهشت سالروز طبس شده است که ادامه ی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه در سال 1358 می باشد . یعی سیاستی که منجر به 3 دهه ماندگاری ننگین رژیم تروریستی آخوندی شده است که باید افزود جدا شدن و فاصله گرفتن از این سیاست به مفهوم شتاب دادن به فروپاشی رژیم تروریستی آخوندی می شود.

برای همین است که مقاله نویس هر گز علاقه ای ندارد تا که توضیح دهد که مگر پس از شغل سفارت آمریکا در 13 آبانسال 58 در تهران که طرح تهاجم شکست خورده ی 5 اردیبهشت برای آزادی سازی کارکنان سفارت وگروگان ها آمریکائی را بهمراه داشت چه اتفاق افتاده است که فضا این چنین موجب دوری از اهداف و اختلاف فاحش 180 در جه ای ر جامعه نسبت به 29 سال پیش تا کنون شده است که درست مضاد ادعای مطرح شده است که این چنین به تصویر کشانیده شده است:

29" سال قبل كه در روز پنجم ارديبهشت نظاميان آمريكائي به اراده الهي در صحراي طبس دچار طوفان شن شدند و مفتضحانه شكست خوردند ما شيفتگان خدمت بوديم نه تشنگان قدرت ما براي رسيدن به مقام و منصب بهيچوجه حاضر نبوديم به حربه اي مانند توجيه كردن وسيله متوسل شويم به پول بي اعتنا بوديم براي شخصيت انسان ها حرمت قائل بوديم دچار پول پرستي نبوديم تهمت زدن و دروغ گفتن را در اعتقاد و عمل حرام ميدانستيم و جامعه ما در اوج معنويت قرار داشت . چنان جامعه اي چرا مشمول عنايات الهي نباشد و هنگامي كه در اوج بي خبري و غفلت مورد تهاجم نظامي شيطان بزرگ قرار مي گيرد اراده الهي به نفع مردم اين جامعه وارد عمل نشود و آن توطئه را ناكام نگذارد اين سنت الهي است كه خدا از مومنان دفاع مي كند آنان را مشمول نصرت خود قرار مي دهد وكيد خائنان را به خودشان برمي گرداند. "

همچنین مقاله نویس بازهم بدون بررسی ریشه ای وعلت اهداف اشغال سفارت آمریکا که چگونه منجر به حذف رقبا و قبضه کردن قدرت و انحصاری کردنش شد . همینطور بدون آنکه سرمقاله نویس به بازتاب اجتماعی اقتصادی این اشغال گری و دمیدن در تنور جنگ روانی با آمریکا اشارهاش داشته باشد که این بازی سیاسی چه تأثیرات مخربی بر جای گذاشته است . بطوریکه جامعه را بدو بخش بالائی اقلیت صاحب همه چیز و پائین های اکثریت و محروم با شکاف عمیق طبقاتی تبدیل کرده است. یا اینکه بگوید مگر پس از اشغال نظامی افغانستان رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خود خطاب به بوش اعراف نکرد و نگفت که بوش می داند اگر چنانچه در اشغال نظامی افغانستان با تجاوز گرا نظامی افغانستان همکاری نکرده بودیم . هنوز طلبان بر افغانستان بر سر قدرت بود . یا اینکه توجهی به موضع رحیم مشائی نسبت به دوستی با اسرائیل نماید که چگونه ترددهائی که با آمریکا و کانادا داشته است و دیدار با مشاور اوباما داشته و نظراتی که پیرامون آمادگی مذاکره با آمریکا داده است ؟ اما اکنون با پاک کردن صورت مسئله این چنین از تاریخچه گذشته ی جنایات آمریکا و دشمنی با ملت ایران گزارش داده است:
در تحليل معنوي واقعه طبس بايد ويژگي هاي دو طرف ماجرا را در نظر گرفت . در يك طرف آمريكا قرار داشت كه تا آن زمان بيش از 25 سال ايران را تحت استعمار خود داشت و با ملت ايران همچون بردگاني رفتار مي كرد كه بايد بدون اراده با تمام وجود و امكانات و ثروت هاي كشورش در اختيار دولتمردان آمريكائي باشد و در طرف ديگر ملتي بود كه با قيام يكپارچه خود به استعمار آمريكا و عمر سلطه مزدوران آمريكا برايران خاتمه داده و اكنون با عده اي جاسوس كه در سفارت آمريكا در تهران تلاش مي كردند همان سلطه جهنمي را برگردانند مواجه بود. دولت آمريكا تجسم ظلم و چپاول و بي فرهنگي بود و از ابزارهاي مادي و ضد بشري براي ادامه سلطه خود استفاده مي كرد و ملت ايران با تكيه بر اعتقادات خود و با توسل به جهاد و شهادت به سلطه آمريكا و نوكرانش پايان داده بود و اجازه نميداد اين سلطه باز گردد. تسخير لانه جاسوسي آمريكا در تهران و به گروگان گرفته شدن جاسوسان آمريكائي با هدف جلوگيري از بازگشت سلطه آمريكا بر ايران صورت گرفت و ملت ايران به دليل تكيه بر ايمان و اعتقادات و معنويت در اين نبرد توانست پيروز شود و نصرت الهي عامل اصلي اين پيروزي بود. در ماجراي طبس خدا آشكارا از بندگان مومن خود در برابر تهاجم پيروان شيطان حمايت كرد كاري شبيه آنچه در حمايت از خانه خود در برابر تهاجم اصحاب الفيل انجام داده بود. امام خميني در تحليل اين واقعه با انتشار بيانيه اي اعلام كردند : � اينجانب كه كرارا گفته ام كارتر (رئيس جمهور آمريكا) براي وصول به رياست جمهوري حاضر است به هر جنايتي دست بزند و دنيا را به آتش بكشد شواهد آن يكي پس از ديگري ظاهر شده و مي شود و اشتباه كارتر در آنست كه گمان مي كند با دست زدن به اين مانورهاي احمقانه مي تواند ملت ايران را كه براي آزادي و استقلال خويش و براي اسلام عزيز از هيچ فداكاري رويگردان نيست از راه خودش كه راه خدا و انسانيت است منصرف كند. كارتر باز احساس نكرده با چه ملتي روبروست و با چه مكتبي بازي مي كند . ملت ما ملت خون و مكتب ما جهاد است . � (صحيفه امام جلد 12 صفحه 255 ) . بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي در اين پيام ويژگي هاي دو طرف ماجراي طبس را به روشني نمايانده اند. در يكطرف كساني هستند كه تشنه قدرت هستند و براي فرو نشاندن عطش خود حاضرند مرتكب هر جنايتي بشوند و در طرف ديگر ملتي قرار دارد كه براي احقاق حقوق خود و براي دفاع از اعتقادات خود جهاد در راه خدا را برگزيده و از هيچ فداكاري رويگردان نيست. دشمنان اسلام و ايران و آزادي و استقلال يعني سردمداران سلطه جهاني و استكبار و استعمار هر روز با توطئه جديدي به صحنه مي آيند. اين توطئه ها را فقط وحدت صداقت ايمان معنويت و پاي بندي مسئولان به اصول و آرمان ها و ارزشها مي تواند خنثي كند. اگر مسئولان اين چنين باشند جامعه را نيز به رنگ خود در مي آورند و از نيرنگ ها در امان نگهميدارند. اكنون بازگشت به معنويت صدر انقلاب نياز اصلي جامعه است"

رژیم نامشروع و ضد مردمی که با عوامفریبی و دین فروشی و شیادی و نیرنگ و حقه دین را تبدیل به ابزار قدرت وانباشت ثروت و سکوب و خفقان و ارعاب و وحشت در جامعه کرده است که از تجربه 30 ساله هم بر خورد می باشد که پیوسته با جنگ افروزی و بحران آفرینی کردن و صدور آن با تروریسم و بنیاد گرائی و انحراف اذهان عمومی توانسته است هم پژواک آزادیخواهی مخالفان را خفه کند . هم صدای اعتراضی منتقدان و دگر اندیشان را خاموش نمایند و رقبای متقد خودی را رام کند و پاسخ مطالبات مردم را حواله به نا کجا آباد و سر خرمن بدهد . مهمتر اینکه همیشه بایک بهانه و اهرم مبارزه با دشمن خارجی یا شیطان سازی آنهم شیطان بزرگ آمریکا اهداف شیطانی خودش رادنبال کرده است . آنگونه که این شگرد و تاکتیک عوامفریبانه تبدیل به رمز و معمای ماندگاری و بقای استراتژیک اش شده است .

بنابراین مشخص است اکنون که در اوج نامشروعیت قرار دارد و با فضای خشم و نارضایتی عمومی مواجه است . از طرف دیگر اختلافات درونی و رقابت هایش هم رشد و توسعه یافته و هم علنی و آشکار شده است . به خصورت در گیر بحران خطیر هسته ای وانزوای منطقه ای به سر می برد . به ویژه اینکه روند رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و فقر و بیکاری ناشی از 3 برابر بودن واردات نسبت به صادرات عجیب فزونی یافته است که منجر به شرایط حساس و خطیر انفجاری شده است .

در خاتمه اینکه در چنین شرایطی که بدجوری تق و گند سخنرانی پاسدار احمدی نژاد در اجلاس ژنو در آمده است. شایان توجه و یادآوری است که معجون و معجزه ی ادعای دشمنی و مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا کردن چه میزان ضروری و مورد نیاز می باشد . برای همین ملای سرمقاله نویس ورق پار ی حکومتی جمهوری اسلامی معتلق به لوطی جماران از سالروز شکست طبس فرصت مغتنم گیر آورد ه و تا آنجا که توانسته در تنور دشمنی و ضدیت با آمریکا دمیده است .

هوشنگ � بهداد
شنبه 5 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد وبرررسی صیاد در دام ! (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان شنبه 5 اردیبهشت ماه سال 1388
"پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری با وارونه و سناریو سازی یادداشت روز اخطار آمیز عدم شرکت در اجلاس ژنو سوئیس در دام خطرناک را به صیاد در دام با پیروزی تبدیل کرده است !"

سربازجو پاسدار یادداشت رروز نویس چون حرفه و تخصصش در پرونده و سناریو سازی و هذیان و وارونه گوئی می باشد . فراموش کرده است که قبل از سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد با اعزام تیم دولتی هوراکش همراه وی که رسانه های خارجی تصویر علی اکبر ولایتی مشاور امور بین المللی لوطی جماران و وزیر امور خارجه دوران آخوند بساز و بفروش رفسنجانی رانیر پخش کردند که شانه به شانه پاسدار گماشته احمدی نژاد سوار هواپیمای عازم ژنو سوئیس می باشد . سرباز و حسین شریعتمداری آن موقع با عنوان یادداشت روز دام خطرناک تدارک دیده شده از سوی آمریکا وا سرائیل در اجلاس ژنو سوئیس اخطار داد که پاسدار گماشته در این اجلاس شرکت نکند. اما اکنون که گند قضیه در آمده است و پاسدارگماشته احمدی نژاد و رژیم تروریسی آخوندی آنگونه تابلو و بی ارزش در منطقه و جهان شده است و بر انزوای منطقه ای افزوده شده است که مورد انتقاد مطبوعات دوم خردادی واقع شده است بطریقی که برای کنترل چینن شرایطی از سوی معاون وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید رشاد اسلامی که یکی از همکاران ورق پاره ی همین کیهان پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی می باشد به مطبوعات اخطار داده شده است که حق ندارند مطلبی پیرامون اجلاس ژنو سوئیس چیزی بنویسند و بازتاب دهند . اما اکنون مشخص نیست که برای چه با هذیان و وارونه گوئی نام یادداشت روز صیاد در دام بر گزیده شده است؟!

همینطور پاسدار سربازجو حسین شریعتداری بی نام و نشان شده توضیح نداده است که اگر چنانچه قطعنامه ی پایانی اجلاس ژنو براساس سخنرانی دیکته شده پاسدار گماشته احمدی نژاد تنظیم نشده است ، بلکه متن آن از قبل تهیه و تنظیم شده بود که بهممین دلیل موجب اخطار این سربازجو پاسدار در یادداشت روز 30 فروردین دام خطرناک شد چگونه است که این اجلاس به خاطر حضور پاسدار گماشته احمدی نژاد از سوی خیلی کشورها تحریم شده بود؟ چرا پاسدار گماشته احمدی نژاد به اخطار سر بازجو حسین شریعتمداری نه اینکه به آن توجهی نکرد و حضور یافت ، بلکه آنگونه نسخه ی تزریقی دریافتی قرائت کرد که بستر ساز آماده سازی قطعنامه ی پایانی اجلاس ژنو علیه ی رژیم بربرمنش و تاریک اندیش پدر خوانده ی تروریست جهانی ویاغی بین المللی شد.

مسخره تر اینکه پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری با ضرب سیلی صورت کردن و با اثبات زمین گرد است . برای اینکه گند و گلاب زدگی پاسدار گماشته احمدی نژاد را بر سر نامزدان و رقبای انتخاباتی و دوم خردادی اش آوار کند بدون توجه به اخطار قبلی عدم حضور در اجلاس ژنو سوئیسیادداشت روز خودکند اما اینگونه وارونه و طبکارانه تحلیل دادهاست تا که تبلیغات انتخاباتی رقیب را خنثی کند:

"در پی اقدام هوشمندانه احمدی نژاد در ژنو که �حماسه� نام شایسته ای برای آن است و عصبانیت ناشی از ناکامی آمریکا و متحدانش را به دنبال داشت، برخی از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً دو نامزد مطرح این جبهه که انتظار می رفت از دستاورد حماسی ژنو خرسند بوده و بیرون از محدوده تنگ گروهی و جناحی به ستایش و تقدیر از این حماسه دینی و ملی برخیزند، به جای تقدیر، زبان به گلایه گشودند که چرا احمدی نژاد با سخنان خود در اجلاس ژنو، زمینه بی حرمتی و اهانت به جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است! اشاره آقایان به خروج چند دیپلمات اروپایی از اجلاس به هنگام سخنرانی احمدی نژاد و اهانت دو تن از تماشاچیان است که به اعتراف وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، از دانشجویان یهودی طرفدار اسرائیل در ژنو بوده اند."

در ادامه ی یادداشت روزسربازجو حسین شریعتمداری برای اینکه همانگونه که اشاره شد با وارونه گوئی کردن دام خطرناک را توانسته باشد به دام صیاد تبدیل کرده باشد تا موفق به تهیه و تنظیم تحلیل یادداشت روز به شیوه ی سناریوی و ارونه سازی بازجوئی علیه ی رقیب منتقد دوم خردادی شود و ارائه کرده باشد . در ادامه ی یادداشت روز خود باآویزان شدن به برخی از گفته های خمینی شیاد و دفاع از موضع گیری هوشمندانه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد در اجلاس ژنو کردن که منطبق با تئوری دفاع از رژیم تروریستی آخوندی در اجلاس ژنو شرکت و نسخه قرائت کرد . بنابراین به فرمول بندی کردن نقادانه ی رقیب منتقد دوم خردادی ها و ترک کنندگان معترض اجلاس پرداخته است که بندهائی از این فرمول ششگانه خطاب به رقبای منتقد چنین است:

- قبل از همه این پرسش مطرح است که آیا در سخنان دکتر احمدی نژاد نکته نسنجیده! غیرقابل قبول! و خلاف واقعی دیده می شود؟ 1-پاسخ این سؤال منفی است، چرا که جنایات رژیم صهیونیستی، نژادپرست بودن این رژیم جعلی، حمایت آمریکا و اروپا از جنایات اسرائیل، بی تفاوتی سازمان ملل متحد در مقابل وحشی گری صهیونیست ها، ظالمانه بودن حق وتو و... که به گونه ای مستند در سخنرانی احمدی نژاد آمده بود واقعیاتی غیرقابل انکار هستند بنابراین نمی توان سخنان ایشان در ژنو را غیرواقعی! و غیرمستند دانست.2- ممکن است گفته شود در واقعی بودن سخنان آقای احمدی نژاد تردیدی نیست ولی بیان این واقعیات در اجلاس دوربان به مصلحت! نبوده است! که باید گفت تمامی آنچه دکتر احمدی نژاد با شجاعت و هوشمندی در اجلاس ژنو بر زبان آورده است، دقیقاً و بی کم و کاست برگرفته از سیاست های کلان و تعریف شده جمهوری اسلامی ایران است که نه فقط با صراحت در اسناد رسمی نظام اعلام شده و می شود، بلکه بارها از سوی امام راحل(ره) و خلف حاضر او به جد مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین چگونه می توان اصرار احمدی نژاد بر سیاست های رسمی نظام و نظر صریح حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را دور از مصلحت! تلقی کرد؟! مخصوصاً آن که اتخاذ این سیاست تاکنون دستاوردهای فراوانی داشته و در همان حال، نرمش در مقابل زورگویان فقط خسارت آفرین بوده است.3- شاید منظور آقایان این باشد که �هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد�! و از این روی تأکید بر گفتمان امام و انقلاب اگرچه ضروری است ولی در صورتی که اهانت برخی از تماشاچیان و خروج تعدادی از دیپلمات ها را به دنبال داشته باشد، می توان از تصریح در بیان آن صرفنظر کرد!! که باید گفت؛ اعتراض آقایان - نستجیر بالله - و بی آن که بخواهند متوجه حضرت امام(ره) نیز هست که همواره بی اعتنا به واکنش قدرت های استکباری و دیپلماسی تحمیلی جهان سلطه، بر مواضع اسلامی و انقلابی نظام آشکارا تأکید ورزیده اند. مگر اعلام حکم ارتداد سلمان رشدی، واکنش شدید و گسترده آمریکا و متحدانش را در پی نداشت؟ و مگر سفرای خود را از ایران فرانخواندند؟ آیا حضرت امام(ره) در نظر خویش کمترین تغییری دادند؟ و مگر بعد از هجوم تبلیغاتی و سیاسی گسترده غرب نیز بارها و بارها به صراحت بر ضرورت اجرای حکم اعدام سلمان رشدی اصرار نورزیدند؟ و اساساً اگر قرار بود مواضع بر حق جمهوری اسلامی ایران در قید و بند اینگونه ملاحظات محافظه کارانه اسیر باشد، انقلاب اسلامی و تشکیل نظام برخاسته از آن معنا و مفهومی نداشت! داشت؟!

در خاتمه اینکه سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه تشریح کند که بازتاب نتایج موفقیت آمیز شرکت در اجلاس ژنو سوئیس پاسدار احمدی نژاد در داخل کشور و منطقه چگونه می باشد جز اینکه بیش از گذشته به نفع تبلیغات سیاسی اسرائیل در جهان منجر شد ؟ یا اینکه موجب اعتراضات گسترده رهبران کشور های عربی شده است همچنین سبب خشم وواکنش انتقامی در عراق شده است . زیرا که چندین عملیات انتحاری علیه ی نیروهای آشوبگر اعزامی به عراق رخ داده استه که به عنوان زوار به عراق اعزام می شوند . البته بعید نیست که ماشین تبلیغات و جنگ روانی و شیطان سازی رژیم تروریستی آخوندی عاملین صهیونیسم و اسرائیل و آمریکا را مقصر این عملیات انتحاری عراق معرفی کنند که گفته شود در عراق نفوذ کرده و حضور دارند . همچنین سخنرانی پاسدار گماشته احمدی نژاد در ژنو سوئیس باعث شده است که رژیم تروریستی آخوندی در منطقه و جهان به انزوای بیشتر کشیده شود. از سوی دیگر در یک شوی نمایشی و فرمایشی وچندین روز پس از بازگشت پاسدار گماشته ی سیاسی احمدی نژاد به تهران خبرگزاری فارس سپاه پاسداران در یک گزارش خبری از موضع فرار به جلو از برپائی راهپیمائی خود جوش حمایتی از پاسدار گماشته احمدی نژاد در حاشیه نماز جمعه تهران خبر داد که در حمایت از قهرمان پوشالی احمدی نژاد گماشته و سخنرانی وی در اجلاس ژنو سوئیس می باشد که نیاز به توضیح نیست تاکه گفته شود شرکت کنندگان در این راهپیائی کیستند و منظور از حرکت خودجوش حمایت مردمی ازسخنرانی پاسدار گماشته احمدی نژاد در اجلاس ژنوسوئیس یعنی چه؟
هوشنگ � بهداد
شنبه 5 اردیبهشت ماه سال 1388
نقد و بررسی " چشم هاى باز و بسته (يادداشت روز("روز نامه ی کیهان پنجشنبه 3 ار دیبهشت ماه سال1388
"پس از فتضاح سخنرانی ضد اسرائیلی پاسداراحمدی نژاد در ژنو سوئیس ، اکنون برای عبور از بحران انزوا یجهانی مانور تبلیغاتی با پیشنهاد پاسخی بسته بندی هسته ای شروع شده است"

درست پس ازاینکه پاسدار احمدی نژاد گماشته لوطی جماران بدستور لوطی جماران و سپاه پاسداران نسخه دیکته شده علیه ی اسرائیل را در اجلاس ضد نژاد پرستانه ی دوربان � 2 ژنو قرائت کرد که موجب موج گسترده از انتقادات واکنشی جهانی را بهمراه داشت و بر ضریب انزوای جهانی رژیم تروریستی آخوندی افزوده است . اکنون مار بازان از درون جعبه ی مار گیری خود ی مار به بیرون رها کرده اند.

البته گفته می شود که تنظیم این نسخه دیکته شده ی ضد اسرایلی واکنش به درز خبر اخطار دهنده ی هشدار باش روسیه به مقامات رژیم تروریستی آخوندی بود که ناشی از احتمال تهاجم سریع جنگنده های نظامی اسرائیل به 140 فر ورند هواپیما های نظامی رژیم تروریستی آخوندی وجود د ارد که قرار بود اینان در روز ارتش29 فروردین ماه مانور نظامی هوائی دهند.اما پس از دریافت این اخطار با بهانه ابری بود ن آسمان تهران مانور نظامی هوائی در این روز و مراسمی لغو شد. بهرصورت می بایست از طریق حضور پاسدار گماشته احمدی نژاد در اجلاس ژنو وقرائت نسخه ی دیکته شده ی ضد اسرائیلی جبران و تلافی می شد . البته این نقش از موضع نمایندگی تام الاختیار مردم فلسطین ودایه نزدیک تر از مادر اجرا شد.

همچنین اکنون که فضای میان رژیم تروریستی آخوندی به علت اینکه یک شهروند آمریکائی ایرانی به نام رکسانا صابری که به 8 سال زندان محکوم شده است . همچنین به دلیل موضع گیری اوبامارئیس جمهور آمریکا و محکوم کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد به خاطر سخنرانی ضد اسرائیلی د ر ژنو تیره تر شده است که رژیم تروریستی آخوندی به انزوای بیشتر منطقه ای و جهانی کشیده شده است.به خصوص اینکه فضای رقابت و تضاد ها جناح ها و باندهای داخلی و فضای انتخابات ریاست جمهوری هم مطرح می باشد .

بنابراین برای عبور از بحران ها و کاستن فشاربیرونی و منحرف کردن اذهان عمومی داخلی و بیرونی نسخه ی فرصت سوزی هسته ای از موضع طلبکارانه منتشر شده است. لذا پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس مأموریت یافته است تا پیرامون این بسته و پروژه ی هسته ای از 9 ماه پیش تا حال تحلیل دهد و با یکه تازی کردن قدرت نمائی کاذب و پوشالی کند و از موضع پیروزی دفاع از پروژه ی هسته ای از شکست اقدامات گروه 5+ 1 بگوید ونتیجه گیری کند که تلاش و مصوبات شورای امنیت سازمان ملل بی اثر و بی ارزش بوده است . زیرا نه اینکه خللی در عزم جزم و راسخ مسئولان هسته ای ایجاد نشد و با شدت بیشتری این پروژه ادامه یافته است، بلکه موجب اختلاف و انشعاب به دو گروه 3- 3 اعضای 5+ 1 شده است .

خلاصه پاسدار وارونه گوی از چرخش سیاست 6 ماه قبل از پایان پذیری دوران ریاست جمهوری بوش گفته است . البته بدون اینکه هیچگونه اشاره ای به نقش دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیراحمدی کند که چطوری مورد عفو ملوکانه از سو ی پاسدار گماشته احمدی نژاد واقع شد . سپس وی به ایران دعوت شد وپس از دیدار و ملاقات هایش با برخی از اعضای دولت و مشاوران رئیس جمهور و مشغول فعالیت پشت پرده شد که عاقبت منجر به سفر رحیم مشائی به آمریکاودیدار بامشاور اوباما رئیس جمهور آمریکا شد . آنگاه جاده برای مشاوره ویژه شدن یک شهروند آمریکائی به نام حمید مولانا فراهم گردید . گرچه آنگونه که پاسدار محسن رضائی در سایت تابناک خود به این اقدام انتقاد کرد خلاف قانون اساسی رژیم تروریستی آخوندی بود .. ولی این انتخاب از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد انجام گرفت که اکنون چون پاسداریادداشت روز نویس حامی دولت و رئیس جمهور می باشد بطور آشکارا صورت مسئله را پاک کرده است تا که دولت بوش را علاقمند به بازگشائی گشایش دفتر دیپلماتیک در تهران به جای اجرا وافزایش تحریم ها معرفی کند و اوبامارا ادامه دهنده ی این سیاست جا بی اندازد که در برابر فشار و تحریم توقف غنی سازی اورانیوم شکست خورده وراهی جز تسلیم ندارد.

بهر حال بسته بندی پیشنهادی هسته ای که پس از سخنرانی جنجالی پاسدار احمدی نژاد گماشته در ژنو سوئیس ارائه شده است. گذشته ازاینکه جنبه ی تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دارد و تلاش مذبوحانه برای خنثی کردن انتقادات پیرامون این سخنرانی و منحرف کردن اذهان عمومی می باشد . از طرف دیگر ادامه ی سیاست فرصت سوزی هسته ای کذشته نیز هست .

در اصل این بسته ترجمان وبرگردان موضع لوطی جماران در سخنرانی نوروزی در صحن امام رضا در مشهد می باشد که لوطی جماران خطاب به اوباما گفت تا زمانی که پروژه ی هسته ای پذیرفته و به رسمیت شناخته نشود و دست از انتقاد کردن ازسیاست دخالت گری رژیم در کشور های همجوار و منطقه بر داشته نشود و سیاست محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران کنار گذاشته نشود و نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و عراق بیرون برده نشود . نه اینکه لحن شما تغییر نکرده است ونه تغییری در سیاست شما دیده نمی شود، بلکه شرایط همچون شرایط زمان بوش است و اوباما هم فرقی با بوش ندارد.

از طرف دیگر پیشنهاد جایگزین شدن شورای حکام به جای شورای امنیت سازمان برای رسیدگی به پرونده ی هسته ای است که به خاطرش سپاه پاسداران جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل را طراحی کرد که درنهایت بقول ولید جنبلاط برای عبور از بحران هسته ای رژیم تروریستی آخوندی ، منجر به سرزمین سوخته شده بنان شد.

درخاتمه اینکه پیام نهائی این است که گروه 5+ 1 می بایست به جای پذرش توقف غنی سازی اورانیوم و قبول تصویب نامه های شورای امنیت سازمان ملل و احترام گذاشتن به آن از سوی مسئولان رژیم تروریستی آخوندی ، بسته پاسخ پیشنهادی هسته ای تنظیم شده از غرب را تقبل کند که در آن در خواست شده است که اینان باید خودشان را با خواست و اهداف هسته ای رژیم تروریستی آخوندی همآهنگ و موافق کنند . البته اصل وراندمان چندین سال سیاست خائنانه مماشات گرایانه ی تجارت نفت و خون غرب است که بهتر از این نمی تواند چشم انداز و عایدی برای شان در بر دا شته باشد.

هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 3 ار دیبهشت ماه سال1388
نقد و بررسی " اوباما فقط يك سراب است" روز نامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 2 اردبهشت 1388
"وحشت و نگرانی از نزدیکی رابطه برخی ز رهبران کشورهای آمریکای لاتین به آمریکا زیرا که موجب انزوای بیشتر رژیم تروریستی آخون می شود"

رژیم تروریستی آخوندی که رکوردار جهانی محکومیت نقض حقوق بشر است و یک رژیم دین فروش و عوامفریب و فرصت طلب و مفتخخوری می باشد که تخصص و اندیشه و تفکر حاکمانش بر اساس دیگی است که اگر برای اینان نجوشد، بهتر است در آن کله ی سگ به جوشد که دین را به ابزار قدرت و اهرم سرکوب و حذف مخالفان و رقبا و دگر اندیشان تبدیل کرده است . البته در کنارش سیاست صدور تروریسم وبنیاد گرائی به منطقه با دخالت گرائی گسترده در امور داخلی کشورها بطور سیستماتیک دنبال می شود. بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه بخشی دیگر از عملکرد و اقدام اصلی دیپلماسی رژیم تر وریستی آخوندی می باشد . زیرا که هم موجب صدور بحران از درون به بیرون می شود . هم برخی اهداف استراتژیک از جمله پیگیری پروژه ی هسته ای از ادامه اعمال چنین سیاستی تغذیه می شود. زیرا که بقول برنامه ریزان نظامی ادامه صدور تروریسم و بنیاد گرائی رژیم تروریستی آخوندی به برون مرز موجب شده است که به جای مبارزه و دفاع کردن در برابر تهاجم دشمن آنان مجبور شوند در برون مرز در برابر تهاجم رژیم تروریستی آخوندی از خودشان دفاع کنند . یعنی اینکه حاشیه و شعاع دفاع کردن به فاصله زیاد نوار مرز گسترش داده شده است که نه اینکه خطر در داخل دفع شده است ، بکه تضمین امنیت باج گیری برای پیگیری و توسعه ی اهداف پروژه ی هسته ایدربرون مرز به وجود آمده است که از طریق حضور سپاه پاسداران و دخالت گری های علنی و غیر علنی اش در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان، موجب با لا بردن فضای مانور تعقیب سیاست خائنانه چانه زنی مذاکرات خائنانه مماشات گری مذاکره هسته ای باباج گیری از غرب شده است.

فراموش نشود که این اهداف از طریق بر جسته و کردن تاکتیک مبارزه و دشمنی با آمریکا امکان پذیر شده است. زیرا که دشمنی کردن با آمریکا که تاریخچه 30 ساله دارد تبدیل به معجون معجزه گری شده است که پاسخ گوی و کلید رمز معما ی لا ینحل بحران ها و معضل و مشکلات گسترده شده است . برای اینکه رهبر و مسئولان رژیم تروریستی آخوندی حاضر نیستند از این سیاست دست بر دارند و کوتاه بیایند . چونکه سرکوب و حذف فیزیکی مخالفان و پرونده و سناریو سازی برای منتقدان و دگر اندیشان و رقبا کردن و از روی صحنه مبارزه و رقابت بر کنار کردن شان، با شگرد وترفند دشمنی و مخالفت کردن با آمریکا امکان پذیر و دنبال و اجرا شده است .

بنابراین بی جهت نیست که قلم بر دست مقاله نویس به جای پاسخگوئی به مطالبات مردم و یا بررسی وضعیت اقتصادی کشور اوضاع نا بسامان رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری و ارائه ی راه حل برای عبور از این بحران و بحران های مشابه دیگر ترجیح داده است به رئیس جمهوری آمریکا و شعار تغییر تبلیغاتی اوباما به پردازد و بدون توجه به فضای داخل ایران و یا روش نامزد نمایش انتخابات شدن اشاره ای داشته باشند که شبیه به انتصابات سفارشی همزاد تقلبا ت گسترده می باشد. در عوض با نقل قول کردن که برخی باور دارند که همین تغییر واگذار کردن پست ریاست جمهوری به یک سیاهوست درآمریکاهمین کافیست . در دنباله استناد به دو وزیر امور خارجه سیاه پوست دوران بوش ژنرال کالین پاول و کاندالیز رایس کرده و نتیجه گرفته است که رئیس جمهور شن اوبامای سیاهپوست موجب هیچ تغییری در سیاست آمریکا نه خواهدشد. چونکه شرایط در زمان بوش با دو وزیر سیاهپوست، سیاه تر و بدتر از هر زمان دیگر شد. خلاصه ملای سرمقاله نویس در بخش دیگر از پاسخگوئی به خوش بینان ناشی از رئیس جمهور شدن اوباما چنین به اینان جواب داده و سیاست تغییر اوبامارا یک سرآ ب دانسته است:

"دنياي معاصر از روي كار آمدن باراك اوباما استقبال كرده و آنرا پديده اي مثبت ارزيابي نموده است ولي همين استقبال جهاني توام با انتظاراتي است كه تاكنون در صحنه عمل نه تنها هيچگونه شاهدي براي اثبات موارد و تحقق انتظارات به چشم نمي خورد بلكه برخي نشانه ها دقيقا عكس اين مطلب را ثابت مي كند. تصميم اوباما براي حمايت از شكنجه گران � سيا � و تعهد جلوگيري از تعقيب و محاكمه و مجازات آنها تداوم بمباران و حملات موشكي و هوائي به مناطق مسكوني پاكستان و افغانستان تصويب و تمديد تحريم ها عليه ايران و تحريم كنفرانس جهاني ضدنژادپرستي نشانگر استمرار سياستهاي هميشگي آمريكا در سطح جهاني است . اوباما و دستيارانش با تحريم اجلاس � دوربان ـ 2 � در سوئيس در واقع نماد حمايت آمريكا از صهيونيسم و نژادپرستي را عملا به نمايش گذاشتند و نشان دادند كه يا قادر به تغيير مولفه هاي قدرت و تصميم گيري در آمريكا نيستند و يا فريبكارانه شعار تغيير را سر داده اند و اساسا در فكر تغيير نبوده و نيستند. واقعيت امر هرچه باشد در يك نكته كمتر مي توان ترديد كرد و آن اينست كه انتظارات جهاني از واشنگتن تاكنون برآورده نشده و شايد هرگز برآورده نشود و اين واقعيت تلخ ثابت مي كند كه اوباما فقط يك سراب است"

در خاتمه اینکه چون اوباما اخیراً سفری به برخی از کشور های آمریکای لاتین داشته و دیداری با رهبران شان داشته است که همچون رهبران رژیم تروریستی آخوندی ادعای مبارزه با آمریکا دارند و اتفاقاً رابطه خوبی هم با رژیم تروریستی آخوندی و مواضع مشترک علیه ی آمریکا دارند. ولی اکنون اینان ابراز دوستی و نزدیکی با آمریکا کرده اند . بنابراین چون این پیشنهاد هرگز نمی تواند مورد خوشآیند رژیم ترویست آخوندی باشد . زیرا که ادامه ی این سیاست بیشتر منجر به انزوای منطقه ای و جهانی اش می شود. به خصوص اینکه سخنرانی دیکته و قرائت شده پاسدار احمدی نژاد گماشته در اجلاس دوربان � 2 در سوئیس مورد انتقاد رئیس جمهور آمریکا واقع شد که بیشتر موجب عصبیت ملای سرمقاله نویس شده است. برای همین حس دشمنی و مخالفت کردن با آمریکا و رئیس جمهورش شدیداً گل کرده است تا اینگونه ضمن دشمنی باسیاست تغییر اوباما کردن و با سرآب خواندن اوباما پیام اخطار آمیزی هم به مخاطبان و هم پیمان آمریکا لاتین نزدیک شده به اوباما داده شده باشد.

هوشنگ- بهداد
چهار شنبه 2 اردبهشت 1388
نقد و بررسی " تيزاب انتخابات (يادداشت روز)" روز نامه کیهان چهار شنبه 2 اردبهشت 1388
"تیزابی کردن نمایش خیمه شب انتخابات برای در هم آمیختن جنس بنجل و نامرغوب در پاتیل تیزاب و جنس وتر دسانه جنس مرغوب و اعاء بیرون کشیدن و معرفی کردن "

پاسدار یادداشت روز با محک تیزاب انتخابات بعنوان معیار و ارزیابی مدعیان و شناخت و بررسی خالص و ناخالصی ها وارد کارزار تبلیغات انتخاباتی شده است . تاهم علیه ی منتقدان درونی و هم رقباو مخالفان موضعگیری کرده و پاسخ داده باشد. البته قلم بردست پاسدار یادداشت روز از تیزاب برای محک عیاز طلا و زر ناب از تشخیص خالص از ناخالصی گفته وتوضیح نداده است که معمولاً تیزاب نوعی ترکیب ساده شیمیائی است که برای مانع از گندیدگی یا گند زدائی کردن خشکبارهم بکار برده می شود که اصولاً بیشتر برای کشمش هائی که از کیفیت مناسبی بر خوردار نیستند وامکان خراب شدن شان می رود استفاده می شود تا مانع از تخریب و شته و کپک زدگی و... کشمش شود .

اما اکنون وقتی این اصطلاح با چاشنی ابزاری کردن دین و چاشنی کرن روایات مذهبی وآیات قرآن برای شناسائی ومحک زدن خالصی و نا خالصی باندهای مافیائی در گیر جنگ قدرت بکار گرفته شده است که در گیر بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات � تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشند. دراصل منظور قالب کردن جنس بنجول و نا مرغوب با کمک تیزاب بعنوان جنس فرد اعلاء می باشد . یعنی اینکه تدارک تقلبات گسترده ی پیش بینی شده قرار است که در پاتیل تیزاب شستشو و ضد عفونی و سالم جا زده شود.

ولی جالب و عجیب است که پاسدار سرباز جو در یادداشت روز خود اکنون به جای ادعای 4 سال پیش که از یک دست بودن مدعیان اصول گرائی عاشق خدمت نه شیفته ی قدرت گفته می شد ولی حال از باندهای گوناگون مافیائی مدعی اصول گرائی و تنوع و کثرت سلیقه ها سخن به میان آمده است . البته بدون توجه به شرایط کنونی و آ زمون 4 ساله شکست خورده ی مدعیان اصول گرائی که در عمل ثابت کرده اند که بر خلاف ادعای 4 سال پیش شان که اینان هرگز نه عاشقان خدمتگزاری نمی باشد ، بلکه عجیب شیفتگان قدرت می باشند آنگونه که با تلاش ترفند و تهدید و دروغ و پرونده و سناریو سازی و هر دوز وکلک و حقه و شارلاتان بازی دیگری برای تکرار 4 سال دیگر قدرت و حفظ آن مشغول توطئه و دسیسه بازی علیه ی رقیب می باشند تا هر طوری شده مانع از دسترسی قدرت اینان شوند.برای همین از موضع فرافکنی از ترفند دشمنان و رقبا برای کشیدن ترمز اصول گرائی و استقلال طلبی و عدالت خواهی پاسدار احمدی نژاد گماشته گفته است.

در پاسخ این ادعای کمدی بایدگفت که گفته می شود مورچه چیست که خط ترمزش چه باشد؟ زیرا درشرایطی که سال گذشته سال بی آبی و خاموشی ورشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری با افزایش 3 برابر واردات بر صادرات بود که محصول مشترک مدعیان اصول گرایان حاکم می باشد . ولی پاسدار وارونه گوی قلم بر دست یادداشت روز نویس از داشتن ستاره راهنما ی این جریان گفته و از برگزیده شدن قطع پاسدار گماشته احمدی نژاد از سوی مردم تأکید کرد است. البته نگفته که به اتکای نیروهای غیبی بقول شیخ مهدی کروبی که دست اندر کار تدارکات آماده سازی آرای تقلباتی می باشند این مورد حمایت مردم نامیده شده است . اگر نه مگر این پاسدار دروغگو به جای بردن نان بر توی سفر های خالی به جز اینکه تورم و گرانی و رشد فقرو بیکاری به مردم ایران به خصوص محرومان و فرو دستان تحویل داده است و هزینه بسیار سنگین به خاطر سفر های تبلیغاتی � انتخاباتی استانی تحمیل نموده است تاکه خبر های خوش غنی سازی اور انیوم و بر گزاری جشن هسته ای دهد چه حرکت مثبت ومفید دیگری به نفع مردم انجام داده است که می بایست از سوی مردم بر گزیده شود؟

در خاتمه اینکه آیا مردم کشور را در آن وضعیت فقر نگهداشتن که بقول معروف به مرگ گرفته شوند تا به تب راضی شوند و با توزیع مجانی سیب زمینی سبزوگندیده و سمی غیر قابل مصرف دولتی و با تقسیم کردن پول های بدون پشتوانه که قاچاقی چاپ شده است. ای چنین عوامفریبانه دست به مانور تبلیغاتی و جلب توجه و رأی خریدن زد . آیا می توان نام این اقدامات شیادانه را حمایت مردمی گذاشت و آن را تبدیل به چماق نه علیه ی رقیب که باندها منتقد خودی کرد تا که از ترس مجبور به تن دادن به پذیرش نامزدی پا سدار احمدی نژاد چاقو کش راضی شوند. مسخره تر اینکه از منش ادعائی عدالت طلبانه ی زیر پوست جامعه رفته ی اصول گرائی حمایت و دفاع کنند. البته گفته نشده است که یک مورد این منش عدالت طلبانه ی دولت پاسدار احمدی نژاد وزیر کشور کردن پاسدار میلیاردی محمد صادق محصولی است که برای برنامه ریزی تدارکات آرای تقلبات انتخاباتی وزیر کشور شده است . مورد دیگر ساده زیستی و منش عدالت طلبانه هزینه کردن 6 تا 10 میلیارد تومان است که صرف هزینه ی برپائی همایش 800 نفر اخیر ایرانیان برون مرز در تهران است که از سوی رحیم مشائی رئیس سازمان گردشگران اسلامی و مشاور رئیس جمهور برای سرمایه گذاری داخلی به این همایش شدعوت شدند.

هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 2 اردبهشت 1388
نقد و بررسی " اگر سپاه نبود... (يادداشت رو)" روزنامه ی کیهان سه شنبه اول اردیبهشت ماه سال 1388

"اعتراف آشکار به رشد شبکه ی مافیائی هسته ی 12 نفری یک ارگان نظا می � فاشیستی � غارتگر و سرکوبگر وجنگ افروز حاکم که نیروی تروریستی سازمان یافته قدس در خاورمیانه برای جنگ افروزی دارد"

پاسدار غیر ایرانی با غلو گوئی کپی برداری شده از ادعاهای کمدی پا سدار احمدی نژاد که می خواهد هم جهان را احمدی نژادی کند . هم ساختار و مدیریتش را تغییر دهد و اصلاح کند . هم می خواهد فرهنگ و اقتصاد بسیجی را به جهان صادر کند تا که بحران اقتصادی و مالی کنونی آمریکا و جهان را حل کند. اینهم پاسدار غیرایرانی و عضو مسئول سپاه برون مرزی قدس برای اینکه جایگاهی بر تر وبی همتابرای ارگان فاشیستی و ضد مردمی سپاه پاسداران در منطقه قائل شده باشد اعتراف کرده است که این ارگان ابتدا هسته 12 نفره بود که به مرور و به یمن سرکوب گری وجنگ افروزی خانمان بر انداز 8 ساله ی ایران و عراق که هم خمینی و هم ملیجک بساز و بفروش رفسنجانی و هم این ارگان فاشیستی سپاه پاسداران خواهان ادامه اش بودند قارچ گونه رشد یافته است . حال بماند گرچه جنگ نعمت الهی نامیده شد ولی منجر به شکست فضاحت بار سرکشی جام زهر شد.

بهر حال این ارگان مافیائی غارتگرو سرکوبگر وجنگ افروز که اکنون بقدرت خزیده است زائده ی جنگ و سرکوب است . برای همین برای اینکه درصحنه حضور پررنگ آنگونه داشته باشد تا بتواند خود را از طریق طرح کودتای خاموش و خزنده به مرکز بقدرت اجرائی برساند. تلاش کرد پیوسته با راه اندازی بحران سازی های گوناگون داخلی و صدور ترور و بنیاد گرائی به برون مرز همراه با ادامه ی سیاست دخالت گری درامور داخلی سایر کشور های همسایه ومنطقه فضای جنگ روانی جنگی در جامعه حاکم کند. زیرا که در غیر اینصورت نه هیچگونه شانس قدرت گیری ونفوذ و تسلط بر ارتش را نداشت . نه می توانست و قادر بود که دارای بخش موازی زمینی و آبی و هوائی با ارتش شود. نه اینکه طبق قانون اساسی رژیم تروریستی آخوندی و فتوای خمینی شیاد می توانست حق دخالت گری در امور سیاسی و قبضه ی قدرت اجرائی را داشته باشد . به خصوص اینکه اکنون تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد و اهداف بلند پروازانه ی دسترسی به سلاح هسته ای و تسلط بر منطقه را دنبال می کند . مهمتر اینکه گذشته از انعقاد قرار داد های چندین ده میلیارد دلاری اقتصادی و نفتی و گازی و پرويه های راه سازی و خدماتی و ... با دولت نهم منعقد کرده است. چنگ بر منابع و ذخایر اقتصادی در آمد بیش از 200 میلیارد حاصل از فروش نفت را از طریق دولت جراحی و خراطی شده ی آلت دست سپاه پاسداران انداخته و بالا کشیده است .

خلاصه آنچنان قدرت مافیائی دارد که هم حکومت نظامی اعلام نا شده در جامعه حاکم کرده است و این روز ها برای نهادینه کردن خفقان و رعب و وحشت و ممیز گری و سانسور در جامعه ا طلاعیه نرم افزاری براندازی نرم هلندی صادر می کند وهر که را می خواهد بازداشت و بازجوئی می کند . سپس برایش پرونده سازی می کند و برای صدورحکم تحویل وزارت بد نام اطلاعات و دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه می دهد .البته این ارگان فاشیستی لوطی جماران را در اختیار خود دارد . عجیب تر اینکه هیچ مقام مسئول یا نهادحکومتی جرأت نمی تواند بکند تا که سئوال و پرسشگری کند که برای چه بیشماران اسکله های غیر مجوز در بنادر جنوب کشور متعلق به این ارگان فاشیستی � مافیائی است که 24 ساعته در شبانه روز مشغول تخلیه کالای قاچاق و انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی هستند . سپس توزیع و فروش آن درسراسر کشور انجام می شود. یا اینکه مسئولیت ورود و خروج کالا ها از فرود گاه ها را بر عهد دارد که فرودگاه امام شیاد در تهران تخمین زده شده است سالیانه مبلغ 9 میلیارد دلار ارزش ورود و خروج ارقام کالاها وارداتی و صادراتی از این فرودگاه می با شد.

بنابراین پاسدار غیرایرانی می بایست که افتخار به عظمت رشد شبکه مافیائی هسته ی 12 نفری سپاه پاسداران در خاور میانه کند .جالب است که این پاسدار غیرا یرانی و عضو مسئول برون مرزی سپاه قدس اعتراف کرده است که سپاه قدس بدستور لوطی جماران برای نجات قدس تشکیل شد و افزوده که مسئول راه اندازی جنگ 33 و 22 روزه برای آزاد کردن فلسطین می باشد که اکنون چنین مأموریتی در دولت فلسطین را نیز بر عهده ی خود دارد.

"در واقع بسیج که از سطح �یک واحد در نیروی زمینی سپاه� به سطح یک نیرو رسیده بود، دست به کار تأمین و تعمیق امنیت در عرصه داخلی شد و نیروی قدس سپاه در صدد برآمد مشکل مقاومت فلسطین را از تندباد توطئه های رنگارنگ که از درون و بیرون فلسطین در جریان بود، حفظ کند و امروز شاهدیم از درون فلسطین، دولتی متکی بر آراء میلیونها فلسطینی مظلوم برآمده و دشمن را در جنگ کاملاً نابرابر 22 روزه شکست داده است و این از جمله دست آوردهای سپاه در تلاش برای روشن نگه داشتن مشعل مقاومت است که آمریکا و متحدانش، از جمله رژیم اشغالگر قدس می کوشند با توهم پراکنی درباره کمک نظامی ایران به مقاومت فلسطین، از یکسو شکست مفتضحانه خود در جنگ 22 روزه را کمرنگ جلوه دهند و از سوی دیگر توان مقاومت برخاسته از باورهای اسلامی را انکار کنند."

اما در مورد نقش و نفوذ ارگان مافیائی و غارتگر و جنگ افروز سپاه پاسداران در زمینه طرح های اقتصادی و پول ساز اینگونه آمار پروژه های در دست کنترل و اختیارش داده شده است:

"سپاه دهه دوم انقلاب را با آمادگی بیشتر و بسط توانایی درونی سپری کرد و البته دستی هم در کار بازسازی کشور و توسعه زیربناهای اقتصادی داشت که برابر آمارهای موجود، محصول آن از هزار پروژه بزرگ و متوسط فراتر می رود. سپاه با این تجربه وارد دهه سوم انقلاب اسلامی شد"

همچنین پاسدار غیر ایرانی عضو سپاه قدس یادداشت روز نویس در ادامه ی یادداشت روز خود اعتراف ناخواسته به نقش طرای کودتای خاموش و خزنده ی سوم تیرماه سال 84 کرده است که پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژادرا رئیس جمهور کرد تا که اینگونه شرایط برای حضور سپاه پاسداران در دولت نهم دخالت گری در امور داخلی عراقی برایش هموار شود:

"در اواخر سال 85 بعد از حدود یک سال از روی کار آمدن دولت جدید در ایران و هماهنگ شدن ملت، دولت و سپاه- در مرحله استراتژی و تاکتیک- آمریکا رسماً اعلام کرد قصد حمله به ایران را ندارد و تنها درصدد کنترل رفتار جمهوری اسلامی است. در سال 86 دو سال پس از روی کارآمدن دولت نوری مالکی- متحد استراتژیک ایران- در عراق، فرمانده وقت نظامیان آمریکایی در عراق- دیوید پترائوس- در گزارشی که به کنگره آمریکا داد رسماً اعلام کرد: بدون کمک ایران نمی توان بر مشکلات امنیتی عراق فائق آمد و راه آن انجام سلسله گفت وگوهایی با ایران است و در نهایت آمریکایی ها در ماههای میانی سال 1387 توافقنامه خروج از عراق را امضا کردند."

در خاتمه اینکه پاسدار غیر ایرانی و عضو فعال سپاه قدس که مسئولیت اقدامات تروریستی در عراق و لبنان و فلسطین و خاورمیانه را بر عهده دارد . بر خلاف اینکه لیست بالا و بلند از اقدامات و مسئولیت های داخلی و برون مرزی سپاه پاسداران در سطو ح گوناگون ارائه داده ، اعتراف آشکار کرده است از سال 85 که سپاه پاسداران درون دولت نهم بوده است. در پایان مدعی شده که این ارگان فاشیستی از نظر ایدئولوژی ساختاری خود با سال 58 تغییر نکرده جز اینکه نو شده و گسترش یافته است . اما عجیب است که وی نه کلامی از مردم و و ضعیت معیشتی شان و نه اوضاع اقتصادی دولت و کشور گفته است. نه اشاره به رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه کرده است . نه حرفی از ضریب آلوده به فساد از رأس تا ذیل رژیم تروریستی آخوندی گفته است. نه کلامی از عملکرد دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض دستگاه قضایه گفته است . نه اینکه توضیح داده است که چرا نام این ارگان فاشیستی و جنایکار و مافیائی تبهکار سپاه پاسداران چرا در لیست اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال از سوی باس پالیزدار در دانشگاه همدان در اردیبهشت ماه سال گذاشته آورده شد؟ همچنانکه پاسدار غیر ایرانی عضو سپاه قدس یادداشت روز نویس نگفته است چه اتفاقی افتاد که پاسداران در دوران جنگ ضدملی و ضد میهنی ایران و عراق که قادر به خرید وتهیه ی یک کیلو برنج برای خانواده ی خود برای ماه ها نبودند .ولی چگونه شد که با ویران شدن کشور و فقیر و مروم شدن مردم اکنون گفته شده که فقط 1000 پروژه ی چند ده مییار د دلاری را در اختیار خود دارد و دولت نهم را نیز در کنترل دارد و اکثر فرمانده شان در شیخ نشینان منطقه سرمایه گذاری بسیار سنگین کرده اند. چرا راه دور برویم و پرسش نشود که وزیر کشور کنونی کیست و چه میزان ثروت دارد و چگونه این پاسدار صاحب این ثروت باد آورده شده است و چه تناسبی با وعده ی خمینی شیاد دارد که گفته بود حکومت آینده از مستضعفان و پا بر هنگان می باشند؟ بالاخره اینکه چرا مستضعفان به جای قدرت گیری آنگونه خاکستر نشین شده اند که جمعیت 80 % کشور را تشکیل می دهند که در زیر خط فقر اقتصادی زندگی طاقت فرسا دارند ولی در عوض پاسداران حاکم شده اند؟

هوشنگ - بهداد
سه شنبه اول اردیبهشت ماه سال 1388

نقد و بررسی " مبارك بر طبل رسوائي خود مي كوبد" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه اول اردیبهشت ماه سال 1388
"دخالت گری در امور دخالی مصر و تهدید و توهین کردن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر ادامه ی سیاست شکست خورده ی صدور تروریسم و بنیادگرائی و دخالت گری با اقدامات تروریستی در عراق و لبنان و فلسطین است"

در ادامه سیاست صدور بنیاد گرائی و تروریسم به برون و دخالت گری آشکار رژیم تروریستی آخوندی در کشورهای منطقه که شامل ناامن سازی و جنگ افروزی و با تلاق سازی در عراق می شود و دامنه ی آن به سر زمین سوخته شدن لبنان کشیده شد که از طریق حزب الله لبنان و برپائی جنگ 33 روزه با اسرائیل دنبال شد . همچنین بخش دیگر آن از طریق حمایت از حماس و ترغیب و تشویش به راه اندازی برادر کشی با ساف وجدائی نوار غزه منتهی شد که در ادامه ی با موشک پرانی های جهاد اسلامی فلسطین و حماس به خاک اسرائیل منجر به جنگ 22 روزه نوار غزه گردید .

مهمتر اینکه این جنگ 22 روزه نوار غزه به این دلیل طراحی شد که رژیم تروریستی آخوندی در تصویب توافقنامه ی امنیتی دولت عراق با آمریکا تحمل شکست شد وخورد و نتایج انتخاب شورای استانی عراق شکست بزرگتری برایش بود . البته در روند این جنگ 22 روزه نوار غزه سپاه پاسداران نقش کلیدیاش برجستهبود . زیرا که در بحران آفرینی و جنگ افروزی خاورمیانه بسیار فعال می باشد . چونکه که برای عبورا ز بحران پروژه ی هسته ای و باج گیری سیاسی نیاز به صدور بحران و جنگ افروزی و بی ثبات کردن منطقه دارد . بنابراین بسیج را کفن پوش شده وارد کارزار جنگ روانی تبلیغتی و تهدید کردن رئیس جمهور مصر حسنی مبارک کرد و پس ازبر پائی تظاهرات ضد کشور های عربی به خصوص علیه مصر و عربستان و اردن برای کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تعیین جایزه میلیون دلاری کرد .

اما چون آنگونه که برنامه ریزی و پیش بینی شده بود نتایج جنگ 22 روزه نوار غزه پیش نرفت . لذا طرح توطئه ی اعزام تروریست های تعلیم دیده ی حزب الله لبنان از سوی سپاه پاسداران و شیخ حسن نصر لله رهبر حزب الله لبنان در دستور کار قرار گرفت . البته ابتدا دست به اقدام انفجاری و تروریستی امکانات توریستی مصر زده شد . سپس طرح ناامن سازی عراق یا عملیاتی کردن طرح جایزه ی پیشنهاد سپاه پاسداران و بسیجیان برای ترور حسنی مبارک در مصر تعقیب شد . اما چون طرح لو رفت و منجر به بازداشت 49 عضو حزب الله لبنان اعزام شده به مصر شد که پس از بازجوئی شدن گفته می شود که اساد واطلاعات مستندی بدست آمده است که ماهیت تروریساتی حزب الله لبنان و آلت دست بودنش از سوی رژیم تروریستی آخوندی بطورعریان عیان و افشا شده است . لذا موجب وحشت دستپاچگی سران رژیم تروریستی آخوندی و مطبوعات وابسته به آن از جمله ورق پاره حکومتی جمهوری اسلامی شده است . برای همین است که فحاشی و هتاکی کردن و واتهام زدن وتهدید نمودن به فروپاشی حکومت مصر بطور جدی روزانه پیگیری می شود و پس از بازتاب دادن تیتر خبری روز گذشته شماره معکوس فروپاشی حکومت مصر آغاز شد اکنون نیز مکمل آن مبارک برطبل رسوائی خود می کوبد افزوده شده است که اثباتگر نقش دخالت گری تروریستی در امور داخلی مصر از طریق حزب الله لبنان و صدور بنیادگرائی ارتجاعی مذهبی و اعزام تروریست با سلاح به مصر می باشد.

بهر حال ملای سرمقاله نویس در ادامه فحاشی و تهدید و توهین کردن ومتهم نمودن رئیس جمهور مصر به خیانت و مانور دادن با جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائیل در دنباله بطورشفاف به نمایندگی و سخنگوئی فرزند خوانده ی رژیم تروریستی آخوندی یعنی حزب الله لبنان این چنین افتخار به اقدامات تروریستی حزب الله لبنان اعتراف کرد ه و حسنی مبارک را متهم به خیانت کرده است:

"رژيم قاهره حزب الله لبنان را متهم به حمايت از فلسطيني ها كرده و البته حزب الله نيز اين اتهام را مي پذيرد و آنرا سند افتخار خود مي داند كه به فرياد استعانت ملتي مظلوم درحد توانش ياري رسانده و كاري را انجام داده كه مي بايستي رژيم قاهره آنرا به انجام مي رساند و به ياري ملت مظلوم فلسطين در غزه مي شتافت و با گشودن � گذرگاه رفح � از مرگ و نابودي آنها جلوگيري مي كرد. هرچه قاهره بيشتر بر اين طبل رسوائي بكوبد رسواتر خواهد شد و چيزي از اين بابت جز ننگ و نفرت بيشتر نصيب هم پيمانان رژيم صهيونيستي نخواهد شد. امروز بيش از هر زمان ديگري ثابت شده كه بازگشت مصر به آغوش دنياي عرب و دنياي اسلام و گشودن زنجيره هاي اسارت در چنگال صهيونيستها يگانه راهكار احياي مجدد عظمت ملت بزرگ مصر است و دقيقا به عكس هرگونه تلاش و اقدام براي همدستي با اشغالگران صهيونيست جز نكبت و سرافكندگي براي مصر چيز ديگري به همراه نخواهد داشت . حتي اگر مبارك صهيونيستها را هم در شكنجه و بازجوئي از عنصر لبناني شريك سازد اين خيانت بزرگ هم چيزي را به سود اسرائيل و مزدوران محلي آن تغيير نمي دهد بلكه ماهيت اين جناح خائن را بيش از پيش به ملتها ثابت مي كند و به آنها نشان مي دهد كه نبايد در صحت و درستي راه خود ترديد كنند."

در خاتمه اینکه دیگر نبایدهیچگونه شک و شبهه ای باقی مانده باشد که دانسته نشود عامل ناامن سازی و بی ثبات کردن خاور میانه کدام کشور می باشد؟ یا اینکه هنوز نکته ی ابهامی وجود داشته باشد که عامل و محرک برپائی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل و 22 روزه ی نوار غزه ی حماس با اسرائیل کیست و در راساتای چه اهدافی این دوجنگ بر پا شد و برنده نهائی این دو جنگ یا هرجنگ و اشغال گری نظامی دیگری در منطقه کدام کشور منطقه بوده است. چرا این سیاست با دشمنی و مخالفت جد ی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه پیوند خورده است و بطور آشکار کشور های میانه روی عربی پیشنهاد دهنده ی مذاکرات صلح از جمله مصر را تهدید علنی می شود؟ اکنون سئوال است که مقامات آمریکائی به کدام سیاست مماشت گرایانه ی مذاکره با این رژیم تروریستی آخوندی هنوز دلبسته است . آتنهم پس از 30 سال سیاست شکست خورده که هر گز نیاز به آزمون دیگری ضرورت ندارد . به ویژه اینکه رکسانا صابری شهروندآمریکائی ایرانی که به اتهام واهی جاسوسی به 8 سال زندان محکوم شده است چونکه قرار بود برای آزاد کردن 3 تروریست پاسدار اعزامی به کردستان عراق در 30 ماه پیش وی گروگان گرفته شده می شد. از سوی دیگر با نمایش خیمه شب بازی سخنرانی که پاسدار گماشته احمدی نژاد در اجلاس دوربان 2 روز گذشته در سوئیس اجرا کرد که مورد تنفر شرکت کنندگان این اجلاس واقع شد طوریکه تعدادی به عنوان اعتراض اجلاس را ترک و محکوم کردند . اما تشویق وزیر امور خارجه ی آدمربا منوچهر متکی و غلامحسین الهام سخنگوی دولت و مشتی پاسدارمحافظ و مشاور دیگر همچون علی اکبر ولایتی مشار امور بین المللی لوطی جماران برایش دست زدند و هورا کشیدند . آیا برای راه حل نهائی معضل ناامنی منطقه و تهدید جدی صلح و امنیت هنوزجا ی درنگی برای تغییرات دمکراتیک در ایران باقی می ماند که باید بایستی برای مهار سگ هار سنگ بسته رها شود ؟ یعنی وزارت امور خارجه ی آمریکا می بید نام مجاهدین را از لیست گره و سازمان های تروریستی خارج و به تعهد حمایت از مجاهدین ساکن اشرف در بغداد به پردازد.

هوشنگ - بهداد
سه شنبه اول اردیبهشت ماه سال 1388
نقد و بررسی " بر بالاى دار(يادداشت روز("روزنامه ی کیهان دوشنبه 31 فروردین ماه سال 1388
"برای عبور از انزوای منطقه ای و منحرف کردن اذهان عمومی منطقه ناشی از لو رفتن نقش اقدام تروریستی حزب الله لبنان در مصر، اکنون اجلاس نمادین دادستان های اسلامی ضد اسرائیلی در تهران بر گزار شده است "

پس از چهره های شیاد و عوامفریب و حقه باز و شارلاتان و ضد بشر همچون خمینی و رفسنجانی و خامنه ای که جزو بنیانگذار و رهبران و مسئولان اصلی رژیم ضد بشری و تروریستی آخوندی می باشند . برخی چهر ه های بد نام و منفور و معروف جانی و قصاب و جلاد و شکنجه گر و سر بازجوی دیگر وجود دارد که برخی از اینان همچون لاجوردی قصاب زندان اوین و سربازجو حسین شریعتمداری می باشند. البته چهره ی بازجو و شکنجه گر و قاتل خانم زهرا کاظمی و قصاب مطبوعات هم می باشد که به نام سعید مرتضوی می باشد که سابقه توقیف بیش از 80 نشریه و مطبوعات را در یک شب دارد . همچنین این جنایتکار تعریفی که از حقوق بشر در رژیم تروریستی آخوندی ارائه داد برای شناخت ماهیت رژیم نا مشروع و ضد بشری کافیست تا که دانسته شود رژیمی که رکور دار جهانی نقض حقوق بشر است و رهبرانش دارای پرونده ی محکومیت ترور مخالفین در دادگاهی در آلمان هستند چگونه رژیم ضد بشر و نا متعارفی می باشد و چگونه احترام به حقوق بشر می گذارد؟ برای اینکه پس از علنی شدن نوار ویدئوئی سخنرانی و اعلام اسامی 44 دانه درشت غارتگر و مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المال از سوی عباس پالیز در دانشگاه همدان که در ار دیبهشت ماه سال گذشته افشا شدند . بلافاصله سعید مرتضوی قاتل خانم زهرا کاظمی و قصاب مطبوعات سر اسیمه وارد صحنه شد وبه جای اینکه پرونده ی متهمان غارتگر افشا و اعلام شده را مورد پیگرد قرار دهد که همگی شان دارای پرونده ی بایگانی شده در قفسه های خاک خورده ی دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیهمی باشند. اما با کمال تعجب حکم باز داشت و بازجوئی افشاگر عباس پالیزدار را صادر کرد . در دنباله برای اینکه خبر افشا شده ی غارتگران و مفسدان اقتصای و دزدان بیت المال که همگی شان جزو یاران و حامیان و نمایندگان لوطی جماران می باشند از اذهان عموی پاک شود بفرمان و حضور سعید مرتضوی قاتل در زندان اوین تعداد 29 نگون بخت که دست پروردگان رژیم تروریستی آخوندی بودند در زندان اوین بردار کشیده شدند . اما زمانیکه این اقدام وحشیانه و بربر نشانه مورد انتقاد و اعتراض مجامع و سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر واقع شد . قاتل سعید مرتضوی در دفاع از این جنایت خطاب به منتقدان جهانی اعدام 29 قربانی در یک روز در زندان اوین با افتخار اعلام کرد که این اقدام دقیقاً یعنی رعایت حقوق بشر و افزود به هیچ مقام و مرجعی در جهان هم پاسخگو نمی باشیم .

اکنون خیلی مسخره است با کار نامه سیاه و ننگینی 30 سله نقض سیستماتیکی که رژیم تروریستی آخوندی دارد که یک مورد آن سند اقدام جنایت علیه بشریت است که در تابستان خونین سال 67 اتفاق افتاد که در فاصله ی زمانی بسیار کوتاه هزاران زندانی سیاسی در سراسر سیاهچال های ایران بفر مان خمینی شیاد و جلاد قتل عام شدند . همینطور اکنون جائیکه رکسانا صابریایرانی تبار شهروند آمریکائی به اتهام واهی جاسوسی در تهران به 8سال زندان محکوم شده است . البته پرونده آنگونه ساختگی و دروغ است که پاسدار گماشته احمدی نژاد از ترس عواقب آن نامه برای قاتل سعید مرتضوی نوشت که عدالت اسلامی در مورد محاکمه و صدور حکم رکسانا صابری رعایت شود .

اما اکنون در ادامه یک نمایش و سریال خیمه شب بازی در دفاع تاکتیکی و ابزاری دفاع از مردم فلسطین بخش دوم دادگاه محاکمه سران اسرائیل در تهران بر گزار شد ه است که یک مجری طوطی این نمایش کمدی سعید مرتضوی است . در صورتیکه در 30 سال گذشته خیانت و خنجری که از پشت زنی که به جنبش آزادیبخش فلسطین از سوی سران رژیم تروریستی آخوندی زده شده است هر گز اینگونه ضربات مهلک و جنایت ا ز سوی اسرائیل بر پیکر فلسطینیان وارد نشده است.

در خاتمه اینکه اکنون این بازی نمایش خیمه شب بازی تئاتر روحوضی حوزوی دیگ به دیگ روسیاه باد گفتن که با عنوان بر گزاری اجلاس بین المللی داستان های کشورهای اسلامی امروز در تهران افتتاح خواهدشد که مأمورقلم بر دست یادداشت روز نویس مدعی شده است که اکنون شرایط و بستر های لازم صدور پیش نویس کیفر خواست جنایتکاران و متجاوزان رژیم صهیونیستی در دستور کار این اجلاس قرارگرفته است . البته این قلم بر دست یادداشت روز نویس اشاره نکرده که دلیل بر گزاری این اجلاس در این تاریخ چیست؟ چرا همزمانی با اجلاس دوربان- 2 در سوئیس دارد که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری در نکته ی خود روز گذشته به پاسدار گماشته احمدی نژاد اخطار کرد در این اجلاس شرکت نکند و در دام خطرناک ساخته شده از سوی آمریکا و اسرائیل نیفتد. از سوی دیگر چه ارتباطی می تواند با بازداشت و بازجوئی تعداد اعضای حزب الله لبنان با سلاح اعزام شده در مصر داشته باشد که باز داشت شدگان اعتراف های مستدی کرده اند که هر گز خوشآیند رژیم تروریستی آخوندی نمی تواند باشد . زیرا که بر ضریب انزوای رژیم تروریستی آخوندی در منطقه افزوده شده است . همچنین ورق پاره ی کیهان سربازجو حسین شریعتمداری روز گذشته تیتر درشت زده بود که مصر اعضای تروریست دستگیر شده ی حزب الله را تحویل موساد دستگاه جاسوسی اسرائیل بری بازجوئی اشان داده است. بنابراین نمایش کمدی اجلاس بین المللی دادستان های کشورهای اسلامی در تهران و ادعای فراهم آمدن شرایط و بسترهای لازم، صدور پیش نویس کیفرخواست جنایتکاران و متجاوزان رژیم صهیونیستی جزومهمترین دستور کار این اجلاس است نوعی فرار به جلو و تلاش مذبوحانه برای عبور از از انزوای منطقه و انتقام گرفتن از ضربه خوردن حزب الله لبنان و لو رفتن اقدام اعزام اعضای تروریستی اش به مصر است که هدف برای ناامن سازی این کشور و اجرائی کردن جایزه ی میلیون دلاری برای ترور حسنی مبار رئیس جمهور مصر می باشد که در زمان جنگ 22 روزه حماس با حزب الله لبنان در نوار غزه از سوی پاسداران و بسیجیان در تهران صادر شد که مکمل آن ورق پاره ی حکومتی امروزجمهوری اسلامی، تیتر خبری شمار ش معکوس فروپاشی را گزارش کرده است. .
هوشنگ � بهداد دوشنبه 31 فروردین ماه سال 1388
نقد و بررسی " در وزارت خارجه چه خبر است" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 31 فروردین ماه سال 1388
"انقلاب بزرگتر خواندن اشغال سفارت آمریکا در تهران از سوی خمسینی شیاد و دشمن شناسی و مخدوش نکردن مرز با آن از طرف لوطی جماران اکنون تبدیل به دست دادن و گفتمان پنهانی با نماینده ی شیطان شده است"

آنگونه سیاست شتر گاو پلنگی امور خارجه ی رژیم تروریستی آخوندی که وزیرش یک آدمربا به نام منوچهر متکی می باشد گلاب زدگی و گند ببار آورده است که ملای سرمقاله نویس ورق پاره ی جمهوری اسلامی متعلق به لوطی جماران سکوت بیش از این را جایز نداسته است . زیرا که موجب کشیدن سیفون و زدن زیرآب 3 دهه نان خوری ادعای کمدی مبارزه با شیطان بزرگ خمینی شیاد شده است که اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول دانست و شیادانه فتوا صادر کرد هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا فرود آورید . چون آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و بهانه ی لازم به حزب مردم فروش توده و سپس فر زند ناخلفش اکثریت فرخ نهدار داد تا زیر پرچم اما م دجال ضد امپیر یالیست حلقه غلامکی بر گوشان خود آویزان کنند و تا زمانی که تحمل شدنی بودند مورد استفاده واقع شوند . مهمتر اینکه پس از شاهد لورفتن دیدار شیخ هفت خط و غارتگر بسازو بفروش رفسنجانی با مک فارلین نماینده ی ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا و دریافت کتاب و کلت و کتاب در تهران اکنون در شرایطی که لوطی جماراان جانشین خمینی شیاد نسخه دشمن شناسی آمریکا و مخدوش نکردن مرز برای رقبای دوم خردادی ها تعیین و ترسیم می کند ، ولی گزارش خبری شده است که وزیر امور خارجه منوچهر متکی با ريچارد هالبروك نماینده ی شیطان بزرگ آمریکا در حاشیه ی اجلاس پاکستان � افغانستان در تو کیو دست داده و گفتگوی مدل گفتمان فرهنگ تمدن ها داشته است که مورد اعتراض شدید ملای سرمقاله نویس واقع شده است تا با دراز کردن این وزیر آلت دست بازیگران پشت پرده ؛ خدشه ای به جایگاه و موضع ضد آمریکائی لوطی جماران وارد نشود . یعنی این وزیر آدمربا منو چهر متکی سپر بلای لوطی جماران شده است که می بایست چوب و پیاز را با هم بخورد . یعنی هم می بایست به این دیدار برود و مأموریت اجرا کند وهم دراز شود و انتقاد را پذیر گردد.

البته پرسش است در شرایطی که تورم و گرانی و فقر بیکاری در جامعه بیداد می کند و 80 % جمعیت کشور بر زیر خط فقر قتصای بسر می برد و شرایط بس طاقت فرسائی را تحمل می کنند وبودجه با کسری فاحشی مواجه است. همچنین واردات 3 برابر صادرات شده است که هروز شاهد تعطیلی کارخانجات و اخراج و اعتراض کار گران بیکار شده می باشیم . برای چه تعهد 330 میلیون دلاری پرداخت برای باز سازی پاکستان و افغنستان پذیرفته شده است که آن سوی سیاست زدن چوب تاراج بر منابع و ذخایر کشور و دستبرد حساب ذخایر سپرده است که اسامی 44 دانه درشت مفسد اقتصادی و دزدان بیت المال را عباس پا لیزدار در دانشگاه همدان در اردیبش سال گذشت اعلام و افشا نمود. عذر برتر گناه اینکه دست دادن با نماینده آمریکا می باشد.

فراموش نشود که وزیر امور خارجه منوچهر متکی به پاسدار انگلیسی علی لاریجانی و به خصوص هم متنقلی وهمشهری و مشاور امور بین لمللی لوطی جماران علی اکبر ولایی دارد و گفته می شود که خط و خطوط و رهنمود دیپلماسی را از وی دریافت می کند.

ناگفته نماند ملای سر مقاله نویس بدون تذکر و یاد آوری اینکه خمینی شیاد گفته بود هرزمان که دشمن از شما تعریف کرد به خودتان شک کنید که چه کار اشتباهی ا نجا م داده اید که دشمن از شما تعریف می کند به عریان و برجسته سازی انتقاداتش به تقبل هزینه ی 330 میلیون دلاری باز سازی افغانستان و پاکستان و دست دادن و گفتگو کردن وزیر امور خارجه منوچهر متکی با نماینده ی آمریکا در حاشیه ی اجلاس توکیو اینگونه پرداخته وتشریح نموده است :

"در پاسخ به اين سئوال ها يكجا و بدون ترديد بايد در درجه اول از آمريكا نام برد و سپس از بعضي متحدان اروپائي و منطقه اي آمريكا همچون انگليس و عربستان و امارات . با توجه به اين واقعيت كه اشغال افغانستان توسط آمريكا عامل اصلي بي ثباتي دو كشور پاكستان و افغانستان است و گروهك هاي تروريستي شناخته شده اي همچون طالبان و القاعده نيز ساخته و پرداخته آمريكا هستند هيچ ترديدي وجود ندارد كه هزينه هاي بي ثباتي و سپس ادامه آن در اين كشور را نيز آمريكا و متحدان او بايد بپردازند. بنابر اين تعهد جمهوري اسلامي ايران براي پرداخت 330 ميليون دلار به برنامه اي كه از صدر تا ذيل دخالت آمريكا عامل اصلي آن بوده و هست چه وجهي دارد ثباتي كه براي آينده در نظر گرفته شده است نيز ثبات مورد نظر آمريكا براي حفظ منافع نامشروع سردمداران كاخ سفيد است نه ثبات واقعي . سوم آنكه از بي ثباتي پاكستان كه عامل اصلي آن آمريكاست بيشترين خسارت را جمهوري اسلامي ايران متحمل شده و مي شود. همين روزها كه اجلاس كمك به پاكستان در توكيو برگزار شد و اين مطالب را درباره آن بازگو مي كنيم يك ديپلمات ايراني در اسارت گروهك هاي تروريستي پاكستان است و مرزهاي ما از داخل پاكستان تهديد مي شود و ما قربانيان زيادي در مرزها و در داخل پاكستان داده ايم كما اينكه شيعيان پاكستان به جرم علاقمندي به انقلاب اسلامي همواره قرباني همان چيزي مي شوند كه بي ثباتي پاكستان ناميده مي شود ولي در واقع اين تحريكات آمريكا و صهيونيست هاست كه اين هزينه هاي سنگين را بر جمهوري اسلامي ايران و شيعيان پاكستان تحميل مي كند فجايعي كه فقط گوشه اي از آنرا مي توان در وقايع پاراچنار مشاهده كرد. روشن است كه آنچه نماينده آمريكا را خوشحال كرده عدم تعرض وزيرخارجه جمهوري اسلامي ايران به عملكرد آمريكا در پاكستان است درحالي كه اجلاس توكيو درست همان نقطه اي بود كه آقاي وزير خارجه مي بايست شديدترين اعتراضات را به سياست اشغالگرانه آمريكا در منطقه بعمل مي آورد و آمريكا را به عنوان عامل اصلي بي ثباتي در پاكستان و كل منطقه به محاكمه مي كشيد.وزير خارجه كشورمان نه تنها به وظيفه حتمي خود در اجلاس توكيو عمل نكرد بلكه با نماينده آمريكا در امور افغانستان و پاكستان دست داد و احوالپرسي هم كرد و به قول ريچارد هالبروك يكي دو دقيقه گپ زد! در شرايطي كه آمريكا به رابطه با ايران و حتي در حد يك � سلام و عليك � نياز شديد دارد چرا وزير امورخارجه كشورمان به راحتي چنين فرصتي را در اختيار يك مامور دست چندم واشنگتن قرار مي دهد در سال جديد كه بعد از موضعگيري هاي ضد ايراني اوباما و دروغهاي او درباره ايجاد تغيير در سياست آمريكا نسبت به ايران سياست اعلام شده و قطعي نظام جمهوري اسلامي بي اعتنائي مطلق به آمريكاست چرا وزير امور خارجه كه بايد مجري اصلي اين سياست باشد برخلاف آن عمل مي كند چرا معاون وزير امورخارجه در هلند با هيات آمريكائي ديدار كرد چرا بعضي مقامات بلندپايه ايران در مصاحبه ها و اظهاراتشان برخلاف سياست قطعي نظام عمل مي كنند در وزارت خارجه چه خبر است كه هر روز يكي از عناصر اصلي آن اينگونه به جدول مي زند وقتي متوليان سياست خارجي كشور خارج از چارچوب هاي تعيين شده درخصوص برخورد با كشورهاي خارجي عمل كنند از ديگران چه توقعي مي توان داشت."

در خاتمه اینکه بقول ملای سرمقاله نویس در دستگاه جاسوس خانه ی امور خارجه چه خبر است؟ در حقیقت در رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی و یاغی بین المللی و تروریستی آخوندی چه خبر است و بری چه اینقدر اوضاع درونی اش بحرانی و بهم ریخته و آشفته شده است که خر صاحبش را نمی شناسد ؟ برای اینکه از یک سو بارها همین ملای سرمقاله نویس اخطار کرده است که هرگونه پیشنهاد دادن و یااقدام مذاکره با آمریکا کردن فقط جزو اختیارات لوطی جماران می باشد و هیچ مسئولی دیگر از اینگونه اختیار بر خور دار نمی باشد . چگونه است که درون این دولت جراطی و جراحی شده نهم چپ و راست از اینگونه اتفاقات رخ می دهد و تعجب انگیز تر اینکه لوطی جماران نه اینکه رقیب دوم خردادی ها بر خورد نمی کند و مرز دشمن شناسی مطرح نمی کند ، بلکه دهان خودش را قیر اندود کرده است تا کلام وسخنی در این مورد از آن چکه و به بیرون یا درز نکند. از سوی دیگر چگونه است که یک ملای سرمقاله نویس متوجه اینگونه خطای فاحش سیاست شتر گاو پلنگ دستگاه جاسوس خانه وزارت امور خارجه می شود و آن را برجسته می کند . ولی اگر کاسه ای بر زیر نیم کاسه نمی باشد و پشت پرده خبرهائی نیست که چون مردم ایران نامحرم می باشند که دانستن حق شان نمی باشد بطور نهانی دنبال می شود. ولی وزیر آدمربای امور خارجه منوچهر متکی عاجز و ناتوان از درک و فهم اینگونه خطا ها و گاف های بزرگ می باشد که آنتنی شدنش هیچگونه اعتباری برای لوطی جماران و رژیم تروریستی آخوندی باقی نگذاشته است در صورتیکه 3 دهه است با شیادی تمام تأکید بر دشمنی و مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ کردن هم موجب سقوط دولت موقت وهم حذف فیزیکی مخالفین سیاسی و طرد رقبا و منتقدان و دگر اندیشان از صحنه ی رقابت شده است و کمک شایان توجهی به بقای رژیم بربرنش و تاریک اندیش آخوندی شده است.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 31 فروردین ماه سال 1388
نقد و بررسی " آمريكا و چتر جاسوسي ماهواره اي" روزنامه ی جمهوری سلامی یکشنبه فروردین30 سال 1388
"دامنه ی جنگ با شیطان بزرگ آمریکا؛ به جنگ جاسوسی ما هواره ای فضائی یا جنگ ستارگان کشیده شده است "

معجون و افسون مبارزه با آمریکا به عنوان دشمن وشیطان بزرگ آنچنان است که باید مدام برای مداوا و درمان هر درد لاعلاج مزمنی و یا عبور از هر بحران خطیری با مطرح کردن آمریکا به عنوان موضوع اصلی همه مقولات و مسائل دیگر پیرامونش شکل گیرد و در حال چرخش و بررسی و تحلیل قرار گیرد و تعقیب شود تا که سیاست اثبات کردن زمین گرد است ادامه یابد . برای همین به موازات طرح کشف ژنرال شکست که متهم پیگیری کننده پروژه ی دوم خردادی ها علیه ی مدعیان اصول گران شده است که سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود آن را کشف و تأکید کرد مسئولیت این پروژه با ژنرال شکشت میر حسین موسوی واگذار شده است که همگام با دستگاه جاسوسی دشمن بیگانه و دوم خردادی های گریخته ی ضد انقلابی نامیده شده مقیم آمریکا باهمدیگر حرکت می کند.

ادامه ی کشف توطئه ی پروژه ی آمریکائی و افشا کردنش امروز هم به پاسدار گماشته پاسدار احمدی نژاد و زیر امور خارجه ی نو چهر متکی هشدار داده است که می بایست در دام خطر ناک چیده وکشف شده نیفتند که از سوی آمریکا و صهیو نیست جهانی در اجلاس ضد نژاد پرستی دوربان � 2 در سوئیس برنامه ریزی و تدارک دیده شده است که اخطار کرده نمی بایست در این اجلاس شر کت کرد. البته اینان امروز قرار است به سوئیس سفر کنند و پاسدار احمدی نژاد در این اجلاس دو روزه سخنرانی نماید .

اکنون نوبت سرمقاله نویس ورق پاره ی حکومتی جمهوری اسلامی رسیده است که ادامه ی کشفیات پاسدار حسین شریعتمداری را تکمیل و دنبال کند. زیرا که از چتر جاسوسی ماهواره ای آمریکا خبر داده که ده ها میلیارد دلار هم هزینه در بر دارد .

البته مدعی منتقد سر مقاله نویس ورق پاره ی متعلق به لوطی جماران توضیح نداده است که اگر چنانچه کار و شیوه ی جاسوسی اقدامی زشت و مذموم است . پس برای چه رژیم تروریستی آخوندی اینهمه دستگاه های گوناگون تفتیش عقاید و جاسوسی و سانسور و ممیز گری در داخل و برون مرز دارد . آنگونه که سال گذشته یک قلم 5 میلیون وبلاگ شخصی در ایران بر زیر تیغ سانسور و فیلتر گزاری برده شد . اکنون نیز چپ و راست با آب و تاب گزارش خبری افتخار آمیز حک کردن واز کار انداختن سیاست های خبر گزاری سایر کشور های عربی و غیرو خبر داده می شود. همچنین دامنه ی رشد و توسعه سانسور و فیلتر گزاری تا آنجا پیشرفت کرده است که ارگان فاشیستی سپاه پاسداران اطلاعیه بر اندازی نرم افزار کا مپیوتر هلندی داده است که سخنگوی قوه ی قضائیه پیرامون آن اظهار بی اطلاعی کرده است . بد تر اینکه ترکش آن به نهاد بازار مکاره ی موسوم به خانه ی ملت نیز اصابت کرده است و سایت های خبررسانی اینترنتی اش برای نمایندگان این بازار مکاره ی دکوری و کمدی و انتصابی هشتم قابل دسترسی و استفاده نمی باشد . البته این اقدام مورد اعتراض و انتقاد واردشده است وارگانی مسئولیتش را نپذیرفته است . حال بماند که چه تعداد دانشجو وخبر نگار و ژورنالیست به دلیل داشتن وبلاگ و نوشتن مقاله باز داشت و زندانی و حتی بطور مشکوک در زندان سر به نیست می شوند .

در خاتمه اینکه به نظر می رسد پیرو اینکه مدتی پیش پاسدار احمدی نژاد اعتراف کرد که تر مز بریده و دنده ی عقب کنده سوار قطار هسته ای می باشد که خیال ایستادن ندارد . زیرا که می خواهد با شتاب بدون توقف به مرکز ثقل باشگاه 8 کشور اتمی جهان به پیوند تا سهم یک نهمی خود طلب کند و با کنترل و مدیریت این باشگاه اتمی جهانی را در اختیار داشته باشد . سپس با گرد وخاک کردن و شماره ی معکوس و تکرار آن که حالت کمدی داشت اعلام کرد که موشک دور برد های دریافتی کره شمالی به عنوان فیل یا ماهواره ی فضائی به فضا پرتاب شد . سپس گزارش سر نگون و باز گشت آن پس از 40 روز داده شد . آنگاه دانشمندان موشکی و فضائی در حالت برگشت به کره ی شمالی اعزام شدند تا تجربه ی مشابه را آزمایش کنند و موجب دردسر برای این کشور شوند . اکنون چون ادعای دانش و قدررت فضائی همچون پیوستن به باشگاه اتمی جهانی می شود . پس موجب نگرانی ملای سرمقاله نویس از تهاجم دستگاه جاسوسی ماهواره ای یا جنگ ستارگان با آمریکا شده است . زیرا که لوطی جماران و گماشت ای پاسدار احمدی نژاد و سپاه پاسداران و مطبوعات وابسته به اینان استاد خالی بندی و دروغگوئی و گنده ووارونه گوئی و عوامفریبی و دین فروشی و غارتگری می باشند.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 30 فروردین سال 1388
نقد و بررسی "تسليم نمى شويم ! (يادداشت روز("روزنامه ی کیهان یکشنبه 30 فروردین سال 1388

"ترفند موضع ضد آمریکائی با سیاست عمدی علت داخلی فراموش کردن و به معلول جهانی آویختن برای تبلیغات ضد آمریکائی و اوبا ما تا که گفته شود وی با بوش فرق ندارد"

30 سال است که مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا برای سران رژیم تروریستی آخوندی تبدیل به شکر خداشده است . چونکه افسون معجزه گر همه دردهای بی درمان و لاعلاج رژیم مرگ زده ومرگ زی وبحران سازشده است . همانگونه که بلای جان مردم ایران به خصوص مخالفان و منتقدان دگر اندیش شده است . خلاصه دشمن تراشی شیطان بزرگ جایگزین پاسخگوئی به مطالبات انباشت و پرداخت ناشده ی 30 ساله ی مردم ایران شده است . به خصوص با رئیس جمهور شدن اوبا ما و سیاست تغییر وی شگرد ها و ترفندهای جدید در دستورکار تبلیغاتی و مانور سیاسی � هسته ای سران رژیم تروریستی آخوندی ومبلغان و قلم بر دستان و جار چیان ولابی های اعزام شده به خارجش شده است . بنابراین بی دلیل نیست که اکنون طلبه پاسدار یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان با هیجان زیاد هذیان و تناقض گوئی ضد آمریکائی کرده است . یعنی اینکه پیرامون انتقاد به سخنرانی اوباما رئیس جمهور آمریکادر پراگ کردن، اینگونه ازتظاهرات و فریاد اعتراضی گرسنگان جهان علیه ی نا عدالتی حکومت لیبرالیسم یاد کرده است:

"سال گذشته میلادی، جهان شاهد سرازیر شدن خیل عظیم مردم به خیابانها بود. آنها شعاری را فریاد می زدند که تابلوی تمام نمایی از شرایط شرم آور دنیای امروز و نظام ناعادلانه جهان بود: �ما گرسنه ایم�! این صدای هزاران فقیر و گرسنه نه در یک شهر بلکه در خیابانهای موریتانی، ساحل عاج، هاییتی، کامرون، موزامبیک و... بود. بحران �گرسنگی� یکی از شاخصه های بارز بی عدالتی در نظام جهانی است. بیش از 850 میلیون انسان گرسنه در جهان زندگی می کنند"

اما این قلم بردست یادداشت روز نویس با فراموش کردن این واقعیت که اینگونه نقل قول کردن همچون تیغ دولبه یا خود زنی کردن می باشد . زیرا که پرسش است که چگونه مبلغان حاکمان دزد و غارتگر و تصویر مارکش و مار قالب کن متوجه نیستند که در رژیمی از رأس تا ذیل آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و غارتگری است که اکنون این روز ها سئوال و پرسش مرر می شود که مبلغ 263 میلیارد دلار در آمد نفت در 4 سال گذشته چه شده است؟ همچنین چگونه تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند؟ همینطور 80% جمعیت کشور بر زیرخط فقر اقتصادی زندگی می کنند . آنگونه که خط مرز فقر حداقل دستمزد مبلغ 850 هزار تومان تعیین شده است . ولی دولت و کار فرمایان محیط های کارگری مبلغ 274 و 500 تومان حد اقل دستمزد برای کارگران تعیین کرده اند . از سوی دیگر در واردات بیش از 3 برابر صادرات گزارش شده است و روزی نیست که چندین خبر اعتراضات کارگری و اخراج و دستگیری کار گران معترض مخابره نشود که توأم با تعطیلی کار خانجات و یا تعطیلی شان است که اعلام می شود. طوریکه چشم انداز بس تیره و تار می باشد . زیرا که هیچگونه روزنه ی امیدی برای بهبود شرایط وجود ندارد .

بهر حال این دیگر خیلی کمیک و تراژیک است که طلبه پاسدارخط با بطلان کشیدن بر واقعیت های مو جود داخل ایران و با کتمان کردن حقایق و پاک کرن صورت مسئله تلاش مذبوحانه در دفاع از پروژه ی هسته ای کرده است و سیاست تغیییر اوبامارئیس جمهور آمریکا را رد کرده است که چرا آنگونه سیاست تغییرایده آل لوطی جماران و سپاه پاسداران نمی باشد که بدون شرط و شروط و چون وچرا بطور دربست تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را به پذیرد و کاری هم به نقض مستمر حقوق بشردر ایران نداشته باشد .حتی اگر ایرانی شهروند آمریکائی دستگیرو محاکمه ومتهم و محکوم می شود اعتراض نکند . هیچگونه انتقادی به سیاست دخات گرایانه ی و صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ناامن سازی وجنگ افروزی در منطقه نکند . حتی ار نظامیان آمریکائی در افغانستان و عراق کشته می شوند سکوت پیشه کند . مهمتر اینکه کوشش برای خروج نظامیانش از فغانستان و عراق نماید.

بلی بدون آنکه طلبه پاسدار یاددشت روز نویس ضد آمریکائیو لیبرالیسم سخنی محور دارائی و ثروت های نجومی و باد آورده ی آخوند های حاکم و شرکای دزدش همچون مؤتلفه عسگر اولادی وفرماندهان سپاه پاسداران و بسیج و آقازاده های شان بگوید و کلامی در مورد اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی و دزدان بیت المالبر زبان جاری کند که از سوی عباس پالیزدار درسال گذشته در دانشگاه همدان افشا و اعلام شدند . یا اینکه اشاره کند که فضای اقتصادی کشور و اوضاع معیشتی مردم ایران اکنون چگونه می باشد؟مهتر اینکه آیا مردم تهی دست و محروم ایران جزو گرسنگان و فرو دستان جهان می باشند یا نه؟ ولی با نقل قول کردن گزارش رئیس بانک جهانی چنین داده است که گویا شامل حال مردم ایران نمی شود:

" بنابر اظهار رئیس بانک جهانی، هم اکنون فقر و گرسنگی و بحران تامین موادغذایی 33 کشور جهان را تهدید می کند. در نظام جهان امروز، ثروت 200 موسسه خصوصی با ثروت 40درصد مردم دنیا برابری می کند. بیش از یک میلیارد نفر در فقر مطلق به سر می برند. در این نظام، صاحبان ثروت و سرمایه مجازند به بهای گرسنگی و مرگ صدها هزار نفر، بهای موادغذایی از جمله برنج و غلات را در بورسهای کشورهای توسعه یافته بالا ببرند و به تورم بیشتر جیب هایشان بنازند!"

باز هم طلبه پاسدار یادداشت روز نویس بدون در نظر گرفتن گزارش چند سال پیش صندوق بین المللی جهانی پول که در مورد ایران گزارش داد 80% در آمد ناخالص سالیانه ی سرانه ملی در ایران متعلق به اقلیت 20 % می باشد و 80% بقیه تعلق به جمعیت 80% کشور دارد . همچنین بدون توجه به هزینه ی سر سام آور ارگان های نظامی و سر کوبگر و رزمایش و همایش ها و آزایش موشک دور برد و تأسیسات هسته ای و اقدامات تروریستی برون مرزی که بخشی از آن از طریق حماس و حزب الله لبنان دنبال می شود و دادن باج های کلان تجاری و اقتصادی برای خارج شدن از انزوای منطقه ای از جمله دادن نفت مجانی و ارزان به سوریه تا هم پیمانی برای بحران آفرینی و جنگ افروزی و دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه داشته باشد . در عوض این چنین از صرف هزینه ی نظامی آمریکا در افغانستان و عراق و اختلاف طبقاتی درون جامعه آمریکا نقل قول کرده است:

"در حالی که صدها میلیارد دلار هزینه جنگ در عراق و افغانستان و کشتار مردم این کشورها می شود، طبق آمار سازمان ملل روزانه 20 هزار نفر از گرسنگی در دنیا می میرند و تنها با مصرف یک درصد از پولی که سالانه صرف هزینه های نظامی می شود، می توان آنان را از مرگ نجات داد و به فاجعه گرسنگی در جهان پایان بخشید.جالب آنکه این بی عدالتی در نظام جهان، دامان صاحبان قدرت را هم گرفته و به عبارتی خودشان هم به خودشان رحم نکرده اند. به قول �جان ادواردز� سناتور دموکرات آمریکایی، در این کشور �دو آمریکا وجود دارد�! تا قبل از بحران اقتصادی و مالی این کشور که دامنه اش بخش های گسترده ای از جهان را فرا گرفت، 10درصد جمعیت آمریکا صاحب 70درصد ثروت کشورشان بوده و 20درصد جمعیت نیمی از کل مزد و حقوق پرداختی را دریافت می کردند. میلیون ها آمریکایی در فقر ، بی خانمانی، بیکاری و محرومیت از پوشش های اجتماعی و درمانی به سر می برند. کارگران با 20 تا 30 سال سابقه کار به راحتی از کار اخراج می شوند که غالباً نتیجه ای جز پیوستن آنان به اردوگاه فقیران ندارد."

بالاخره اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس با دور زدن سیاست عدم بازگوئی تلاش های پشت پرده ی مذاکره با مقامات آمریکائی که از سوی دولت مدعی اصول گرائی نهم دنبال می شود و عدم اشاره و تذکر به تلاش هائی که از دوران تعدیل اقتصادی رفسنجانی بسازو بفروش شروع شد و ادامه ی آن درون مجمع مصلحت تا حذف کامل یارانه های دولتی دنبل شد به امید به عضویت درآمدن سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول ،اکنون با آویزان شدن به هذیان گوئی های ناشی از زیادی نشئگی لوطی جماران خطاب به اوبا ما اینگونه نقل قول و تحلیل ضد آمریکائی داده شده است :

"جامعه جهانی که اوباما از آن نام می برد، جهان بی عدالتی و عرصه پایمال شدن حقوق انسانهاست. مادامی که حقوق ملت ها محترم شمرده نشود و مبانی آزادی و استقلال آنان ارج گذاشته نشود و قدرتهای جهانی و نظام حاکم بر آن تنها در پی منافع خود باشند، پیوستن به این نظام چیزی جز خسران در پی نخواهد داشت.5- رهبر معظم انقلاب در دیدار هفته گذشته شان از دانشگاه امام حسین(ع)، در پاسخ به دعوت اوباما و دنباله های داخلی که قایل به این نگاه بوده و نجات کشور را در گرو پیوستن به نظام جهانی با مناسبات موجود می دانند، ضمن آنکه پیروزی انقلاب اسلامی را یک قیام بزرگ بشری علیه فساد، طغیان، تجاوز و ستم که نتیجه ای جز تقسیم جهان به دو بخش ستمگر و ستم پذیر ندارد، برشمردند، تاکید کردند: �کسانی که اکنون به ملت ایران توصیه می کنند به نظام جهانی بازگردد همان کسانی هستند که از حرکت ملت ایران در انقلاب اسلامی ابراز ناخرسندی می کردند... توصیه برای بازگشت به نظام جهانی به معنای تسلیم شدن در برابر قدرتهای زورگو و پذیرفتن نظام ناعادلانه جهان است اما ملت ایران در طول 30 سال گذشته به این درخواست جاهلانه و غیرمنطقی پاسخ �نه� گفته است.�تیرهای اوباما یکی یکی به سنگ می خورد چرا که حرفهای او همان حرفهای بوش است با این فرق که بوش به مثابه یک گانگستر می خواست حرفش را با توپ و تشر بزند، اما به قول تحلیل گر روزنامه آمریکایی �سالت لیک تریبیون� لحن حرفهای اوباما پوشیده تر بوده و با ظرافت ادا می شود؛ �به گوش ایرانی ها، اوباما طنین یک بوش با ادب و نزاکت را دارد.�"

در خاتمه همانگونه که در ابتدای این نوشتار اشاره شد ادعای مبارزه با شیطان بزرگ کردن که با شیوه ی سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن دنبال تا کنون شده است. یعنی اینکه هم فریاد مرگ بر آمریکا سر داده می شود وهم پرچم این کشور به آتش کشیده می شود . هم اینکه در پشت پرده دیدار ها با مک فارلین ها صورت می گیرد و کتاب و تاب و کیک رد و بدل می شود . هم در اشغال نظامی افغانستان و عراق همکاری می شود . هم نظامیان آمریکائی در این دو کشور کشته می شوند و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکائی از خاک این دو کشور می شود . هم مخالفت ظاهراً جدی با ادامه ی غنی سازی اورانیوم و دسترسی به سلاح هسته ای می شود . هم تبریک نو روزی ارسال می شود وکوشش گسترده پشت پرده بری ادامه ی سیاست خائنانه و کثیف مماشات گرایانه ی تجارت خون انسان و نفت می شود. خلاصه این سیاست تبدیل به شکر خدای رهبر لوطی جماران و سایر مسئولان و قلم بر دستان جارجیان وبسته شده است که نه ادامه ی این سیاست موجب بقای ننگین رژیم تروریستی آخوندی شده است، بلکه هیچگونه مشکلی از مردم ایران حل نکرده است ، و باعث شد است که اوضاع و احوال از هر نظر علیه اشان در حال حرکت باشد. گو اینکه مدت زمانی است که این سیاست برای مقامات آمریکائی در منطقه مشکل ساز شده است و چون سیاست خارجی آمریکا از طریق لابی ها و دلالان و جاسوسان دوجانبه در پشت پرده تغذیه شده و ادامه داشته است پس تا زمانی که از این سیاست پیروی شود . آینده مبهم تر و خطرناک تر از شریط کنونی خواهد شد. زیرا که هر گز امکان نداردکه رژیم تروریستی آخوندی سر و سوزنی از تلاش دسترسی به سلاح هسته ای اش کوتاه بیاید و عقب نشینی کند . چونکه بدون ابزار باج گیری و تضمین بقای سلاح هسته ای امکان و بقا و شانس دوام برایش متصور نیست. بهمین دلیل تأکیدشده که اوباما بابوش فرقی ندارد.

هوشنگ � بهداد
یکشنبه 30 فروردین سال 1388